تعاملی بین بافنده و مصرفکننده وجود ندارد
با یکی از گلیمبافهای سمیرم تماس میگیرم تا از مشکلات آنها بپرسم و از روزگارشان باخبر شوم. خانم رستمی بافندهای قشقایی است و سالهاست که در این حوزه فعال است. اومیگوید: «بزرگترین مشکل ما گلیمبافان در جامعه امروزی، واسطهها هستند. نمیتوانیم محصولی را که تولید میکنیم به قیمت واقعی به دست مصرفکننده برسانیم. ما نقشه را به قیمت گزافی میخریم، نخ و پشم و چله گران شده است. برای یک رومیزی 1 در 1.5 یک ماه زحمت میکشیم و میبافیم. تصور کنید برای همین رومیزی 300هزار تومان هزینه میکنیم و حالا وقتی میخواهیم بفروشیم، به قیمت واقعی از ما نمیخرند. مجبوریم بهجای مصرفکننده اصلی، آن را به دلال به نصف قیمت بفروشیم. اگر قرار است این رومیزی را یکمیلیون بفروشیم، مجبوریم به نصف قیمت قناعت کنیم. این وسط دستمزد یک ماه کار من چه میشود؟ به نظرتان دردناک نیست؟»
از او میپرسم راهحل ازبینرفتن این واسطهگری چیست؟ میگوید: «درباره گلیم تبلیغ چندانی نشده است؛ مثلا من چیزهایی میبافم که مصرفکننده حتی نمیداند استفاده آن چیست؟ درواقع دلال اجازه تعامل بین منِ بافنده و مصرفکننده را نمیدهد؛ وگرنه بهترین کار این است که من متناسب با نیاز مصرفکننده گلیم ببافم؛ مثلا بگوید برای فلان بخش از خانهام نیاز به گلیم دارم و من بر آن اساس طراحی کنم و ببافم. حالا مشکل واسطهگری چطور از بین میرود؟ به نظر من یکی از راههایش فضای مجازی است که باعث میشود این تعامل بین بافنده و مصرفکننده بهوجود آید و دلال حذف شود.»
از او درباره نقش حمایتی دستگاههای دولتی میپرسم. میگوید: «در حال حاضر من تمام وسایل موردنیاز در داخل خانه را میتوانم تولید کنم. منظورم انواع رومیزی و فرش زیر پا و سایر چیزهاست؛ ولی بازار فروشی ندارم. خیلیها هم مثل من هستند؛ ولی میگویند ارزشی ندارد که سلامتیمان را صرف بافت چیزی کنیم که به بهای اندکی آن را میخرند. حالا این وسط نقش حمایتی دولت مهم میشود. ولی من یک پرسش دارم: واقعا دولت چقدر حواسش به صنایعدستی و فعالان این بخش است؟ دولت یک وعده بیمه به ما داده بود که آنهم مدتی بین سالهای 90 تا 95 (برای کسانیکه مدرک گلیمبافی داشتند) نصف بیمهشان را پرداخت میکرد و آنهم حالا سهمیهبندی شده است و دیگر مثل قبل نیست. یک امیدی برای ما بافندهها بود که وقتی به سن پیری رسیدیم، لااقل حقوق داشته باشیم. علاوه بر این، سالهای قبل، صادرات گلیم به کشورهای همسایه داشتیم؛ بهخصوص توی کشورهای حاشیه خلیجفارس خیلی گلیم ایران خریدار داشت که آنهم در این چند سال اخیر قطع شده است. خلاصه اینکه اوضاع اصلا خوب نیست. هربار دستگاههای دولتی یک وعده دادند و یک حرفی زدند و عمل نکردند. آنقدر رفتیم و آمدیم تا سرانجام خسته و ناامید شدیم و از فکر حمایت دستگاههای دولتی بیرون آمدیم. البته باید بگویم برخی دستگاههای دولتی مثل اداره میراث فرهنگی سمیرم هم بد نبودند و عملکرد قابلقبولی داشتند. به برخی بافندهها در روستاها وام داده شد؛ اما به برخی هم وعده وام دادند و پرداخت نشد و گفتند بودجهای نیامده است. میخواهم بگویم عدالت در توزیع امکانات دولتی هم باید وجود داشته باشد و اینطور نباشد که هرچقدر نفوذ بیشتری داشته باشی، از امکانات بیشتری بتوانی استفاده کنی.» از او درباره آینده این رشته از صنایعدستی میپرسم. میگوید: «صنایعدستی، بهخصوص گلیم، روبه فراموشی است؛ چون بافندهها هیچ شوقی برای بافتن ندارند. وقتی میبینند مادران و مادربزرگهایشان بافتهاند و بهجایی نرسیدهاند و فروشی نداشتهاند و به این بافتهها بها و ارزشی داده نشده است، درنهایت دلسرد شدهاند. چرا نسل جوان ببافد؟ بچههای دهه هفتاد و هشتاد سراغ گلیم نمیروند و نگاهی به دست مادرانشان نمیکنند و این صنعت روبه فراموشی است. گلیم مهمترین صنایعدستی ایل قشقایی است و به نظر من در حال نابودی است.»
