به گزارش اصفهان زیبا؛ روستاها را مادرشهرها میخوانند. میگویند این روستاست که مولد و تربیتکننده شهر است. هرچند که شاید این روزها کمی چرخه تعاملی شهر و روستا متفاوت شده است؛ ولی هنوز هم این روستاها، ایلات و عشایر هستند که ارزشها، باورها و سنتهای اصیل ایرانی اسلامی را سینهبهسینه منتقل میکنند و پایه فرهنگ را حفظ میکنند.
به همین خاطر است که در کنار توجهی که به فعالیتهای فرهنگی در شهر میشود، آنهم به دلیل تکثر جمعیت، بازهم نمیتوان از نقش مساجد، حسینیهها، هیئات و دیگر فعالیتهای فرهنگی در روستا چشم پوشید.
بهخصوص که در سالهای اخیر روستاها نیز در دوره گذار از ارزشهای سنتی به سمت مدرن به سر میبرند؛ یعنی شرایطی که نوجوان و جوان روستایی بیش از قبل در ارتباط باارزشهای نوین قرار گرفته و از طرفی به دلیل وابستگی بیشترش به ارزشهای سنتی نسبت به جوان شهری، نیاز به سرمایهگذاری عمیق و منسجمیتری دارد.
جوان روستایی امروزی که نیمهشهری و مدرن شده است، باید بتواند در عین جهانیشدن، اصالت خودش را همچنان حفظ کند و این کار دشواری است که گروههای فرهنگی روستایی به عهده دارند. یکی از این گروهها پایگاه بسیج «انصار الزهرا (س)» در روستای احمدآباد از توابع شهرستان مبارکه است؛ تنها گروه فرهنگی روستا که حالا باگذشت 10 سال از فعالیت دوبارهاش، جای پای محکمی میان نوجوانان روستا پیدا کرده است. سلیمه مرتضوی، فرمانده پایگاه بسیج و مدیر مدرسه قرآنی روستا، در گفتوگو با «اصفهان زیبا» از سیر عملکردهای پایگاه میگوید. از روزهایی که به همراه فرزند خردسالش فعالیتهای فرهنگیاش را آغاز کرده و امروز این دختران پرورشیافتهاش هستند که زمام کار را به دست گرفتهاند.
با تاریخچه شکلگیری پایگاه شروع کنیم. از چه سالی آغاز به کار کردید؟
از سال 92 بود که پایگاه بسیج انصارالزهرا (س)مجدد احیا شد و تا امروز هم پیوسته مشغول به کار بودهایم. البته پایگاه با حسینیه، مسجد صاحبالزمان(عج) و مدرسه قرآنی مجاورش هم در ارتباط است. اینطور نیست که پایگاه بهتنهایی مشغول فعالیت باشد.
این مثلث مسجد، پایگاه و مدرسه را بیشتر توضیح میدهید.
ببینید، از همان موقع تأسیس پایگاه، یک امتیازی برای پایگاه بود که بتوانیم مهد قرآنی هم داشته باشیم. ما از این استفاده کردیم و بهمرورزمان مدرسهای رسمی با مجوز آموزشوپرورش تأسیس کردیم که موازی با فعالیتهای پایگاه باشد. درواقع حسینیه و مسجد در کنار مدرسه پاتوقی شد برای نوجوانها و جوانها؛ مثل قطعههای پازلی که در کنار هم چیده میشود؛ مثلا برخی بچههای روستا که در پیشدبستانی ثبتنام میکنند، بعد همان جمع به دبستان میآیند و مشغول به فعالیتهای فرهنگی و هنری مثل گروه سرود میشوند. به عضویت بسیج درمیآیند. همراه فعالیتهای مسجد میشوند و این ارتباط دوجانبه همینطور ادامه پیدا میکند.
گاهی فعالیتی را در مدرسه شروع میکنیم و بچهها در مسجد آن را ادامه میدهند یا مثلا با اجرای طرح شهید عزیزالهی که باید یک مربی در مدارس حاضر میشد، یکی از اعضای بسیج خودمان این مسئولیت را تقبل کرد و توانست ارتباط خوبی با بچهها بگیرد.
کمی درباره فعالیتهایتان بگویید.
