
پس از برنده یا نامزد شدن برای اسکار، میزان تقاضا برای بازیگران تا سطوح غیرقابل باوری افزایش پیدا میکند.

بیش از ده روز از اکران قهرمان، نماینده سینمای ایران در نود و چهارمین دوره جایزه اسکار برای کسب سومین اسکار اصغر فرهادی میگذرد. قهرمان که پیشتر موفق به دریافت جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره فیلم کن شده، اثری با موضوع اجتماعی است. فرهادی با ساخت قهرمان نشان داد حتی داستانی را که پیشتر به آن پرداخته، میتواند با نگاهی نو روایت کند و مفاهیم و ایدهها -این بنمایه سینما- را از دریچه اندیشهاش با گرهافکنیها و گرهگشاییهای بیوقفه و درهمتنیده و با وفور انتخابهای پیدرپی قهرمانِ داستان و کششی نه کمنظیر بلکه بیمانند، به شیوهای منحصربهفرد بیان کند تا تصویری نو از قهرمان بسازد.





در اوایل هفته، بیستوششمیـــــن جشنواره بینالمللی فیلم بوسان که از چهاردهم مهرماه آغازشده بود به کار خود پایان داد. جشنــــواره بوسان از سوی سینماگران نوگرا به اسکار آسیا لقب گرفته است. در این سالها که سینمای کره در بخش بهترین فیلم از آکادمی اسکار جایزه میگیرد و سریالهایشان یکی پس از دیگری رسانههای کشورهای آسیایی را به تسخیر خود درآوردند، لقب اسکار آسیا به این جشنواره که امسال باکیفیت مناسبی برگزارشده است بیراه نیست. اما بخوانید از چگونگی برگزاری این جشنواره و همچنین آنچه در بیستوششمین دوره برگزاریاش رخ داده است.





کن هفتادوچهارم پس از یک سال غیبت، درحالی به کار خود پایان داد که شائبههایی از نارضایتی و مهندسی در داوریها، درباره آن مطرح بود. دورهای که کارگردان نهچندان نرمال هالیوود را بهعنوان رئیس هیئت داوران به خود میدید و برخلاف آنچه گفته شده بود که استقبال سینماگران از ا ین دوره بسیار بالاست، آثار دهانپرکنی در آن حضور نداشتند. شگفتی خاصی هم از جشنواره این دوره مخابره نشد تا کن هم به سیاق بسیاری از جشنوارههای سینمایی دوران کرونا، به یک برگزاری صرف بسنده کند و آنطورکه باید جریان ساز نشود. اما با تمام این بیاقبالیها، کن 2021 برای ایرانیها شیرین تمام شد.





ساخت فیلمی درباره یک بیمارِ مبتلا به زوال عقل، که بخش زیادی از آن از دید خود بیمار روایت شود، فکر بدیع و مبتکرانهای است. البته بیمار ما، غیرقابلاعتمادترین راوی خواهد بود، اما ممکن است به ما درک بهتری از تجربه سردرگمکننده آلزایمر بدهد. راجر ایبرت زمانی فیلمها را «ماشینهای [تولید] همدلی» نامید و فیلمی مثل این مطمئناً میتواند شانسی برای ثابت کردن آن [گفته] باشد. در واقع این فیلم ممکن است به خاطر زوایای دید و خطوط زمانی و واقعیتهای متغییرش، به [فیلمی از ژانر] وحشت پهلو بزند. و اینجا، جایی است که متأسفانه فیلم فلوریان زلر، بر اساس نمایشنامه جذاب بسیار موفق خودش، به بیراهه میرود.