به گزارش اصفهان زیبا؛ چندی پیش بود که خبر خودکشی یک رزیدنت باردار در فضای مجازی دستبهدست و با واکنش کاربران فضای مجازی مواجه شد. یکی از کاربران نوشت: «نباید فکری بکنیم؟ چرا رزیدنت اطفال که باردار هم بوده است، باید دست به خودکشی بزند؟» کاربر دیگر هم نوشت: «رزیدنت سال آخر و از نمرات برتر گواهینامه تخصصی که اتفاقا باردار هم بوده، خودکشی کرده است. تاریخ تولد نوزاد مساوی شده با مرگ مادر.»
این اولین باری نیست که رزیدنت پزشکی دست به خودکشی میزند؛ بلکه این اتفاق سالهای گذشته نیز رخ داده و در سالهای اخیر رزیدنتهای زیادی دست به این اقدام زدهاند؛ اتفاقی که برخی از همکاران آنها معتقدند فشردگی شیفتها و حجم کار بالا و فرسودگی روانی در این موضوع دخیل است.
بسیاری از رزیدنتها حالا، مدتهاست که به شرایط کاری خود، معترضاند و میگویند که خیلیهایشان قادر به تحمل این شرایط نیستند؛ اتفاقی که در برخی از مواقع منجر به مهاجرت و انصراف از تحصیل میشود.
ستاره، رزیدنت سال آخر رشته داخلی است. او میگوید که رشته ما 12 کشیک دارد که رزیدنت باید از 6 صبح تا 2 بعدازظهر روز بعد، سر شیفت خود حاضر شود. در این مدت هم همه کارها و مسئولیتها بر عهده اوست. به خاطر همین هم رزیدنتها شبهای متمادی را باید بیدار باشند و حجم کار بالایی را هم انجام دهند.
او میگوید که علیرغم کار زیاد، حقوق بسیار کمی دریافت میکند: «تا سال گذشته به مجردها 6 و به متأهلان 8 میلیون تومان پرداخت میشد که البته بیمه هم رد نمیشد؛ اما امسال، حقوقمان به 8 و 10 میلیون تومان افزایش یافته است و بیمه تأمین اجتماعی نیز برایمان رد میشود. در سال هم یک هفته عید نوروز میتوانیم مرخصی داشته باشیم. در ماه نیز بسته به روتیشنی که حضور داریم، میتوانیم دو روز مرخصی بگیریم. سختی کار برای زنها بیشتر هم است؛ زیرا آنها بهجز شیفتهای پیدرپی، باید کارهای خانه را هم انجام دهند و به فرزندانشان رسیدگی کنند. خیلی از رزیدنتها نمیتواند به کارهای بچهشان برسند و به خاطر همین معمولا فرزندانشان را به دیگران میسپارند.»
ستاره میگوید: «علاوه بر خستگیهای مفرط فیزیکی، رزیدنتها دچار فرسودگی هم میشوند؛ زیرا سرزنشها و برخوردهای برخی از مسئولان و اساتید خود را باید تحمل کنند و با بیماران و همراهان آنها هم سروکله بزنند. وقتهای آزاد را نیز باید درس بخوانند. همه این فشارها در زمان کووید چندین برابر شد و به خاطر اینکه برخی از همکارانمان مریض میشدند، باید جای آنها هم شیفت میدادند.»
همه اینها باعث شده تا برخیها عطای رفتن از این رشته را به ماندن در آن ببخشند.
ستاره میگوید: «سال اول رزیدنتی، خیلی از همکلاسیهایم نتوانستند شرایط را تحمل کنند و انصراف دادند؛ بهگونهای که از ۳۵ نفر دانشجو، ۱۴ نفر ترک تحصیل کردند. از طرف دیگر خیلیها هم به فکر مهاجرت هستند و انگیزهای برای تحصیل ندارند. وضعیت طوری است که تا چند سال دیگر بیماران، برای مداوا ناچار میشوند به خارج از کشور بروند؛ چراکه دیگر پزشک متخصصی باقی نخواهد ماند.»
