برای بررسی تأثیر عضویت ایران در سازمانهای بین المللی و فواید حضور در مجامع جهانی با پژمان میرکریمی، کارشناس حقوق بین الملل گفتگو کردیم. در ادامه مشروح این گفت و گو را میخوانید.
برای شروع از سازمان همکاری شانگهای بگویید. این سازمان تا چه اندازه میتواند کمبودهای اقتصادی ایران را در شرایطی که تحریمها به هر نحوی کشورمان را محاصره کرده و تلاش دستگاه دیپلماسی برای لغو آنها در قالب مذاکرات وین در حال انجام است، جبران کند؟
پیمان شانگهای یک پیمان سیاسی، امنیتی و اقتصادی است. البته پیشتر تصور بر این بود که جنبههای سیاسی و امنیتی آن پررنگتر از دیگر ابعاد است. تا جایی که قرار بود این پیمان جایگزین پیمان ورشو شود. اما به مرور زمان جنگهای نظامی در عرصه بین الملل تبدیل به جنگهای اقتصادی شد و جنگهای نظامی آرام آرام از میان رفت. تا جایی که بزرگترین جنگ معاصر، جنگ سرد میان شوروی و آمریکا با شکست و فروپاشی اقتصادی شوروی به پایان رسید. در حال حاضر نیز جنگ اقتصادی بسیار بزرگی میان آمریکا و چین با هدف کسب جایگاه ابر قدرت جهان در جریان است. امروزه از منظر نظامی شاید آمریکا دست برتر را در جهان داشته باشد اما در واقع پایگاهها و مؤلفههای قدرت در جهان تغییر کرده و قدرت کشورها بر اساس مؤلفههای اقتصادی سنجیده میشود. به عبارتی در دنیای امروز ابرقدرت به کسی اطلاق میشود که به عنوان یک قدرت اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین رویکرد اقتصادی پیمان شانگهای از مهمتر موضوعات در این پیمان است. از سویی این سازمان کشورهایی را در حوزه خودش جای داده است که در حدود 4 میلیارد جمعیت جهان را در بر گرفتهاند. کشورهایی همچون هند، چین، روسیه، تاجیکستان و به تازگی ایران. احتمال بنده این است که با توجه به رقابت اقتصادی میان آمریکا و چین، جنگ میان بلوک شرق و غرب با عنوان یک جنگ اقتصادی ادامه خواهد داشت. بنابراین این قابل پیش بینی است که رویکرد پیمان شانگهای بیش از سیاسی و امنیتی بودنش اقتصادی باشد. چراکه این اقتصاد است که سیاست و امنیت کشورها را تأمین میکند. با این مقدمه میتوان گفت که پیمان شانگهای میتواند یک فرصت برای جمهوری اسلامی ایران و حتی مردم ایران به وجود آورد تا کشورمان از منافع اقتصادی بهتری برخوردار شود.
حضور ایران چه مزیتی برای کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهاهی خواهد داشت؟
برخی از کشورهای عضو این سازمان دسترسی به خلیج فارس و دریای عمان ندارند. برخی دیگر نیز دسترسی به اروپا و منابع آن ندارند. بنابراین موقعیت استراتژیک ایران، از لحاظ دارا بودن نفت، گاز، منابع زیرزمینی و بستر ارتباطی آبی و البته آنچه که در معادن مختلف مس، روی و طلا و… ایران وجود دارد، کشورمان را از منظر معادلات اقتصاد جهانی در سطح بالایی قرار داده است. موضوعی که مدنظر معادلات اقتصادی پیمان شانگهای نیز قرار میگیرد.
اما برخی از کشورهای عضو این پیمان از متحدان و وابستگان آمریکا نیز هستند. آیا این موضوع میتواند در تعاملات ایران در این سازمان مشکل ایجاد کند؟
بله. مشکل همین جاست که برخی از این کشورها و حتی اکثریت آنها به عنوان بلوک شرق شناخته نمیشوند و وابستگی و دلبستگی بسیاری به آمریکا دارند. این بدان معناست که معادلات این پیمان همچنان تحت نظارت و البته تأثیر قدرتهای غربی قرار دارد و ایران نباید این موضوع را فراموش کند. درواقع هرگونه معادله اقتصادی بین المللی زیر نظر قدرتهای اقتصادی جهان همچون اتحادیه اروپا، آمریکا و یا چین است و از سوی آنها نادیده گرفته نمیشود.
