افزایش شکاف دولت ملت و کاهش سطح مشارکت در انتخابات اخیر نیز یکی از چالشهای اساسی پیش رو در آینده سیاسی کشور است. با مرتضی طلائی به گفتوگو نشستیم تا از زاویه نگاه او و تجربه تمام سالهای حضورش در عرصه نظامی و سیاسی به آنچه در کشور میگذرد، نگاه کنیم. طلائی که فارغالتحصیل علوم سیاسی است در کارنامهاش از فرماندهی سپاه در شهرستانهای مختلف تا فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ، نشستن بر کرسی نمایندگی مجلس و عضویت در شورای اسلامی شهر تهران به چشم میخورد. با او از بحران اقتصادی که گریبانگیر کشور شده است تا انتخابات مجلس و پیشبینیهایش از انتخابات سرنوشتساز 1400 گفتوگو کردیم. طلائی از منتقدان جدی رابطه با آمریکاست. او معتقد است مشکلات امروز کشور را میتوان با اصلاح قوانین و منابع موجود در داخل مرزهای کشور حل کرد. او لبه تیز انتقادهایش را بهسمت اصلاحطلبان هم نشانه رفت و عدم مشارکت آنها و انتقادهایشان به نحوه برگزاری انتخابات را یکی از علل کمرونق برگزار شدن یازدهمین دوره انتخابات مجلس عنوان کرد. مشروح گفتوگو با این فعال سیاسی اصولگرا را در «اصفهانزیبا آنلاین» میخوانید.
آنچه در ماههای اخیر و به لحاظ تحریمهای بیسابقه آمریکا در کشور میگذرد، چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من یکی از مهمترین راهحلهای بهبود وضعیت فعلی مبارزه با فساد اداری است. بخش چشمگیری از مشکلات ما در راستای عدم کارآمدی، ریشه در فساد اداری خواهد داشت که باید اصلاح شود و راهکار حل این مسئله این است که مجلس یازدهم به اصلاح قوانین دستوپاگیر و فسادآور بهعنوان یک اولویت نگاه کند؛ در این صورت میتوانیم بگوییم یک گام عملی در برخورد با فساد اداری کشور برداشتهایم. نکته دوم، رونق تولید است که راهکارش روشن است. حمایت از تولیدات داخلی با منابع و امکانات داخل باید به جریان بیفتد. رونق تولید با امنیت سرمایهگذاری در ارتباط است. ما باید شرایطی را فراهم کنیم که سرمایهگذاران نگران آینده و مشکلات بعدی نباشند و سرانجام در دستور کار قرار گرفتن اقتصاد مقاومتی است. در همه شرکتهای درحالتوسعه، دوره گذاری وجود دارد که عناوین مختلفی ازجمله ریاضت اقتصادی برایش مطرح است. ما با یک رویکرد ایجابی توسط رهبر معظم انقلاب، این دوره را اقتصاد مقاومتی نامیدیم. تا اینجا این ایده روی کاغذ و حرف مانده است. سه مسئله؛ فساد اداری، اقتصاد مقاومتی و رونق تولید از یکدیگر جدا نیستند. باید در این دوره گذار، اصلاح تولید و مصرف، فرهنگ مصرف و حمایت از تولید داخلی انجام شود تا از این شرایط عبور کنیم.
در شرایط کنونی و باوجود تحریمها، تولید ملی بدون صادرات چگونه میتواند راهگشا باشد؟
در تمام جهان، کشورها محصولات انحصاری دارند. ما امروز در شرایطی هستیم که هم کشورهای منطقه و هم کشورهای آسیای میانه به ما نیازمندند و ما دارای یک بازار وسیع در منطقه هستیم؛ اما متأسفانه سیاست خارجی ما به این موضوع توجه کافی نداشته است. بهنوعی سفرا و نمایندگان ما در کشورهای منطقه، اولویت کارشان را باید روی ارتباط با طرف خارجی برای صدور کالاهای ایرانی بگذارند. پرسش اینجاست که کدامیک از سفرا وقتشان را صرف این موضوع میکنند؟ به اعتقاد من پاسخ این پرسش روشن است: توجه به بازارهای منطقه، اصلاح روشهای سیاست خارجی، ارتباط با کشورها و افزایش کیفیت تولید، بخش مهمی از بازاریابی خارجیاند؛ اما متأسفانه بسیاری از بازارها ازجمله بازار فرشمان را از دستدادهایم.