حرفهای مشترک
حرفهای رزیدنتها مشابه هم است؛ همه آنها از سختی کار و نداشتن مزایا در طول سال تحصیلی سخن میگویند. نازنین که رزیدنت جراحی است، میگوید: «زمانی که رزیدنت شدم، یک دختر دهماهه داشتم؛ درصورتیکه کشیکها بهقدری سنگین و فشرده بودند که اصلا فرصت بودن با دخترم را نداشتم و او را به خانوادهام سپرده بودم. تا قبل از این فکر نمیکردم، دوران رزیدنتی اینگونه باشد. رزیدنتها در سال اول، ۱۲، سال دوم ۱۰، سال سوم ۸ و سال آخر باید ۶ شب کشیک باشند. سال اول، موقعی که میرسیدم خانه، دیگر جان و رمقی برایم باقی نمانده بود. هر چه هم خواهش میکردم که به من ساعت شیر بدهند، قبول نمیکردند. آن موقع بود که فهمیدم مشکلات من در آن دوره به خودم مربوط است و کسی به دادم نمیرسد یا مدارا نمیکند. در قانون رزیدنتی فرقی بین خانم و آقا یا مجرد و متأهل وجود ندارد و حمایتی از آدم نمیشود. اعتراض هم که میکردم، میگفتند تو که شرایط را میدانستی، میخواستی بچهدار نشوی! حجم کار سنگین و عدم درک و حمایت، فشارهای روحی و روانی سنگینی را درپی دارد و باعث میشود، رزیدنتها به هیچ کاری نرسند. اساتید هم میگفتند اگر میخواهی متخصص خوبی شوی، باید این چهار سال دور همهچیز را خط بکشی و همه فکر و ذکرت کار و درست باشد؛ درحالیکه سال اول، آنقدر کار سرت میریزند که اصلا بازدهی نخواهی داشت.»
نازنین هم مثل بقیه رزیدنتها از حقوق و مزایایش ناراضی است: «تا پیشازاین حقوق ۲ میلیون برای مجردان و ۳ میلیون برای متأهلان بود. زمانی که من رزیدنت شدم، ۶ تا ۸ میلیون تومان بود. حالا، اما این میزان افزایش پیدا کرده است و به ۹ میلیون تومان رسیده است.»
او میگوید با این حقوق نمیتواند زندگیاش را بچرخاند: «همسرم هم دانشجوست و زندگی ما کاملا دانشجویی میگذرد. با این دستمزد فقط ده روز میتوانیم زندگیمان را اداره کنیم و مدام باید وام بگیریم یا از این و آن قرض کنیم.»
انتخاب تخصص کار درستی است؟
سمانه هم که رزیدنت داخلی است، میگوید: «بیشترین حجم کار در زمان رزیدنتی برای سال اول است؛ مثلا باید در اورژانس حضور داشته باشیم و تمامی کارهای بیماران نیز بر عهده رزیدنت است و اورژانس هم حجم کار بالایی دارد. رزیدنتهایی که رشتهشان بهگونهای است که باید در اتاق عمل هم حضور داشته باشند، فشار بیشتری را تحمل میکنند. فشارها باعث شده تا خیلی از افراد قید تخصص را بزنند و انصراف بدهند یا مدام با خود فکر میکنند که آیا کار درستی انجام دادند که تخصص را انتخاب کردهاند؟»
او میگوید که سال دوم رزیدنتی باردار بوده و اما کسی شرایط او را در نظر نمیگرفته است: «حتی با وجود اینکه پزشک به مسئولان دانشگاه نامه زده بود که من به خاطر شرایطم، نیاز به استراحت دارم ولی کسی توجهی نمیکرد.»
سختیهای کار رزیدنتها بر هیچکس پوشیده نیست.
بابک شکارچی، «معاون آموزشی و پژوهشی سازمان نظام پزشکی» در این زمینه به پژوهشگر «ایرنا» میگوید: یک راهکار برای پیشگیری از خودکشی دقیقا همین تست سلامت روان است که البته برای رشتههای مختلف تفاوت دارد. بهطور مثال سطح اضطراب در رشتههایی مثل جراحی مغز و اعصاب، اطفال و زنان بسیار بیشتر است و امکان دارد شخص با یک مشکل کوچک وارد این رشتهها شود و سپس مشکلات جدی برای جامعه ایجاد کند.
او ادامه میدهد: باید دستورالعملهای موجود در این زمینه را اجرایی کرده یا کامل کنیم. یعنی باید دستیاران پزشکی قبل و حین دوران دستیاری از نظر سلامت روان بررسی شوند.
زهرا شیخی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی نیز در این باره میگوید: «وقتی برای بازدید وارد بیمارستانی در اصفهان شدم، رئیس بیمارستان به من گفت یکی از مشکلات اساسی این است که دانشجویان همه حواسشان به رفتن است. میگویند رفتن سادهتر شده و امتحان زبان هم مثل قبل نیست.»
چند نفر از رزیدنتها را صدا کردیم و حرف زدیم. یکی از این رزیدنتها از من پرسید: «خانم دکتر چرا نریم؟»
شیخی ادامه میدهد: «مسئولان اجرایی کشور چه پاسخی برای این سؤال دارند؟ دانشجوی پزشکی، دانشجوی همین جامعه است و هزینههای بسیاری برای او شده است. وقتی این دانشجو یا رزیدنت میگوید ساختار اجرایی کشور قبل از آنکه با ضوابط اداره شود، با روابط اداره شده و در این جامعه با کوتولهپروری، یک شبه خانم دکتر و آقای دکتر از پشت کوه مشاهده میشود، چه پاسخی داریم. بنابراین همانقدر که این افراد نگران مشکلات اقتصادی هستند، نگران جایگاه اجتماعی خود هم هستند.»