به گزارش اصفهان زیبا؛ در روایات زیادی از حضرات معصومین (ع) به این اشاره شده که امام برای امت، مثل پدر دلسوزی است در خانواده. در این تمثیل اگر خوب دقت کنیم، نکات فراوانی را درمییابیم. یک پدر نمونه چه ویژگیهایی دارد؟ آیا همیشه در یک حالت با فرزندانش برخورد میکند؟ یا به اقتضای شرایط و برای تربیت بهتر فرزندانش گاهی تشویق میکند، گاهی هم با تنبیه و تذکر برخورد قهری دارد؟ حتما مورد دوم در تربیت فرزندان مؤثر است. فرزندی که این نکته را بداند، از برخورد قهری پدر ناراحت نمیشود و کینه به دل نمیگیرد. او میداند اگر پدری صادقانه اخم کند برای رشد و تربیت اوست. فهم این مسئله گاهی آسان و گاهی نیز سخت میشود. این مقدمه به بهانه نقل روایتی از امیرالمؤمنین (ع) بیان شد که پدر دلسوز امت است.
اصبغ ابن نباته، یکی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند که در محضر آقا بودیم و غلامی را به جرم دزدی آوردند. حضرت سؤال پرسیدند کهای غلام! آیا تو دزدی کردهای؟ غلام که بهصورت نورانی امیرالمؤمنین نگاه میکرد، گفت بله. حضرت ناراحت شدند و فرمودند: در گفته خودت دقت کن! آیا تو مرتکب دزدی شدهای؟ غلام بار دیگر تأیید کرد.
حضرت برای بار سوم از غلام پرسید، مبادا سهوی در کلام رخ داده باشد. مبادا علی که وصی پیامبر است و در عدالت و حقگویی میزان است، خطا برود. این توضیح را هم دادند تا متهم بداند اقرارش چه نتیجهای دارد. فرمودند اگر يک بار ديگر اعتراف و اقرار کنی، دستت قطع خواهد شد. باز دقت کن و مواظب گفتارت باش، آيا اتهام را قبول داری؟ و آيا سرقت کردهای؟ غلام بار دیگر اعتراف کرد که مرتکب دزدی شده و گفت: «آری، من سرقت کردهام و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدم میدارم.» حالا باید پدر دلسوزی حکم خدا را جاری کند. باید از امنیت مال و جامعه دفاع کند. حکم کردن به کیفری چنین سخت و تلخ است؛ مخصوصا اگر قاضی علی (ع) باشد. حکم خدا جاری شد. غلام از پیشگاه علی(ع) در حالی خارج شد که دست راستش را که قطع شده بود در دست چپ گرفته بود.
در بین راه، شخصی به نام ابنالکواء به او بر خورد و گفت: چهکسی دستت را قطع کرده است؟ غلام در پاسخ گفت: سيدالوصيين، اميرالمؤمنين، حجت خداوند، همسر فاطمه زهرا (س)، پسرعمو و خليفه رسولالله(ص) دست مرا قطع کرد. ابنالکواء گفت: ای غلام! او دست تو را قطع کرده و تو اين همه از او تعريف و تمجيد میکنی؟! غلام در حالتی که خون از دستش میريخت گفت: چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوی او نباشم، درحالیکه گوشت و پوستواستخوان من با ولايت و محبت او آمیخته شده و دست مرا به حکم خدا و قرآن قطع کرده است؟
اين جريان بهقدری موجب تعجب بود که در شهر پخش شد و به گوش علی (ع) رسید. حضرت به نماینده ویژه خودشان، فرزند ارشد، امام مجتبی (ع)، با خطابی که فهمش سخت است فرمود: بلند شو و برو و «عمویت» را پيدا کن و همراه خود بياور. امام مجتبی (ع) غلام را پيدا کرد و آورد. حضرت به او فرمود: من دست تو را قطع کردهام و از من تعريف و تمجيد میکنی؟! غلام عرضه داشت: بله؛ چون گوشت، پوستواستخوانم به عشق ولايت و محبت شما آمیختهشده؛ میدانم که شما دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع کردهای تا از عذاب و عقاب الهی در آخرت در امان باشم.
حضرت با شنيدن سخنان غلام به او فرمود: دستت را بياور و چون دست قطعشده او را گرفت، آن را با پارچهای پوشاند و دو رکعت نماز خواند و سپس فرمود: آمين. بعدازآن دست قطعشده را گرفت و در محل اصلیاش قرار داد و فرمود: ای رگها! همانند قبل به يکديگر متصل شويد و به هم بپيونديد.
همان موقع دست غلام خوب شد. ديگر اثری از قطع و جراحت در آن نبود. غلام دست و پای امام (ع) را میبوسيد و میگفت: پدر و مادرم فدای شما باد که وارث علوم پيامبران الهی هستيد.
اگر بخواهیم از لطف مولا سخن بگوییم، باید از چه جلوهای از آن حرف بزنیم؟ اینکه به اذن خدا آن انگشتان و دست قطعشده را برگرداند؟ به گمان من در همین روایت، نکتهای عجیبتر وجود دارد که خوب است در ایام ولادت حضرتش در آن تأمل کنیم و دلگرم شویم. علی آن غلام خطاکار را «عموی» امام حسن خطاب کرد.
علی که صاحب کراماتی است که دشمنانش به آن اقرار میکنند و صاحب توصیفاتی است که بر زبان پیامبر جاریشده، وقتی محب و دوستدار خودش را در تنگنا و سختی میبیند، او را برادر خودش خطاب میکند. جواب این سؤال را از کجا باید پیدا کنیم که آن غلام چه معرفتی داشت که بعد از اجرای حد الهی و در دردناکترین لحظات عمرش، لحظهای دستش را از دست امیرالمؤمنین برنداشت، حتی وقتی دستبریده خودش را در دست دیگرش گرفته بود. و علی چه جلوهای از محبتش را نمایان کرد که از آبرو و اعتبار خودش در پیشگاه خدا برای آن غلام خرج کرد تا امروز این معرفت در ما شکل بگیرد که در هر جایگاه و مرتبه و حالتی که بودیم، امام همان پدر دلسوز ماست و نباید دستمان را از دستان مبارکش جدا کنیم. انشاءالله خداوند در این ایام مبارک بر معرفت ما به مقام بالای علی بیفزاید و ما را در مسیر پیرویاش مستدام و ثابتقدم نگه دارد که «صراط علی حق، نمسکه.»