ازنظر شما، تحریم یک مشکل برای کشور است؟ آیا نپیوستن به FATF ارتباط ما با بازارهای منطقه را مختل نکرده است؟
من نمیگویم تحریم مشکل نیست؛ اما اینکه عدهای میگویند مشکلات ما ناشی از تحریم است، قبول ندارم. تحریم میتوانست در کشور ما به یک فرصت تبدیل شود؛ مثلا در صنایع دفاعی نتیجه تحریم را میبینیم. امروز کشور بهواسطه تحریم دفاعی، مقابل همان دشمنان ایستاده است؛ این میتواند در اقتصاد هم وجود داشته باشد، اما متأسفانه به چند موضوع ازجمله نوآوری، خلاقیت، شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها توجه نداریم. امروز بسیاری از جوانان ما در این زمینهها دارای استعدادند، ولی حمایتی از آنها نمیشود. این مسئله یک فرار روبهجلو است که مشکلات کشور را به گردن تحریم بیندازیم. اگر به دنبال حل مشکلات بودیم تحریم میتوانست به یک فرصت تبدیل شود. باید اختلاف نظرات و اختلافسلیقهها بین مسئولان حل شود. ما نیاز به یک دولت کارآمد و جوان داریم که بتواند پاسخگوی تمام مشکلات باشد. ما اگر به FATF هم پاسخ مثبت میدادیم، مشکل ما حل نمیشد و روزنههای داخل را نیز ناچار بودیم در اختیار آنها قرار دهیم تا مسدود کنند.
آیا سیاستهای امروز جمهوری اسلامی در دستهبندی نئولیبرالیسم و پیروی از صندوق بینالمللی پول و بازار آزاد قرار میگیرد؟
بعد از انقلاب با دو نگاه در اقتصاد و مسائل دیگر مواجه بودیم؛ اقتصادی که بهخصوص بعد از جنگ با سرکار آمدن دولت سازندگی در مدیریت کشور به وجود آمد و به اقتصاد آزاد و مدل مدیریت تکنوکرات اعتقاد داشت و نتیجهاش را امروز میبینیم. تمام مشکلات امروز، ازجمله فساد اداری و عدم رونق تولید نتیجه همان سیاستهاست که پس از جنگ، دولتی تکنوکرات با اعتقاد و وابستگی به اقتصاد آزاد و کشورهای بزرگ جهان بر سر کار آمد؛ اما در مقابلش نوع دیگری از اقتصاد را داریم: اقتصاد بسته و دولتی که معتقد بود همهچیز باید در دست دولت باشد. برخی دولتها علاقهمند بودند اقتصاد آزاد را دنبال کنند؛ اما در درون حاضر نبودند اقتصاد آزاد اعمال شود. کدامیک از کارخانهها را بر پایه اصل 44 به مردم واگذار کردیم؟ همه را خصولتی و رانتی کردیم که نتیجهاش را میبینیم. اینها مشکلات مدیریتی در اقتصاد ماست. ما به اقتصاد اسلامی که پاسخگوی نیازهای ماست و به معنای انباشت سرمایه نیست، اعتقاد داریم. این مسئله در تفکرات امام موسی صدر و شهید بهشتی وجود دارد. دولت جنگ نیز شرایط خاص خود را داشت و لازم بود فقط در آن زمان کالای کوپنی پخش کنیم؛ ولی ما اعتقادی به این روشهای کوپنی نداریم. ما باید به بازار و تولیدکنندگان داخلی بها بدهیم و ببینیم چرا ناراضیاند. نتیجه این سیاستها وابستگی به نظام سلطه شده است.
مجلس یازدهم با کمترین میزان مشارکت از سوی مردم مواجه شد. علت میزان مشارکت حداقلی را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا از دیدگاه شما مجلس یازدهم، مجلسی تندرو است؟
موافق این مسئله نیستم که برخوردهای تند حتما راهگشای بحران است. مجلس باید با تدبیر، عقلانیت و برنامه حرکت کند. به اعتقاد من یکی از برنامههایی که مجلس باید در پیش بگیرد این است که به مسائل اقتصادی برای حل مشکل ورود نکند. اگر مجلس یازدهم یک کار برای این ملت و نظام انجام بدهد، یک سند افتخار به نام خودش ثبت خواهد کرد و آن، اصلاح قوانین کشور است؛ اما اصلاح قوانین یکطرف قضیه است و حرفهای دیگری پشت آن قرار دارد؛ موضوع اصلی این است که آیا عدهای میگذارند قوانین اصلاح شود؟ این مجلس ادعای ولایی، اصولگرا و انقلابیبودن دارد و ما هم بر این باوریم. مجلس باید بدون ملاحظه برای اصلاح قوانین کشور قاطعانه ایستادگی کند. درباره مشارکت پایین در انتخابات مجلس هم که به آن اشاره کردید باید در نظر داشته باشید که مسائل مختلفی در کنار یکدیگر باعث این نتیجه شد. یکی از این مسائل، نارضایتی و دلخوری و دلسردی مردم بود که یک پیام روشن داشت: مردم عملکرد مجلس دهم را قبول نداشتند. علت دوم هم شیوع کرونا در آن زمان بود و علت دیگر نیز به اعتقاد من به شهروندان بازمیگردد. ما باید یاد بگیریم که رأی دادن به هر شخصی تازه شروع کار ماست و بعدازآن باید به دنبال مطالبات باشیم. اهمیت مجلس برای جامعه ما کم شده است؛ زیرا ما از مجلس مطالبهگری نمیکنیم و کسی از نمایندگان توضیح نمیخواهد.
