غیبت یاران گفتمان «اعتدال»

تجربه و تاریخ دولت‌های دوم طی سال‌های اخیر ناخوشایند بوده است. دولت‌هایی که تلاش کرده‌اند مطالبات برزمین مانده شهروندان را پاسخ بدهند ولی متراکم شدن مشکلات قدیم و جدید در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی عملا آنان را با سختی‌های جدیدی روبه‌رو ساخته است. به گواه سال‌های گذشته، نه‌تنها در دولت‌های دوم معضلات قدیم مرتفع نشده، بلکه شاهد تبدیل شدن آن‌ها به بحران هستیم. دولت دوم حسن روحانی نیز از این قاعده نانوشته مستثنا نبوده است؛ دولتی که با تحریم‌های ظالمانه و خروج آمریکا از برجام روبه‌رو شد. ارزش پول ملی بیش از 40درصد طی یک سال اخیر کاهش یافت. شاهد نوسان‌های پی‌درپی در بازارهای ارز و طلا بوده و هستیم و با وجودی که رئیس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه‌وبودجه و رئیس دولت از گشایش‌های اقتصادی در روزها و هفته‌های آینده خبر می‌دهند در عرصه عمل نه‌تنها بهبودی حاصل نمی‌شود بلکه با اقتصادی کم ثبات و بازار آشفته روبه‌رو شده‌ایم.

تاریخ انتشار: 08:11 - چهارشنبه 1399/07/9
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

طی یک سال اخیر، قیمت کالاهای اساسی افزایش یافت، براساس تورم موجود و با توجه به اعلام نظر اقتصاددانان خط فقر به مبلغ بیش از 7 میلیون در شهرستان‌ها و 9 میلیون تومان در تهران رسیده است. صد البته بخشی از این دشواری‌های جدید با شیوع ویروس کرونا افزایش یافته است. بااین‌حال می‌توان به این امر قائل بود که کارنامه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت نخست روحانی به مراتب از نتایج مشاهده شده در دولت دوم او قابل دفاع‌تر است. معضلات امروز دولت در چارچوب کلان‌تری می‌بایست مورد بازخوانی قرار گیرد، خوانشی که می‌توان آن را به دولت‌های دوم سال‌های اخیر نیز تعمیم داد. شیوه سیاست‌ورزی کسانی که سودای کسب کرسی ریاست جمهوری را در سر می‌پرورانند، این‌گونه است که پس‌ازآنکه به قدرت می‌رسند، وزیر و سفیر انتخاب می‌کنند و سایر کرسی‌ها را براساس دوستی و هم حزبی بودن تقسیم می‌نمایند و بعد از تقسیم کرسی‌های قدرت یادشان می‌افتد برای دولت خودشان مبانی نظری و گفتمانی دست‌وپا کنند، در واقع سرنا را از سر گشاد آن می‌نوازند.

از همین‌رو بخشی از بدنه دولت، پیگیر گفتمان سازی برای دولت مستقر می‌شود. لازم به یادآوری است شکل‌گیری گفتمان اصلاحات پس از سال 1376 و از سوی دولتمردان تئوری‌دان علوم اجتماعی صورت گرفت و قبل از آن شاهد گفتمان «اصلاحات» در حوزه نظری و دولت سازی در سپهر عمومی نبودیم. چراکه ابتدا شماری از کنشگران سیاسی که برای کمتر از یک دهه از قدرت فاصله گرفته بودند موفق شدند با ادبیات جدید آرای شهروندان را با تأکید به «آزادی» و اهمیت دادن به «جامعه مدنی» کسب کنند، آنان پس‌ازآنکه به کرسی‌های قدرت اجرایی دست یافتند به سراغ گفتمان سازی برای دولت وقت رفتند. همچنین معرفی گفتمان «عدالت» برای دولت نهم و دهم پس‌ازآن اتفاق افتاد که همراهان احمدی‌نژاد نیاز به داشتن یک گفتمان برای مقابله با «اشرافیت»، «رانت‌خواری» و …. را در دولت‌های قبل احساس کردند. گفتمانی که بتواند در مقابل دولت‌های سابق سخن جدیدی برای شهروندان و بازماندگان از قطار توسعه داشته باشد. عمده گفتمان سازی در دولت نهم براساس سخنان و انتقادهای نسبتا رادیکال احمدی‌نژاد نسبت به دولتمردان سابق شکل گرفت. به‌عبارتی‌دیگر، استادان دانشگاه در همان زمان سخنان رئیس دولت وقت را در قالب یک گفتمان قرار دادند، گفتمانی که محور آن عدالت بود. دغدغه برای ارائه گفتمان «اعتدال» پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات اتفاق افتاد و تلاش برای رویکرد نظری به دولت جدید توسط چهره‌های دولتی و دانشگاهی آغاز شد. در هر کدام از کوشش‌های فکری و عملی می‌توان رد پای دو گروه را برای یافتن چارچوب نظری دولت‌های وقت مشاهده کرد. ابتدا کارگزاران ارشد دولت و سپس بخشی از بدنه دانشگاهی که دارای روابط سیاسی با دولتمردان سابق و امروز هستند به حلقه گفتمان سازی دولت پیوسته‌اند. گویا در این نقطه دولتمردان گوش‌های شنوایی می‌شوند تا سخنان اهل پژوهش و نظر را بشنوند، چراکه دولت وقت نیاز دارد برای راضی نگاه داشتن بدنه رأی‌دهندگان از کیسه تئوری‌های علوم اجتماعی سود بجوید، از همین‌رو بخش زیادی از گفته‌های اهل نظر را با جان‌ودل می‌شنوند و همان‌ها را در مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای مختلف تکرار می‌کنند. آنچه در این میان می‌توان از منظر گفتمان‌سازی دولت‌ها بیان کرد به این شرح است: در ابتدای روی کار آمدن یک دولت جدید، بسیاری از محققان و پژوهشگران با نگرش‌های مختلف اقدام به بیان کلیاتی می‌کنند، مثلا اینکه دولت فعلی باید کدامین مسیرها را برود؟ اینکه عقلانیت شاکله نظم دولت جدید است و دولت مستقر می‌تواند با تأکید به برخی از کلیدواژه‌ها همچون تخصص، عقلانیت، دوراندیشی و ارج‌نهادن به متخصصان، گفتمانی متفاوت از گفتمان‌های سابق به مخاطبان ارائه بدهد. اما همه این سخنان و گفتمان‌سازی ها تنها به کار گعده‌های اهل سیاست و دوستان می‌آید.