قیمت مواد اولیه بسیار سنگین است
گلیم را توی نائین با دستگاههای قدیمی عبابافی میبافند؛ برای همین نسبتا روش سادهتری است و با مناطق دیگر استان متفاوت است. زنگ میزنم و با یکی دو واسطه شماره آقای رهنیان، از گلیمبافهای قدیمی، را گیر میآورم و درباره اوضاعواحوال گلیمبافی در نائین میپرسم. میگوید: «اوضاع اصلا خوب نیست. توی این یکیدوساله کرونا هم بدتر شده است. تا زمانی هم که توریست نیاید، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. مشکلات اما فقط همینها نیست. از کجا شروع کنم؟ بزرگترین مشکل ما در حال حاضر تهیه مواد اولیه است که بسیار گران شده و پشم و نخ قیمت بالایی پیدا کرده است. برای همین قیمت تمامشده گلیم زیاد میشود. قبلا از طریق جهاد کشاورزی سهمیهای به بافندهها به قیمت مناسب داده میشد؛ ولی الان این سهمیهها داده نمیشود. درواقع از دو سال پیش هیچ سهمیهای به ما داده نشده است.»
از او میپرسم چرا متناسب با همه کالاها در کشور قیمت گلیم را بالا نمیبرید؟ قیمت گلیم لااقل در این دوساله هیچ تغییری نکرده است. میگوید: «دقیقا همینطور است؛ ولی مسئله اساسی توریست است. تا زمانی که گردشگر خارجی داشتیم، فروشمان هم خوب بود و راضی بودیم؛ اما با ورود کرونا همهچیز بهیکباره تغییر کرد. متأسفانه گردشگر داخلی اقبالی به گلیم نشان نمیدهد و فروشمان در این حوزه پایین است؛ مثلا قیمت یک گلیم 250هزار تومان است. گردشگر داخلی میبیند و میگوید چقدر گران است؛ درحالیکه مزد کارگر در کشور روزانه 250 هزار تومان است. یک بافنده خیلی هنر کند و دست تندی داشته باشد، یک گلیم 70 در 1.25 را در طول روز میبافد، دستمزد من بافنده چقدر باید باشد؟ اگر 250 تومان دستمزد یک روز بافنده باشد، گلیم را باید رایگان بدهیم. مجبوریم مثلا دستمزد کارگر را پایین بیاوریم؛ ضمن اینکه گلیم را نمیشود خیلی نگه داشت. هم پشم و هم گلیم اگر استفاده نشود، بیدخورده میشود و از بین میرود. برای همین نمیشود بافت و برای بعد نگه داشت. البته در این دو سال وامی برای حمایت داده شد که اداره میراث فرهنگی میداد و بهره کمی داشت و خوب بود؛ ولی واقعیت این است که این وامها کمک چندانی نمیکند و قابلتوجه نیست؛ ضمن اینکه تشریفات اداری زیادی دارد.»
از او میپرسم انتظارتان از دستگاههای دولتی چیست و چه اتفاقی باید بیفتد که برای گلیم بهعنوان یکی از زیباترین صنایعدستی استان تحولی رخ دهد؟ میگوید: «بزرگترین مشکل، ورود گردشگر است که هرچه بیشتر وارد کشور شود، به نفع همه است. البته بازار قدیم نائین و مجموعه استیجاری حسینیه نوآباد هم اگر درزمینه فروش صنایعدستی راه بیفتند یا بومگردیها رونق بگیرند و مسافر بیاید، این صنعت تا حدی در نائین جان میگیرد و رونق پیدا میکند.»
