بایگانی برچسب فلسفه
NONE
16:36 - 30 آذر 1399

از جلوی آفتاب من کنار برو!

بعضی از ما شاید در زندگی به افرادی برخورده‌ایم که نسبت به مال و منال دنیا بی تفاوت‌اند و علاقه‌ی چندانی به کسب ثروت و شهرت و افتخارات دیگر ندارند. در دوران اخیر با اینکه به مرور از تعداد چنین افرادی روز به روز کاسته می‌شود اما هنوز می‌توان ردپایی از حضور آنها در جامعه پیدا کرد. افرادی که با اراده‌ی خود تصمیم می‌گیرند در خانه‌های محقر زندگی کنند، لباس‌های ساده‌ی قدیمی‌شان را بپوشند، به غذاهای حداقلی بسنده کنند، نیازهای خود را تا جای ممکن کنترل و حتی سرکوب کنند و چشمانشان را به روی زرق و برق‌های دنیا ببندند. معمولاً در زمان عامیانه به این دسته از مردم «کلبی مسلک» می‌گویند؛ کسانی که مثل سگ زندگی می‌کنند. اما کلبی مسلک بودن یعنی چه؟ این اصطلاح از کجا آمده؟ کلبیون چه فلسفه‌ و روشی برای زیستن دارند؟

NONE
23:45 - 5 مرداد 1399

کنشگران فرهنگی و دغدغه‌های مرادی

از سخنان صاحب‌نظران علوم انسانی دلواپسی از شرایط موجود جامعه ایرانی را می‌توان به‌راحتی فهمید؛ نوعی دلواپسی که در کلام عموم مردم نیز موج می‌زند. تلاش صاحب‌نظران برای تحلیل یا حداقل توصیف جامعه امروز ایران به امید یافتن راهکار برون‌رفت از گره‌های این اجتماع دیگر در تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک امر ثابت شده است. اگر شکست ایران در جنگ با روس و پرسش عباس‌میرزا از علت شکست ایران را مبدأ این پرسش بدانیم، این پرسش از آن تاریخ با همه ما و به‌خصوص با روشنفکران بوده است. با خودآگاهی از این پرسش، پاسخ‌های به آن شروع شده است. هر اندیشمندی به سیره خود پاسخی داده است. این پاسخ‌ها در میدان جامعه به آزمون گذاشته‌شده؛ تا کدام راهگشا باشد؟! 

NONE
16:26 - 5 مرداد 1399

فلسفه شهر و زیستن

«شهر محل سکونت»؟ هر فرمی که پر کردیم، با این پرسش ساده پرتکرار روبه‌رو شدیم و بی‌وقفه آن را پاسخ دادیم؛ اما سؤالی نبود که از ما بپرسد: «در شهر محل سکونت خود چقدر سکنی گزیده‌اید؟» مهم‌تر از آن، کسی از ما نپرسید: «در شهر وجودتان چقدر قرارگرفته‌اید؟ آن عالم، آن ساحت، آن افقی که در آن نفس می‌کشید، کجاست و مختصاتش چیست؟» ما هم به آن فکر نکردیم! به پاسخ‌های بی‌درنگ و به تکرار افتادیم و از انتخاب جا ماندیم، انتخابی که قول داده بودیم برایش روی زمین بیاییم و باشیم. «بله» گفته بودیم که سکنی گزینیم و مسئولیت بودنمان را بپذیریم. 

NONE
15:32 - 6 تیر 1399

قدرت، آزادی و دولت در اندیشه میشل فوکو

به نظر فوکو، دولت تنها نهادی است که در آن قدرت در شکل نهایی خود مشاهده می‌شود؛ درحالی‌که قدرت عمیقا ریشه در روابط جامعه دارد و می‌توان آن را در تمامی عرصه‌های اجتماع و روابط (حتی عاشقانه) پیدا کرد. به همین دلیل نباید منشأ روابط قدرت را در نهادها جست، زیرا باعث توضیح قدرت به دست قدرت می‌شود و روابط قدرت را صرفا به اشکال قانونی یا مبتنی بر اجبار، محدود می‌کند. قدرت ریشه در تاروپود جامعه دارد. قدرت در تمام جامعه جاری است و نقشی مستقیما مولد ایفا می‌کند.

NONE
17:46 - 6 خرداد 1399

ملاصدرا، فیلسوف نامدار ایرانی

صدرالمتالهین حکیم خانه‌به‌دوشی بود که به جرم آزادگی روح و فکر مجبور شد از پایتخت و پایتخت‌نشینان روی گرداند. او آثار فلسفی متفکرانی چون سقراط و فلاسفه هم عصر او، افلاطون، ارسطو و شاگردانش و همچنین دانشمندانی چون ابن سینا و خواجه نصرالدین طوسی را دقیقا بررسی کرد و موارد ضعف آنها را باز شناخت […]