این شیوه گفتمان‌سازی از اساس نادرست است و توان لازم برای پاسخ‌گویی به شرایط را نداشته و در نهایت امر و پس از بروز شماری از بحران‌ها چنین گفتمان‌هایی نه‌تنها توان کافی برای برون‌رفت از بحران‌های جدید را ندارند، بلکه خودشان به حاشیه می‌روند. طی سه سال گذشته و با شروع اعتراض‌های دی‌ماه سال 1396، عملا کسانی که دائم از گفتمان اعتدال و چارچوب آن سخن می‌گفتند، سکوت اختیار کردند. چراکه براساس گفتمان اعتدال نه‌تنها شرایط حال را پیش‌بینی نکرده بودند، بلکه برای برون‌رفت از وضعیت اقتصادی توانی برای ارائه راهکار عملی و عبور از شرایط را هم نداشتند. طی ماه‌های اخیر عملا با سکوتی فراگیر از سوی اهالی گفتمان ساز برای دولت فعلی روبه‌رو بوده‌ایم.‌ سخن و خبری از گفتمان دولت در فضای عمومی نیست، این وضعیت نشان از آن دارد که تحلیل‌گرانی که در پی ساختن گفتمان اعتدال بودند در کار خویش موفق عمل نکردند و نه‌تنها در حوزه نظری بلکه در بخش عملی ناتوان از ارائه الگو برای پاسخ دادن به شرایط کشور بوده‌اند. اندکی به عقب باز گردیم؛ از ابتدای پیروزی دولت یازدهم شاهد برگزاری همایش‌ها، نشست‌ها و جلسات هم‌اندیشی درباره «اعتدال» بودیم. براساس اخبار منتشر شده اولین همایش ملی «تبیین مفهوم اعتدال» در تاریخ 5 شهریور 1392 و با همکاری مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، انجمن علوم سیاسی ایران، انجمن جامعه‌شناسی و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد. در همان همایش هرکدام از چهره‌های دولتی و اساتید دانشگاه براساس فهم خویش از اعتدال این مفهوم را تعریف کردند. علی ربیعی گفته بود: «اعتدال شاید اندک‌اندک خواستن باشد، اما اندک خواستن نیست.» یکی دیگر از سخنرانان ابراز امیدواری کرد که اعتدال دولت روحانی مانند هاشمی رفسنجانی نباشد و دیگری اعتدال را برقرار ساختن دموکراسی بیان کرده بود. سعید لیلاز نیز گفته بود: «زیر چتر عدالت بدترین بی‌عدالتی‌ها را در دولت گذشته شاهد بودیم.» پرداختن به سخنان هر کدام از سخنرانان در این نوشتار امکان‌پذیر نیست، ولی می‌توان در میان گزارش‌های منتشرشده نگاه کلان سخنرانان را نگریست، افرادی که به جای تأکید بر گفتمان سازی دل در گرو نقد دولت گذشته داشتند. در واقع ما با تصویری از یک گفتمان‌سازی روبه‌رو نیستیم، بلکه همچنان در فضای هیجانی دوران انتخابات سیر می‌کنیم و با سخنانی سلبی تلاش می‌شود بنیان‌های جدیدی فراهم آید، حال‌آنکه غالب گفتمان‌ها برای اقناع‌سازی افکار شهروندان به‌سوی ارائه تفکرات ایجابی گام برمی‌دارند. در همایش مذکور برخی از سخنرانان برای نشان دادن تفاوت گفتمان اعتدال با سایر گفتمان‌های پیش از آن، عملا اقدام به تعریفی از «اصلاحات» کردند که در آن هم‌نشین‌شدن اعتدال و اصلاحات امکان‌پذیر نبود، گویا در فهم آنان اصلاحات به مثابه انقلاب، برهم زدن نظم موجود و رویارویی با قدرت معنی می‌یافت. مهرماه همان سال همایشی دیگر با همان عنوان سابق و این بار در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. در ابتدای مراسم دبیر همایش اعلام کرد: «اخیرا ریاست‌جمهوری اذعان داشتند که سبک و گونه جدیدی از اندیشیدن و شیوه تازه‌ای از کنش سیاسی در ایران متولد شده است که می‌تواند منشأ تحولاتی بزرگ در تاریخ انقلاب اسلامی باشد.» مشخص است که رئیس دولت وقت براساس آنچه خود از «سبک» و «شیوه تازه» در کنش سیاسی کشور فهم کرده بود، این امید را داشت که بتواند از دل این فضای جدید اقدام به گفتمان‌سازی کند. دنباله‌دارشدن اینگونه همایش‌ها بازگوکننده عدم موفقیت در گفتمان‌سازی جدید توسط دولت وقت است. اینکه دولتمردی به هر عنوان خبر از «سبک و گونه جدیدی از اندیشیدن» بدون ارائه مصادیق آن در کشور بدهد، حکایت از آن دارد که مسئله کنش سیاسی و موضع‌گیری در حوزه‌های مختلف با گفتمان‌سازی اشتباه گرفته شده است.