منظور شما این است که چین به عنوان اصلیترین عضو این سازمان نیز با اولویت منافع خود و در ارتباط با غرب میتواند به ضرر ایران رفتار کند، آن هم در شرایطی که چین و آمریکا دو رقیب و در جنگ اقتصادی با یکدیگر قرار دارند؟
چین ضمن اینکه یک ابر قدرت اقتصادی است، یک فرصت طلب اقتصادی نیز میباشد و ملاحظات و مناسبات تجاری و بین المللی خود را با غرب همچنان حفظ خواهد کرد. چراکه نمیخواهد فعالیتهای و مراودات اقتصادی خود را محدود به شرق کند. در حال حاضر بزرگترین قدرت اقتصادی پیمان شانگهای، چین است. کشوری که بیشترین حجم مبادلات تجاری را با آمریکا و اروپا دارد و در مقابل بیشترین محصولات آمریکا و اروپا نیز در چین تولید و مونتاژ میشود. بنابراین هیچ زمانی اقتصاد خود را قربانی بازار 80 میلیونی ایران در ازای قطع رابطه با غرب و آمریکا نمیکند. درعین حال اقتصاد شرق بدون اغراق تحت تحکم و سلطه اقتصادی آمریکا و اروپا است. اگرچه چین در یک رقابت تنگاتنگ برای کسب جایگاه ابرقدرتی با آمریکا قرار گرفته است، اما این بدان معنی نیست که میتواند در نظام اقتصادی و تنها به دلیل رقابت بر سر این جایگاه تعامل با غرب را نادیده بگیرد.
تا چه میزان عضویت در FATF و لغو تحریمها میتواند به نفوذ بیشتر ما در منطقه کمک کند؟
بینید منافع اقتصادی پیمان شانگهای برای ایران با توجه به توضیحات بنده بستگی به دیدگاهها و مواضع اتحادیه اروپا و غرب یا همان گفتمان نظام سرمایه داری لیبرالیسم دارد. اینجاست که نظام مالی پولی بین المللی در تعهدات جامعه جهانی پررنگتر میشوند. در حال حاضر سه دسته تحریمها گلوی اقتصاد ایران را میفشارد. دسته اول تحریمهایی که ذیل مبحث حقوق بشر و تروریسم حقوق بشری مطرح است و فشارهای اقتصادی بسیاری را به کشورما وارد میکند. دسته دوم تحریمهایی است که دررابطه با اقدامات هستهای ایران و برجام باید حل و فصل شود و ذیل مقوله اتمی تعریف میشوند و دسته سوم تحریمها، آنهایی است که از سوی نظام پولی مالی جهان در کارگروه FATF و لوایح چهارگانه FATF که مهمترین آنها حمایت مالی از تروریسم و پول شویی علیه ایران است، وجود دارند. طبیعتاً تا زمانی که این تحریمها شامل حال ایران هستند، هرگونه مراودات و مبادلات وابسته به نظام پولی مالی شرق و یا پیمان شانگهای دچار مشکل خواهند شد و طرفهای تجاری ایران با انجام این معاملات مجازاتهایی را برای خود در عرصه بین الملل ایجاد میکنند. بنابراین هیچ کشور، بازرگان و یا تاجری و حتی کشور چین به عنوان یک اقتصاد سرمایه داری، به طور کامل و بدون برطرف شدن این تحریمها منافع خود را در ارتباط با ایران به خطر نمیاندازد. شرایطی که ما پیشتر و پس از خروج آمریکا از برجام و در پی تحریمهای این کشور علیه کشورمان با ترک شرکتهایی مثل هواوی و دیگر شرکتهای چینی و حتی شرکتهای کرهای آن را تجربه کردهایم.
منظور شما این است که ممکن است حتی عضویت ایران در سازمانهای بین المللی همچون شانگهای نتواند فشار برآمده از تحریمها را برای ایران سبکتر کند و ایران نمیتواند از این طریق اقتصاد خود را تقویت کند؟
ببینید نگاه ایران به شرق نباید تنها یک نگاه اقتصادی باشد و باید ابعاد امنیتی و سیاسی را نیز شامل شود. به عبارتی اگر تنها از منظر اقتصادی به این تعاملات بنگریم، نمیتوانیم چرخش به شرق را رافع و حلال مشکلات خود قرار دهیم. بنابراین پیمان شانگهای به تنهایی نمیتواند دستاوردهای اقتصادی قابل توجهی برای ایران به همراه داشته باشد، مگر آنکه موانع مشکلات ما هم در حوزه برجام و هم در حوزه FATF حل و فصل شود و از طرفی مباحث حقوق بشری و تحریمهایی که به بهانههای حقوق بشری و با استدلالهای حقوق بشری گریبان ایران را گرفته است، برطرف شوند. چراکه نمیتوان این موضوعات را از یکدیگر جدا کرد. این ساختار در جامعه جهانی همچون حلقههای زنجیر به یکدیگر متصل است. پیمان شانگهای میتواند دستاوردهای اقتصادی خوبی برای ما داشته باشد، مشروط برآنکه ما بتوانیم مشکلات خود را با جامعه جهانی حل کنیم.