تأسیس شرکتهای تعاونی راهحل حذف واسطهها
در ادامــه نــورالله عبدالهی، سرپرست معاونت صنایعدستی و هنرهای سنتی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان، و دو تن از کارشناسان اداره میراث فرهنگی، گردشــگری و صنــایــعدســتــی (مــریــم محمدی و محبوبه توکلی) به پرسشها و دغدغههای علاقهمندان این حوزه پاسخ دادند.نورالله عبدالهی بحث را با پاسخ به این پرسش شروع کرد که چه مشکلاتی در حوزه گلیم و بافندهها وجود دارد و چه اقداماتی را در اداره میراث فرهنگی استان انجام دادهاند و چه تمهیدهایی را اندیشیدهاند؟
او میگوید: «عمده این بحث مربوط به شهرستان سمیرم است. در آنجا فعالیتهای بسیار خوبی در این سالها صورت گرفته است. اگر مقایسهای با وضعیت چند سال پیش انجام دهید، متوجه خواهید شد که چقدر همکاران ما و ادارهکل در آنجا کارهای مفیدی انجام دادهاند. مهمترین کاری که انجام دادهاند، ثبت روستای مهرگرد درزمینه بافتههای داری شامل گلیم و جاجیم و غیره بود و همین موضوع یک مشخصه برای روستای مهرگرد، شهرستان سمیرم و استان اصفهان شد. البته پیش از آن، ادارهکل تلاشهای زیادی انجام داد تا روستا به سطحی برسد که ثبت ملی شود. این یکی از کارهای حمایتی است که ادارهکل انجام داد. بخشی از مشکلات بافندهها بیشک در حال حاضر مربوط به مواد اولیه است. مواد اولیه در حال حاضر از دو منبع داخل و خارج از کشور تأمین میشود. طبیعتا با گرانشدن دلار بخشی که از خارج تأمین میشود، گران شده است. قسمتی را که مربوط به داخل است، برایش برنامه داریم تا هرکدام از این بافندهها خودشان پشمشان را آماده و تبدیل به نخ کنند و نیاز نداشته باشند که از جایی بگیرند. ما برنامه داریم که به اینها، هم وام و هم آموزش دهیم تا در کنار دامداری، نخریسی کوچک هم داشته باشند و مواد اولیه کارشان را تأمین کنند. همین موضوع بسیاری از هزینههای اولیه را کم خواهد کرد. وامها نیز دو بخش است: یکی، وامهای مشاغل خانگی است. این وام به کسانی داده میشود که پروانه تولید بهصورت انفرادی داشته و قبلا وام نگرفته باشند و بخشی هم به کارگاهها داده میشود. مبلغ آن حدود 30 تا 50 میلیون و برای کسانی است که مستقل کار میکنند. برای کارگاهها (پشتیبانها) بیشتر است و بر اساس تعداد کارگری که برای آنها کار میکنند و طرح توجیهی 50میلیون وام داده میشود. بهره این وام هم 4درصد است. یکسری وام دیگر به نام تبصره 18 هم داریم که آنها هنوز در سال جاری ابلاغ نشدهاند و منتظر دستورالعملهای آن هستیم. ما مدارک را میگیریم و آماده میکنیم و به اداره تعاون تحویل میدهیم. ازآنجا دیگر مسیر بانکی را طی میکند و اگر گلایهای درزمینه مراحل بروکراسی اداری وجود دارد، مربوط به اداره میراث فرهنگی نیست و کار در سطح کلان کشوری باید اصلاح شود. اولویتهایمان برای اختصاص وام نیز با توجه به محدودیتها برحسب نوع هنر و رشته بومی، کسانی هستند که اشتغال بیشتری ایجاد میکنند.»
عبدالهی در رابطه با بیمه بافندهها نیز اینگونه پاسخ میدهد: «برای کسانی که در حوزه صنایعدستی کار میکنند، در این سالها بیمهای تعلقگرفته، ولی متأسفانه همه دیده نشدهاند. در مقاطعی مجلس بودجهای برای این کار تخصیص داده و تعدادی بیمهشدهاند و بعد اعتبار تمام شده است. ما چندین بار از تهران پیگیری کردیم و خود وزارتخانه نیز پیگیر این موضوع از مجلس است و هر وزیری که میآید هم یکی از دغدغههایش گرفتن اعتبار برای فعالان این حوزه است. اگر اعتباری اختصاص پیدا کند، ما قطعا برای آن برنامهریزی خواهیم کرد و برحسب اولویت به هنرمندان خواهیم داد. میخواهم بگویم که همه این کارها بستگی به اعتبارات دارد.» او در پاسخ به دغدغه بافندهها درزمینه واسطهگری معتقد است بهترین کار برای حل این موضوع و حذف واسطه، شرکتهای تعاونی هستند.
