
یکوقتهایی دنیایش میشود یک اتاق. یکوقتهایی خلوتش خلاصه میشود در یک قاب عکس چوبی با رنگ قهوهای سوخته. یکوقتهایی حرفهایش را باید جور دیگر شنید وقتی دانهدانه حرفهای دلش از روی گونه کمی رنگ و رو رفتهاش چکه میکند و میافتد درست وسط همان قاب عکس چوبی…





رفاقت شهید حاج احمد کاظمی و سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی زبانزد بود. این دو شهید به همراه محمدباقر قالیباف که فرمانده سه لشکر از لشکرهای مهم در دوران دفاع مقدس بودند، دوستی خود را از زمان جنگ حفظ کرده و برای شهادت لحظهشماری میکردند. احمد کاظمی از دو دوست دیگرش پیشی گرفت و 14 سال زودتر از حاجقاسم به رفقای شهیدش پیوست. شهادت احمد کاظمی برای سردار سلیمانی اتفاقی ناگوار و تکاندهنده بود. آنچه در ادامه آمده، برخی از خاطرات سردار شهید حاجقاسم سلیمانی از رفاقتش با سردار شهید حاجاحمد کاظمی، فرمانده لشکر هشت نجف اشرف، در زمان جنگ است؛ رفاقتی که البته و به اذعان حاج قاسم و خیلیهای دیگر دوطرفه بوده است؛ آنجا که میگوید: «ما با احمد خیلی رفیق بودیم.





همه محلههای اصفهان از شهدای عملیات محرم سهم داشتند؛ یک منطقه بیشتر و یک منطقه کمتر. شهدا پاره تن همه بودند و اینگونه بود که روز 25 آبان سال 61 اصفهانیها یک روز خاص را ثبت کردند. در این روز 370 شهید روی دست مردم تشییع شد و پدران و مادرانی که فرزندان و جگرگوشههایشان را فدایی علیاکبر(ع) کرده بودند، دیگرفرزندان دیار نصفجهان را برای اعزام به جبهه بدرقه کردند تا نام این روز برای همیشه در خاطره تاریخی اصفهان ماندگار شود.





آرام و با طمأنینه حرف میزند؛ هرچند آنطور که میگوید بیان خاطرات آن روزها هم در دلش غوغا به پا کرده است. مسئولیت «ستاد شهدای اصفهان» در دوران دفاع مقدس را بر عهده داشته است، ستادی که تمامی هماهنگیهای مربوط به تشییع و خاکسپاری شهدا را انجام میداده و به گفته خودش، اوج کارش در روز 25 آبان سال 61، روز حماسه و ایثار مردم اصفهان نمایان شده است. روزی که مردمان دیار زایندهرود، یک حماسه ماندگار و تاریخی را در هشت سال دفاع مقدس رقمزده و با حضور در تشییع پیکر 370 شهید دیارشان، تاریخسازی کردند.