مسئله پرونده هستهای ایران چطور؟ آیا این موضوع نیز بر تعاملات بین المللی با محوریت اقتصادی که بر پایه عضویت ایران در سازمانهای بین المللی همچون شانگهای صورت میگیرد، اثر گذار است؟
در سال 82 یک تعلیق داوطلبانه علاوه بر MPT به عنوان پروتکل الحاقی صورت گرفت و این پروتکل الحاقی از سوی ایران امضا شد. آنچه که به آژانس اجازه میداد، هر زمان، هر مکان و در هر شرایط و به هر شکل ممکن، به صورت سرزده، غیرمترقبه و نامحدود، بازرسیهایی را از فعالیتهای هستهای ایران و از سایتهای ما انجام دهد. به عبارتی دست آژانس بی قید و شرط و با استفاده از این امضاء ایران باز بود. اما تنها هدف ایران از این امضاء بحث اعتماد سازی بود. اینکه به جامعه جهانی بگوید که ایران قصد تولید بمب اتم را ندارد. اما با این حال و علی رغم همه تلاشهای کشورمان با امضا MPT، پروتکل الحاقی و البته فتوای رهبر معظم انقلاب در اینکه داشتن سلاح هستهای حرام است، جامعه جهانی توجهی نکرد. فضایی که باعث افزایش دامنه فشارها و تحریمها به کشورمان شد و هر روز به شکل بدتری، اقتصاد ایران آسب دید.
اما ایران توانست با ایجاد توافقنامه برجام تا اندازهای این موضوع را به اثبات برساند و نگاه جامعه جهانی را به خود نرمتر کند.
بله درست است. اما ابتدا MPT به میان آمد و پس از آن پروتکل الحاقی و نهایتاً بعد از سالها مذاکره، برجام امضا شد. توافقنامهای ناقص که برای خروج آمریکا و گروههای 1+5 از برجام و تعهداتشان هیچ گونه ضمانت اجرایی در آن تعریف نشد بود. به عبارتی این قرارداد یک طرفه بود و همه ضمانتهای اجرایی و تعهدات برای جمهوری اسلامی ایران وضع شده بود و از طرف مقابل هیچ تعهدی گرفته نشد. آنچه اگر مورد توجه قرار میگرفت شاید الان برخی کشورهای عضو برجام نمیتوانستند به راحتی از این توافقنامه خروج کنند و یا به تعهداتش پایبند بودند. همین قرارداد یک جانبه باعث شد که آمریکا از برجام خیلی راحت و بدون هیچ گونه تعهد و هزینهای خارج شود و مشکلات کنونی را برای ایران در رابطه با تحریمهای سنگین اقتصادی به وجود آورد. بنابراین با شرایطی که ایران هم اکنون با آن درگیر است و از طرفی تا زمانی که سیستم پولی مالی جهان و نظام بانکی جهان در سلطه و سیطره آمریکا قرار دارد، بسیاری از کشورها از جمله چین و حتی روسیه که نیازمند بهره مندی از نظام پولی مالی آمریکا و استفاده از تسهیلات و پشتوانه پولی این کشور هستند، جرأت نمیکنند با ایران مبادله تجاری داشته باشند. همان کاری که کشورهای 1+4 که اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز هستند، با ایران انجام دادند و عضویت آنها در برجام هم نتوانست به ایران کمک اقتصادی کند. درست است آنها اینستکس را فعال کردند، اما اولین تراکنش مالی که در اینستکس انجام شد صرفاً در چارچوب همان معافیتهای تحریمی آمریکا اتفاق افتاد. آنچه که خود باعث تشدید تحریمها علیه ایران و به نوعی قفل زدن بر اقتصاد کشورمان شد.
پس چه راهی برای لغو تحریمها یا حتی کاهش فشار آنها علیه ایران پیش پای تیم جدید مذاکره کننده هستهای قرار دارد؟
این سؤال بسیار مطرح است که هم اکنون چه باید کرد؟ من معتقدم تنها با پیوستن ایران به گروه FATF مشکلات تحریمی ایران حل نخواهد شد. چراکه دو گروه دیگر تحریمها همچنان علیه ایران وجود دارند. از طرفی اگر همین فردا صبح ایران تمام تجهیزات هستهای خود را تعطیل کند و آنها را دو دستی تحویل آمریکا و غرب دهد، باز هم مشکلات تحریمی ایران برطرف نخواهد شد. به جهت اینکه تحریمهای دسته سوم باقیست. تحریمهای که کم هم نیستند و اقتصاد ایران را تحت تأثیر خود قرار دادهاند بنابراین این شرایط یک رویکرد کلی و دائم را از سوی ایران میطلبد.
