تاریخ سیاسی معاصر ما صرفا در تحولات عظیم به چهرههای مشهور خلاصه نمیشود و سوژههای مختلفی در این سیر تاریخی وجود دارند که پرداختن به آن شاید بخشی از اطلاعات لازم برای تحلیل تاریخی را تکمیل کند. سرنوشت کاترین عدل، بهمن حجت کاشانی، علی پاتریک و خسرو جهانبانی قصه جالبی از درون خاندان پهلوی است که نگاهی به آن میتواند تضاد عقیدتی درون دربار را بازتر کند. داستان ما در بهار سال ۱۳۵۴ تمام میشود؛ در شهرستان خرمدره در استان زنجان. البته کمی آنطرفتر؛ جایی که حالا حاشیه شهر است و روزگاری روستایی بود بهنام «اللهده». روستایی که توسط این خانواده ساخته شد؛ «بهمن حجت کاشانی» و همسرش «کاترین عدل». کسانی که دل از زندگی مرفه کندند تا برای خود یک جامعه ایدئال درست کنند. قبل از آنکه به روستای آنها و ماجراهای خونینی که در آن رخ داد برسیم، بهتر است با این زن و شوهر آشنا شویم.
پاییدن یک روزنامه محلی تا رسیدن به هفدهسالگی در شهری که همواره باید به حساسیتهای خاص آن گوشهچشمی داشت و نوشت، موفقیتی چشمگیر است. این نوشتن، بهخصوص زمانی از حساسیت ویژه برخوردار میشود که در سرویس جامعه، با گسترهای وسیع از مسائل اجتماعی که هر سوژهاش توانایی ایجاد چالشهای عمیق را دارد، قلم بزنی.