همانطور که گفتم، بخشی از اقداماتمان در ارتباط با مدرسه و ادغام فعالیتهای فرهنگی مدرسه با مسجد است؛مثلا یکی از کارهایی که بعد از فعالیت مجدد پایگاه کردیم، راهاندازی کتابخانه و سالن مطالعه بود. هم برای فعالیتهای درسی و علمی نوجوانان مفید بود و مثلا کلاسهای کمکدرسی برگزار میکردیم، هم اینکه مکانی بود که برای سایر فعالیتهای جانبیمان میتوانستیم استفاده کنیم. در خصوص فعالیتهای ورزشی هم ازآنجاکه هنوز سالن ورزشی نداریم، امکان انجام یک سری بازیهای ورزشی مثل فوتبالدستی، وسطی، والیبال و… را با امکاناتی که داشتیم برای بچهها فراهم کردیم.
درباره گروه سرود، دو سال پیش بود که برای نخستینبار سرود «سلام فرمانده» را بچههای پایگاهمان در مجتمع فولاد به همراه آقای روحی اجرا کردند. این روند البته همچنان ادامه داشته است؛ مثلا به مناسبت تولد یکی از شهدای روستا، درواقع تنها شهیدی که مادرشان همچنان در قید حیات هستند و در روستا زندگی میکنند، بچهها نماهنگی آماده کردند که هم مادر شهید را بسیار خوشحال کرد و هم خدا را شکر خروجی کارشان به نحوی بود که در شبکه اصفهان هم بازتاب داشت. البته به نظرم اینطور نیست که بخواهیم تکتک اسم ببریم از کارهایی که بچهها انجام میدهند.
آن چیزی که خروجی پایگاه ما بوده، این است که جوانها و نوجوانها این روزها خودشان کارها را پیش میبرند؛ مثلا درمورد همین مادر شهید، بعد از ارتباط اولیهای که با ایشان پیدا کردیم، نوجوانها تحتتأثیر رفتارشان قرار گرفتند و گفتند میخواهیم زندگینامه شهیدشان را بهصورت کتاب منتشر کنیم. از آن موقع رابطه بچهها با این مادر شهید بیشتر شده، خاطرات را برایشان میگویند و انشاءالله که خروجی قابلتوجهی هم به دست آید یا مثلا اخیرا در برنامه دعای ندبه غرفهای برپا کردهاند به نام مهدیار. هدفشان این است که انشاءالله با برخی برنامهها بتوانند به درجه سربازی امامزمان(عج) برسد یا در حوزه کتاب، به دنبال ترویج فرهنگ کتابخوانی هستند. یک کتابخانه سیار در مسجد برپا کردهاند که موقع نماز، کتاب امانت میدهند و با همین کارهایشان تأثیر خوبی روی کتابخوانی خانمها گذاشتهاند.
از برنامههای ثابت هم یکی بحث اطعام غدیر است. ازآنجاکه بنده فعالیتی در این زمینه دارم، بسترش مهیاست که به همراه مادران گروه جهادی پایگاهمان برای عید غدیر، اطعام داشته باشیم. تقریبا این کار هرسال اجرا میشود و حدود هزار پرس غذا توزیع میکنیم. همینطور برای مراسمهای عزاداری ماه محرم یا نیمه شعبان و رمضان یا مراسم اعتکافی که چند هفته پیش برگزار شد و مادران، سحری و افطاری معتکفین را تهیه میکردند.
یک موضوع دیگر بحث قرضالحسنه پایگاه است که ماهیانه نزدیک به 300 تومان گردش مالی بین اعضا دارد. بنای ما این بوده و هست که این وام با سود یکدرصد به افراد تعلق بگیرد و از سال 92 هم که کار را آغاز کردیم و تا الان هیچ ضمانتی از مردم نگرفتهایم. حرفمان این بوده که تنها ضمانت ما تعهد مردم باشد و از کودکی به بچههای پایگاه خوشقولی را بهصورت مصداقی یاد دهیم. اتفاقا این را بچهها بهخوبی هم یاد گرفتهاند.