به نظر شما رد صلاحیتها و عملکرد شورای نگهبان هیچ نقشی در میزان مشارکت نداشت؟
خیر. من اگر جای شورای نگهبان بودم، باوجود افکار سنجی جامعه به این نتیجه میرسیدم که اگر تمام نمایندگان رد صلاحیت شده هم تأیید صلاحیت میشدند، رأی نمیآوردند؛ اما بگذارید راحت بگویم، متأسفانه یک جریان سیاسی در انتخابات مجلس یازدهم مشارکت نکرد و باید پاسخگوی ملت باشد. آیا دلیل عدم مشارکتشان رد صلاحیتهاست؟ شما که میبینید کشور در برابر نظام سلطه قرار دارد و حداکثر فشار بر مردم وارد است، آیا زمان بهانهگیری است، برای اینکه به تکلیف و وظیفهتان در برابر کشور و ملت عمل نکنید؟ یکی دیگر از دلایل کاهش مشارکت، عدم مسئولیتپذیری بخشی از جریانهای سیاسی بهطور مشخص، دوستان اصلاحطلب ما بود که در مجلس مشارکت نکردند.
باوجود کاهش سطح مشارکت در انتخابات مجلس، انتخابات ریاستجمهوری را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا مردم تمایلی به انتخاب یک طیف مشخص دارند؟ اگر رئیسجمهور با آرای کم انتخاب شود آیا این یک بحران سیاسی برای کشور نیست؟
البته برای ارزیابی مشارکت مردم در انتخابات 1400 زود است. هنوز بخشی از مؤلفههای مهم و تأثیرگذار در اتخاذ سیاستهای ما در 1400 مشخص نیست. به اعتقاد بنده بخشی از حل مشکل مشارکت به عملکرد همین مجلس یازدهم بازمیگردد. اگر این مجلس هوشمندانه عمل کند، زمینه ایجاد امید به آینده در مردم احیا میشود. حتما مشارکت در انتخابات بهاندازه متعارف جهانی خواهد بود. مردم میدانند انتخابات ریاست جمهوری پیام روشنی برای جهان دارد. مردم ما بهرغم دلخوریهای بحقی که دارند، مشارکت حداکثری و خوبی را در انتخابات ریاستجمهوری خواهند داشت.
بهعنوان پرسش آخر، از دیدگاه شما سرنوشت رابطه ایران و آمریکا چه خواهد بود؟ با توجه به تحریمها و نفوذی که این کشور در مجامع بینالمللی دارد، این رابطه پرتنش تا کجا ادامه پیدا میکند؟ آیا مردم با این روش مواجهه با آمریکا موافقاند؟
اینکه مردم موافقاند یا خیر به آگاهی آنها برمیگردد. هیچ ملتی ذلت، بیآبرویی و تحقیر نمیخواهد؛ اما یکسری ملتها به دلیل دولتهای وابسته و دستنشانده سرنوشتشان را در اختیار منابع نظام سلطه قرار دادند. کشور ما نیز پیش از انقلاب به این شکل بود؛ اما ملت ما چهل سال هزینه داده است تا خود را از زیر بار این وابستگی برهاند. هشت سال جنگ تحمیلی، یک نمونه از این هزینههای سنگین است. داعش و جنایات آن یکی دیگر از اقدامات دشمن علیه نظام ماست. درواقع اتفاقهایی که در منطقه از اول انقلاب تاکنون افتاده برای ضربه به ما بوده است. سلطهگران میخواهند ملت ایران را زمینگیر کنند. امروز آثار این ایستادگی را میبینیم. امروز کسی جرئت نمیکند به کشور ما تعرض کند. این ملت آیا حاضر است به دستنشاندگی و تحقیر در برابر آمریکا بازگردد؟ عدهای در داخل کشور آگاهانه یا ناآگاهانه اینگونه القا میکنند که حل مشکل ما در تعامل با آمریکاست که از نگاه بنده خیلی از آنها آگاهانه عمل میکنند و گرایش آنها در وابستگی به آمریکاست. ما از اینها توقع نداریم و جزو ملت بهحساب نمیآوریم. ما معتقدیم باید کماکان محکم و با عقلانیت مقابل آمریکا ایستاد. رسیدن به قله مبارزه با آمریکا سخت اســـت. نــخبـــگان، شــخصیتها، دولتمردان و گروههای مرجع در جامعه باید در این شرایط به مردم آگاهی دهند که اگر در مقابل آمریکا ایستادهایم، دستاوردهای ما کم نبوده است. ما امروز این قدرت را داریم که پهپاد آمریکا را بر زمین بنشانیم و به حیاطخلوت آمریکا نفوذ کنیم. ما باید ملتمان را برای مبارزه با آمریکا آگاه کنیم. مردم ما اگر در کشور برخورد با فساد را ببینند و عدالت را تجربه کنند و دعواهای سیاسی کم شود و مسئولان برای حل مشکلات تلاش کنند، هرگز زیر بار آمریکا نخواهد رفت. افول آمریکا و فروریختن کاخ سفید، مانند کاخ کرملین قطعی است.