او میگوید: «هنرمندان باید دورهم جمع شوند. در این زمینه نیز کارهایی در شهرستانها انجام دادهایم. به دنبال این هستیم که هنرمندان هر روستا شرکت تعاونیای تأسیس و ثبت کنند که یک مدیرعامل داشته باشد و آن شرکت نقش این حلقه واسطه را ایفا کند. این جزو برنامههای ادارهکل بوده و هست و در ادامه نیز آن را تقویت خواهیم کرد؛ همچنین برگزاری جشنوارهها نیز نقش مهمی در بحث تبلیغات و معرفی کار این هنرمندان دارد. همین امسال جشنواره بینالمللی صنایعدستی در اصفهان برگزار شد که در یکی از شاخهها، بافندههای قشقایی جوایز خوبی گرفتند و همین باعث شد تشویق شوند و در این زمینه پویاتر و حرفهایتر عمل کنند و به سمت تولیدات فاخر بروند.»
هر خانه یک کارگاه
مریم محمدی، از کارشناسان اداره میراث فرهنگی، در ادامه درباره فعالیتها و کارهای صورتگرفته در این حوزه و بــهروزرســانــی مــحصــولات تولیدی بهخصوص در سمیرم میگوید: «من به دلیل علاقهای که به این حوزه و سبک کارشان دارم، ارتباط تنگاتنگی با عشایر و روستائیان سمیرم دارم و همین باعث شده است بحث وامها و بیمهشان را خیلی صمیمانه و با تمام وجود پیگیری کنم. شهرستان سمیرم تنوع بافتی و تکنیکی بسیار زیادی دارد. دلیل عمدهای که باعث شد مهرگرد بهعنوان روستای بافتههای داری انتخاب شود، تکنیکهای مختلف بافت و حجم تولید بالا و میزان تولیدکننده زیاد بود. در مهرگرد و دیگر روستاهای سمیرم در هر خانهای که شما وارد شوید یک گلیمباف وجود دارد . البته مشکلات خاص خودشان را دارند و ما به همه این مشکلات واقفیم. از عمدهترین مشکلاتشان علاوه بر مواد اولیه، بحث فروش و نبود بازاریابی برای تولید محصول مناسب و مورد تقاضای بازار است. در حال حاضر در بحث دکوراسیون، گلیم بسیار باب شده و مخاطب خودش را پیدا کرده است. یکی از مشکلات عمده که باید به آن توجه کرد، رنگبندی است؛ یعنی تمام رنگبندی اصیل بافتههای داری از بین رفته است. کیفیت مواد اولیه بسیار افت کرده و مثل گذشته نیست؛ درنتیجه سعی کردیم در سالهای گذشته در ادارهکل و همچنین اداره میراث سمیرم کارهای زیرساختی انجام دهیم. یکی از این کارها بحث آموزش و احیای سبکهای قدیم مثل تکنیکهای شیشه درمه و کلک است که رو به فراموشی است. از استادکاران و خانمهای مسن خواستیم برنامه آموزش این محصولات را داشته باشند. بحث آموزش برای تولید مواد اولیه ( وتسهیلاتی که پیشازاین آقای عبدالهی اشاره کرد) را داریم که مواد بومی به مواد تولیدی تبدیل شود و قیمت محصول نهایی کاهش و میزان فروش بافنده افزایش پیدا کند. طرحی که ما داریم و آماده است طرح هر خانه یک کارگاه است که خود بافنده مراحل ریسندگی، رنگرزی و بافت و بازاریابی را متناسب با تولید انجام دهد. برای هنرمندان جوان نیز بحث بازاریابی از طریق سایت و پیجهای شخصی را داشتیم که این مباحث آموزش داده شد؛ حتی بحث آموزش زبان انگلیسی را برای هنرمندان جوان داشتیم تا پویایی و شوق در ایشان ایجاد شود.» او بر بحث فرهنگی تأکید ویژهای دارد و میگوید: «تا پیشازاین، نگاه به گلیم و بافنده به این شکل بود که تنها کاری اقتصادی با درآمد پایین است و وجهه خوبی نداشت. ما سعی