دو سال پیش بود که خودشان یک صندوقی تأسیس کردند که بهتبع گردش مالی کمتری هم داشت. از آن موقع تلاش کردند برای پولهایشان برنامهریزی داشته باشند و به درآمدزایی برسند؛ یعنی ازیکطرف مدیریت درست یک صندوق مالی را یاد گرفتند و از طرفی برخیشان توانستند فکر و ایدههای اقتصادیشان را عملی کنند.
در کنار این موارد مدتی پیش در نمایشگاه بسیج بهعنوان غرفه تربیت محور کار با نوجوان شرکت کردیم و این حضور باعث شد بهعنوان پایگاه برتر کشوری در طرح اسوه انتخاب شویم.
به بحث مدیریت مالی اشاره کردید، در حال حاضر تأمین اقتصادی پایگاه به چه صورت است؟
بخشی از آن از طریق بودجهای است که به پایگاه بسیج اختصاص پیدا میکند، یکبخشی از طریق همان سود یکدرصدی که از وامها حاصل میشود و دستاندرکاران پایگاه آن را فقط صرف امور جاری کار میکنند، یکگوشه کار را هم خیران گرفتهاند و خودشان متقاضی هستند که در برنامهها شریک شوند.
الان مخاطب برنامههای پایگاهتان بهطور میانگین چند نفر هستند؟
بهطور متوسط بین 30 تا 50 نفر مخاطب ثابت برنامه هستند.
نسبت به جمعیت روستا چنین مخاطبی معقول است؟ باتوجهبه اینکه گروه فرهنگی دیگری در این منطقه فعالیت ندارد.
ببینید، 1400 نفر جمعیت روستا هستند. منتها نسبت به جوانان و نوجوانان منطقه باید سنجید که از یک طرف در چند سال گذشته تعداد کودکان روستا کمتر شده و از یک طرف بعد از کرونا با کاهش مخاطب مواجه شدهایم. البته این عدد تعداد افرادی است که بهطور ثابت خودشان محرک اجرای برنامهها هستند. مخاطب برنامههای عمومی پایگاه شامل مردم روستا هم میشود.
از چالشهایتان برای برگزاری برنامهها، خصوصا باتوجهبه مخاطب نوجوان بگویید.
یک چالش این است که رنج سنی مخاطبمان متغیر است. بچههای دبستان و متوسطه اول و متوسطه دوم به برنامههای متفاوتی نیاز دارند و این کار را سخت میکند. یک مسئله دیگر گسترش فضای مجازی است که چالش جدی طرح و برنامههایمان محسوب میشود. حقیقتا جذب نوجوان به برنامهها در کنار این فناوری مشکل شده است. یک مسئله فرهنگی هم که با رفتار و نگرش خانوادهها ایجاد میشود، رفاهطلبی بیش از اندازه است. اینکه والدین در محیط خانواده امکانات بیش از اندازه برای فرزندانشان فراهم میکنند و با نوعی چشم و هم چشمی همراه است، باعث آسیب به فعالیتهای ما میشود؛ مثلا برای بچه پسرهای دبستانی موتورسیکلت میخرند یا از سنین کودکی تلفن همراه برای فرزندشان تهیه میکنند. امیدوارم بهمرورزمان با برنامههایمان بتوانیم بر خانوادهها تأثیر بگذاریم و این روند اصلاح شود.
امیدواریم هرچه زودتر راهکاری برای اصلاح فرهنگی چنین نگرشهایی فراهم شود. سؤال آخر را بپرسم. اول اینکه قطعا کمیت اعضای پایگاه و نیروهای اجرایی بهعنوان ملاک مثبت در نظر گرفته نمیشود. بااینحال چند نفر دستاندرکار مجموعه هستند و کارها را پیش میبرند؟
بله؛ قطعا اگر این پایگاه توانایی تأثیرگذاری بر یک نفر را هم داشته باشد، کار خودش را کرده است. در پاسخ به اینکه چندنفر دخیل هستند، نسبت به حجم کار و موقعیت متفاوت است؛ اما به طور معمول حدود 20 نفر عوامل اجرایی ثابت برنامهها هستند. خداراشکر تعامل خوبی هم بین خانمها و آقایان وجود دارد و به نسبت نوع کار، فعالیتها تقسیم میشود.