مراسم عزاداری در ایران یکی از اصلیترین مؤلفههای فرهنگ دینی است که بهطور معمول در ایام عزاداری اباعبدالله، زندگی هر فرد ایرانی را با خود همراه میکند.
دهه اول محرم که تمام میشود، انگار حال و هوایمان یکجوری میشود. حتی تا دهه دوم هم اوضاع نسبتا خوب است، اما هرچه بیشتر میگذرد، دلمان بیشتر تلاطم پیدا میکند.
جایگاه بیبدیل مجالس روضه و عزاداری در زنده نگهداشتن یاد و خاطره قیام خونین کربلا و سید الشهدا (ع) بر هیچکس پوشیده نیست.
هنر طراحی دکور و فضاسازی یکی از شاخههای کمترشـناختهشده هنر محسوب میشود که کاربرد آن در سینما، تئاتر، تلویزیون و… بسیار مهم است.
از ابتدای دهه محرم امسال سعی کردم در چند شماره چالشها و مسائلی که یک مادر برای حضور در هیئات و مجالس روضه اباعبدالله با آنها روبهرو میشود با زبان روایت مطرح کنم. آنچه در روایتها ذکر شد، تجربه منِ مادر بود و در این گزارش نیز جمعبندی مباحث قبلی بیان میشود.
از ابتدای دهه اول محرم 1446 تاکنون، صفحه کانونهای روزنامه «اصفهان زیبا» فعالیت خود را معطوف به برنامههای سطح شهر در این دهه کرده است.
بیش از هزار سال است برای امام حسین(ع) عزاداری میکنیم. بیش از هزار سال است به محرم که میرسیم، شهرها سیاهپوش میشوند.
قصه دعاهای آخر مجلس برای من قصه عجیبی است. میرفتیم روضه و آخر برنامه که میشد دستها را بلند میکردیم، بعد از دعا برای تعجیل در فرج یکی از مهمترین دعاها، دعای برای بیماران بود.
روضه امسال خانوم همسایه داستان جالبی داشت؛ چرا که در لحظهبهلحظه روضه معجزه دیده میشد.
میپرسند: این ترکهای روی آب برای چیست؟
این شبها یکی پس از دیگری میگذرند؛ روزها و شبهایی که غم از دلمان بیرون نمیرود.
کلمه همان کلمه است؛ اما وقتی در قالب روضه مینشیند انگار جان دارد. انگار قرار است بیاید دست بکشد روی سر خانه، روی تکتک دیوارها و وسایل، بنشیند در جان آنها که سربهزیر بردهاند و ریزریز شانههایشان تکان میخورد.