 همچنین دو سال پس‌ازاین همایش‌ها شاهد برگزاری همایشی دیگر با عنوان «همایش ملی گفتمان اعتدال» در سال 1394 در دانشگاه ایلام هستیم. در اینجا و پس از یک وقفه دو ساله همچنان دولت در حال کندوکاو برای گفتمان‌سازی است. برگزاری دنباله‌دار این همایش‌ها نشان می‌دهد دولت وقت تا پایان سال 1396 همچنان دغدغه گفتمان‌سازی برای مفهوم اعتدال را دارد، ولی موفق نبوده است. با وجودی که مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر از چاپ کتاب تبیین مفهوم انقلاب داده بود، با جست‌وجو در آرشیو خبرگزاری‌ها خبری مبنی بر انتشار این کتاب وجود ندارد. آنچه به عنوان دغدغه گفتمان سازی در دولت‌ها رخ می‌نماید، برآمده از یک کنش سیاسی و نه اندیشه‌ای است. کارگزاران دولت‌ها گمان می‌کنند با جمع‌کردن برخی از اساتید دانشگاه در رشته‌های علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی و سیاست موفق می‌شوند اقدام به گفتمان‌سازی برای دولت وقت کنند، در صورتی که تحقق چنین امری در حوزه اندیشه‌کاری بس زمان‌بر و نیازمند توان فکری منسجم است، اتفاقی که در حوزه اندیشه کمتر با آن روبه‌رو هستیم. جمع‌کردن شماری از مدیران ارشد و میانی و هم‌نشین‌شدن این افراد با اساتید دانشگاه شاید به کار آشنایی بیشتر و دوستی‌های دنباله‌دار  آید، ولی از درون تمام این همایش‌ها، گفتمان سازی به معنای واقعی کلمه به وجود نمی‌آید. تا زمانی که گفتمان‌سازی به‌اندازه یک کنش سیاسی و موضع‌گیری در قبال دولتمردان سابق فروکاسته می‌شود، امیدی به خلق گفتمان نوین وجود نخواهد داشت. مهم‌تر آنکه  گفتمان‌ها زاییده فکر و اندیشه هستند نه کنش سیاسی. به نظر می‌رسد ما بیش از آنکه شاهد دغدغه گفتمان‌سازی از سوی دولتمردان باشیم، در حال کشف مستمسکی در دست اهل قدرت اجرایی هستیم تا در برابر مخالفان و منتقدان به کنش سیاسی خویش منسجم‌تر از گذشته سامان دهند.

برچسب‌های خبر