آیا تعاملات در فضاهایی همچون نشستهای بین المللی مجمع عمومی سازمان ملل و یا نشست سالانه سازمان بین المللی انرژی اتمی که این روزها در حال برگزاری هستند، میتواند به ایران در رفع این مشکلات کمک کند؟ آنچه که از سوی کارشناسان این حوزه نوعی فرصت برای ایران به حساب میآیند.
ایران باید از فرصتهایی که طی این نشست ها در اختیار دارد، موضوع چالشهای اقتصادی و حجم انبوه تحریمها علیه خود را کاملاً و در حضور جامعه جهانی بشکافد. طنابهای متعددی که برگردن اقتصاد ایران و ملت ایران انداخته شده است امکان تنفس اقتصادی را از کشور گرفته است، آیا تحت این شرایط میتوان انتظار مذاکره و رسیدن به یک نتیجه مطلوب را داشت؟ چراکه این مذاکرات از هر بابی که انجام شود دو باب دیگرش همچنان وجود دارند. بسیاری از موضوعات مورد بحث در مذاکرات وین به نظام سیاسی ایران گره خورده است و ایران نمیتواند از آنها چشم پوشی کند. برای مثال ما نمیتوانیم اجاز نفوذ به عمق استراتژیک خود را به کشورهای غربی به بهانه ایجاد امنیت در جهان بدهیم. از طرفی کشورمان نمیتواند از هزینهها و سرمایه گذاریهایی که طی این سالها در بحث انرژی اتمی کرده، به راحتی بگذرد و از همه دستاوردهای خود عقب نشینی کند. آنچه که هر کشوری اگر جای ایران بود نیز بر همین عقیده راسخ میماند. بنابراین جامعه جهانی و کشورهای طرف مذاکره با ایران باید به یک نقطه مشترک با یکدیگر برسند. نقطه اشتراکی که شاید دستگاه دیپلماسی ایران بتواند در خصوص آن در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نشست سازمان بین المللی انرژی اتمی صحبت کند. باید شرایط سخت ایران و منطقه را با استفاده از این فرصتها برای جامعه جهانی ترسیم کرد. چراکه تنها با حل یک معضل همه مشکلات حل نخواهد شد و باید به همه موضوعات آن هم به صورت یکسان پرداخته شود. صرفاً برداشتن و کاهش یا تعلیق دستهای از تحریمها نمیتواند مسائل اقتصادی ایران را حل کند. اگر قرار است تحریمها برداشته شوند، باید همه آنها لغو شوند. بنابراین این دیدارها خوب است، اما اینکه چه دستاوردی میتواند برای ایران داشته باشند، مهم است. به هر حال کشورمان در حال حاضر راهی جز ادامه مذاکرات وین و حضور در نشست های بین المللی برای بیان شرایط و مشکلات خود ندارد و باید از همین فرصتهای پیش رو در راستای حل بحرانها بهره جوید. البته به عقیده بنده ایران میتواند یک راهکار موقت برای تعلیق چند ماهه تحریمها پیشنهاد دهد. تا در طول این چند ماه به یک نقطه اشتراک و تعادل، در خصوص مسئله هستهای ایران، تحریمهای علیه ایران و مسائل مربوط به حقوق بشری و تروریسم و… برسند. در غیر این صورت با ادامه این وضعیت نه جنگ و نه صلح، میزان صدمات به ملت ایران روز به روز بیشتر خواهد شد. آنچه که شاید به نفع صلح و امنیت جهانی هم نباشد. به عبارتی تعلیق موقت همه تحریمها با هدف یک توافق دائم و همه جانبه و فراگیر نه توافق موقت، میتواند مسائل فی مابین را بهطور کامل مطرح و حل کند.
به عقیده شما بهترین رویکرد سیاست خارجی دولت سیزدهم با هدف لغو و یا کاهش اثرات تحریمها چیست؟
سیاست کلی دولت آقای رئیسی دو حالت دارد. اگر ایشان نتوانند تحریمها را لغو کنند، باید تحریم زدایی کرد و این رویکرد تنها از طریق تقویت اقتصاد ملی صورت خواهد گرفت. به این معنا که اقتصاد را از درون محدود اما تقویت کنند. تقویت تولیدات داخلی و ارتباط و تعاملات اقتصادی و تجاری با کشورهایی نزدیک به ایران که البته کار بسیار بسیار سختی است. نگاه دولت آقای رئیسی قطعاً نگاه به غرب نخواهد بود و یک نگاه معطوف به شرق است، که بر این موضع در مناسبات منطقهای از سوی ایران نیز تأکید خواهد شد. اینکه بخواهند علاوه بر تجارت و اقتصاد منطقهای با کشورهای اطراف، مراودات قویتری را در حوزه سیاسی و امنیتی با آنها برقرار کنند. به عقیده بنده دولت آقای رئیسی با یک نگاه منطقه گرایی پیش خواهد رفت. ضمن اینکه نگاه به شرق را در دستور کار خود قرار خواهند داد.