روزهای پایانی سال گذشته بود که با انتشار نامهای اعلام شد که حبیبالله ناظریان از ریاست هیئت کاراته استان استعفا کرده است.
در این نامه که خلاصهای از گزارش عملکرد هیئت کاراته در دوره تصدی ناظریان به آن پیوست شده است، به دلایل استعفا اشارهشده که به دلیل اهمیت، بخش اول این نامه عینا و بدون دخلوتصرف منتشر میشود: اینجانب حبیبالله ناظریان از سال 98 با اصرار مدیرکل محترم وقت، جناب آقای دکتر سلطانحسینی، ابتدا بهعنوان سرپرست و سپس بهعنوان رئیس هیئت کاراته بااینکه پیش از آن به مدت ۱۵ سال رئیس فدراسیون کاراته ایران بودم و بیش از 10 سال نایبرئیس فدراسیون آسیا بودم.
چهار سال رئیس فدراسیون غرب آسیا و سه سال عضو هیئترئیسه فدراسیون جهانی کاراته بودم، با تمام تواضع قبول کردم که در خدمت کاراته استان اصفهان باشم و تا امروز که سهشنبه، بیستوسوم اسفند یکهزاروچهارصدویک است، بدون دریافت حتی یک ریال از هیئت تحت هر عنوانی در کنار جامعه شریف کاراته استان اصفهان بودم و توسط دوستان و خیران محترم مبالغ چشمگیری نیز به هیئت کمک شد.
این در حالی است که بهجز سال اول که مدیرکل وقت، جناب آقای دکتر سلطانحسینی، حضور داشتند، مبالغی به هیئت کمک شد و پسازآن تاکنون هیچ مبلغی از طرف ادارهکل به هیئت کاراته کمک نشده و صرفا امورات توسط خود اعضای کاراته و خیران کاراته انجام شده است.
اعلام میکنم که از تاریخ سهشنبه، بیستوسوم اسفند، به دلایلی که برای خودم ارزشمند است، قادر به همکاری با شما و فدراسیون کاراته نیستم و از تاریخ یادشده هیچ مسئولیتی در هیئت کاراته نخواهم داشت.
امیدوارم در دوره جدید ریاست خود شاهد تبعیض در بین قهرمانان نبوده و توجه همهجانبه به سرمایههای اصلی جامعه کاراته، یعنی جوانان غیور کشور، داشته باشید و با نظارت جدی بر انتخابیهای تیمهای ملی دختران و پسران شاهد جوی عادلانه و امن از هر نظر برای فرزندان این آبوخاک باشید.
چراکه شما مسئول حفظ عزت و کرامت قهرمانان و عامل کلیدی توجه به مربیان زحمتکش و داوران باوجدان کاراته کشور هستید. من چون نزدیک به 50 سال مشغول تمرین کاراته بوده و هستم، برادرانه به شما میگویم: مواظب اطرافیانتان باشید و از آدمهای چاپلوس و بلهقربانگو که فقط به فکر منفعت خود هستند، بهشدت دوری کنید و از انسانهای شریف و راستگو و درستکار و قوی ازنظر فنی و اجرایی که به منافع کل جامعه کاراته میاندیشند، استفاده کنید.
این نامه که در ادامه آن به شعری مفهومی از مولانا اشارهشده، به مدیرکل ورزش و جوانان استان رونوشت شده است. اطلاعی از اینکه چه عواملی موجب استعفای ناظریان شده و عوامل استانی یا خارج از استان در اتخاذ این تصمیم تأثیرگذار بوده است، در دست نیست. اما بهانه نگارش آن است که چه انتظاری از یک رئیس هیئت ورزشی وجود دارد و اصولا با چهارچوب وظایف رؤسای هیئتهای ورزشی آشنایی وجود دارد یا خیر؟
ناظریان از مربیان سرشناس کاراته کشور است که حدود 15 سال ریاست فدراسیون کاراته را برعهده داشته و برای کلیت این رشته در سطح ایران و در تمام استانها برنامهریزی کرده است. نه میتوان دانش فنی او در این رشته را نادیده گرفت و نه سابقه مدیریتی او کتمانشدنی است.
زمانی که ناظریان پس از یک دوره سرپرستی، برای ریاست هیئت ثبتنام کرد و پای در رقابت انتخاباتی گذاشت، خیلی از اهالی ورزش با تعجب به این تصمیم نگاه میکردند. زیرا روال بر این است که رؤسای هیئتهای استانی، پس از کسب تجربه در یک استان، برای رقابت در فدراسیون اقدام میکنند.
اما اینکه یک رئیس باسابقه فدراسیون، برای ریاست یک هیئت ورود کند، اتفاق نادری محسوب میشود و عجیبتر اینکه برخی با چنین رئیسی هم سر ناسازگاری دارند.
در ورزش کشورمان شرح وظایف رؤسای فدراسیونهای ورزشی مشخص نیست. تا جایی که رئیس فدراسیون را مسئول بیکاربودن یک ورزشکار و مشکل تحصیلی ورزشکار دیگر میدانند تا عملا مجموعه وظایف فنی، زیر سایه انتظارهای خارج از چارچوب قرار گیرد.
بهتبع انتظارهای غیرمنطقی از رؤسای فدراسیونهای ورزشی، درک درستی از یک رئیس هیئت ورزشی وجود ندارد.
ضمن اینکه در حوزه مسائل فنی هم سلایق مختلفی حاکم بوده و طبیعی است هیچ رئیس هیئتی نمیتواند نظر زیرمجموعه را بهطور کامل تأمین کند و اختلافنظرها دقیقا از همین نقطه شکل میگیرد و نتیجه آن هم میشود بهپایاننرسیدن دوره قانونی برخی رؤسا یا اگر هم دوره چهارساله را به پایان ببرند، تمایلی به کاندیداتوری دوباره نخواهند داشت.
بروز چنین رفتاری که طی یکیدو دهه اخیر هم شدت بیشتری پیدا کرده است، باعث میشود افراد بانفوذ و توانمند تمایلی به ورود به حوزه مدیریت ورزش نداشته باشند و ورزش از عدم حضور چنین مدیرانی بیبهره شود.
اصرار به استعفای ناظریان بهعنوان یک رئیس هیئت طراز، نمایی است ازآنچه در ورزش اصفهان سپری میشود. تا زمانی که اراده جمعی برای تغییر این رویه ناصواب شکل نگیرد؛ هرازگاهی باید شاهد کناررفتن رؤسای هیئتهای ورزشی باشیم.