کردیم نگاه بافنده (هنرمند) و جامعه را تغییر دهیم. ازجمله کارهای فرهنگی که انجام دادیم، ضبط مستندها، نصب بنرها و تقدیر از هنرمندان پیشکسوت و جوان و مطرحکردن هنرمندان در جشنوارههای تهران بود که بسیار به این بحث کمک کرد. الان به نظر میرسد با این کارهای زیرساختی و بازاریابی مدرن، اتفاقا نسل جوان راغب شده است این کار را انجام دهد و ذوق هنردوستی روشن شده است. البته در برخی روستاها باید تغییر سبک تولید بهدرستی اتفاق بیفتد؛ مثلا سبک تولید کاموایی با رنگ شیمیایی و رنگهای غیر اصیل تغییر سبکی غیرکاربردی است و بازاری نخواهد داشت. البته سبکهای متنوع برای سلیقههای مختلف وجود دارد؛ ولی ببینید باید خلاقیت، کاربردی باشد؛ مثلا ما در سمیرم اسب اصیل درهشوری را داریم. ما آمدهایم گلیم را وارد تجارتی بینالمللی کردهایم. برای تزیین این اسب از جل استفاده میشود که از جنس گلیم است. درزمینه صادرات هم گلیمها البته بهصورت چمدانی بیشتر صادر میشود و مصرفکنندگان آن بیشتر کشورهایی مثل ازبکستان، آذربایجان، کویت و دبی و کشورهای حوزه خلیجفارس است.»
پیریزی یک سیستم هدفمند
محبوبه توکلی در ادامه این گفتوگو درباره سبک تولید و عرضه گلیم توضیح بیشتری میدهد. او میگوید: «یک دورهای در تولید گلیم مواردی مثل کاموابافی وارد شد و بهاشتباه به جای اینکه وسایلی متناسب با زندگی مدرن مثل رومیزی یا زیرانداز مبلمان مدرن تولید شود، چیزهایی مثل جادستمالکاغذی و آباژور تولید شد که بهرهوری بالایی نداشت؛ مثلا در سبک گلیم نائین با یک گلیم زیرپایی دمفرشی مواجهایم که ازنظر هنری در درجه پایینتری نسبت به سمیرم قرار میگیرد و درنتیجه قیمت پایینتری دارد؛ ولی وقتی گلیمی با ویژگیهای اصیل و مواد اولیه مرغوب و با تکنیک خاص تولید میشود که آن را متمایز میکند، این توجیه قیمتی پیدا میکند و میتوان با قیمت بالاتری محصول را عرضه کرد. محصولی که طرفدار ندارد، خریداری هم ندارد و تولیدی بیهدف است. وقتی میگویند که ما آمدهایم بر اساس بازاریابی برای اسب درهشوری محصولی تولید کنیم، یعنی نیاز بازار را میدانند؛ در نتیجه محصولی تولید میشود که بافتش یک سال و نیم زمان برده است و وقتی به جشنواره میرسد جل اسب برنده جایزه میشود؛ یعنی بر اساس یک سیستم هدفمند پیریزی شده است. نقش شرکتهای تعاونی میتواند تکثیر و هدفمند کردن همین الگوها باشد که امیدواریم اتفاق بیفتد. قسمت دیگر این ماجرا هم در دست بخش خصوصی است. شرکت تعاونیها نمیشود بهصورت دستوری و فرمایشی شکل بگیرند. باید خود بافندهها به این نتیجه برسند که کارکردنشان با همدیگر سودمندتر است. این فرهنگ همکاری باید در بین خود مردم شکل بگیرد. این فرهنگسازی هم فقط برای تشکیل تعاونی نیست. درواقع یک مجموعه باید در کنار هم و با یک هدف واحد و هر کس درزمینه تخصصی خود کار کند. البته مدیریت این مجموعه هم مهم است. خودشان باید مدیریت کنند؛ تنها دولت کمک کند که تعاونی شکل بگیرد. در مهرگرد و فتحآباد این تعاونیها شکلگرفتهاند و در نائین هم در حال شکلگرفتن است. وقتی افراد متخصص در این مجموعه تعاونیها قرار بگیرند، نتیجه کار حذف دلالی و واسطهگری خواهد شد. »




