روحتان را با خواندن اخبار سیاسی فرسوده نکنید

آرتور سی. بروکس، دانشمند علوم اجتماعی و نظریه‌پرداز معاصر، در مقاله پیش‌رو از عباراتی چون جو تعصب‌آمیز، دوقطبی شدن رسانه‌ها، و بحث و جدل‌های سیاسی مداوم، برای توصیف شرایط کنونی جامعه آمریکا در فصل انتخابات استفاده می‌کند. شاید برای بسیاری از ما که محکوم به زندگی در یکی از پر‌التهاب‌ترین دوره‌ها از تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورمان هستیم، این روایت از آن‌سوی کره خاکی، شرح ملالت‌باری بر احوال هر روزه‌مان باشد. از این روست که توجه به سلامت جسم و روح در چنین شرایطی باید برای تک تک ما در اولویت قرار بگیرد. در مقاله‌ای که در ادامه می‌خوانید، بروکس توصیه‌های ارزشمندی را در این خصوص مطرح می‌کند. روشن است که هدف مقاله‌نویس نفی مشارکت اجتماعی فعال و باز‌داشتن افراد از آن نیست، چیزی که بی‌تردید تنها راه پیشرفت و توسعه پایدار در هر جامعه‌ای محسوب می‌شود، بلکه می‌کوشد این را به ما بیاموزد که چگونه با دوری از تعصب و پیش‌داوری، هم در مسیر بهبود شرایط جامعه‌مان گام برداریم و هم زندگی فردی شاد و آسوده‌ای داشته‌باشیم. 

تاریخ انتشار: ۱۳:۳۲ - یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
در میان ایده‌های بسیاری که از حکمت و فلسفه شرق به تفکر غربی راه یافته‌اند، شاید بتوان گفت که اصل دوم از «چهار حقیقت شریف بودا» بیش از همه در توضیح شاد بودن یا نبودن ما می‌تواند روشن‌گر باشد: حقیقت دوم، که خاستگاه رنج نیز نامیده می‌شود، می‌گوید که رنج انسانی ریشه در وابستگی دارد. برای رسیدن به آرامش در زندگی، باید خود را از وابستگی‌ها رهانیده و در نتیجه از بند تمایلات سرسخت نیز آزاد شویم.
لازمه این کار این است که ابتدا صادقانه به بررسی وابستگی‌هایمان بپردازیم. وابستگی‌های شما چه هستند؟ پول، قدرت، لذت، شأن اجتماعی؟ قدری عمیق‌تر شوید: شاید هم عقاید شما باشند. بیش از 2400 سال پیش، بودا در نوشته‌های خود به این وابستگی و تأثیرات مخرب آن پرداخت، هنگامی که گفت : «آن‌هایی که به عقاید و نظرات خود وابستگی شدید دارند، در جهان می‌گردند و دیگران را می‌آزارند.» اخیراً، حکیم بودایی ویتنامی، تیک نات هان، در کتاب خود «صبح نیلوفری عشق» نوشت: «نوع بشر بسیار از وابستگی خود به عقاید و نظراتش رنج می‌کشد.»
در شرایطی که بازار انتخابات در آمریکا داغ است، بسیاری از آمریکایی‌ها نسبت به عقاید خود، به ویژه در مورد سیاست،  آن‌چنان احساس وابستگی شدید می‌کنند که انگار پس‌انداز‌های زندگیشان باشند؛ مثل آدم‌های خسیس و تنها، وسواس‌گونه پیگیر عقاید خود هستند و اگر کوچک‌ترین تهدیدی احساس کنند با عصبانیت به دیگران حمله می‌کنند. این موضوع چه برای آن‌ها که بسیار درگیر سیاست هستند و چه برای دیگر افراد، باعث رنج بسیار می‌شود.
خوشبختانه، راه حل‌هایی هم وجود دارد.
پژوهش‌های کمی درباره رابطه مستقیم بین شاد بودن فرد و توجه او به مسائل سیاسی انجام‌شده‌است. البته، شواهد غیر‌مستقیم هم، چندان دلگرم‌کننده نیستند. به عنوان مثال، پژوهشگران هلندی در سال 2017 مطالعه‌ای در این خصوص انجام دادند که اخبار جدی و مهم سیاسی چه تأثیری بر سلامت عمومی افراد دارد. آن‌ها دریافتند که به ازای مشاهده هر برنامه تلویزیونی حاوی این‌گونه اخبار در طول هفته، سطح سلامت عمومی فرد به طور میانگین 6.1 درصد تنزل می‌کند. در توضیح این مسئله، به این اشاره شد که در چنین برنامه‌هایی شرح اتفاقات منفی غالب است و بینندگان نیز در برابر این حجم از اخبار بد معمولاً احساس عجز و نا‌توانی می‌کنند. تصور این که شرح اخبار سیاسی در آمریکا تأثیر منفی کم‌تری داشته باشد دشوار است، مخصوصاً با توجه به اینکه سیاست آمریکا در حال حاضر چقدر پر‌تنش و ستیزه‌گرانه است.
در تلاش برای درک واضح‌تر اینکه چگونه توجه به سیاست مستقیم با رضایت از زندگی در ارتباط است، تحلیلی رویِ داده‌های GSS در سال 2014 انجام دادم. پس از بررسی میزان درآمد خانوادگی، تحصیلات، سن، جنسیت، نژاد، وضعیت تأهل، و نقطه نظرات سیاسی، دریافتم که افراد «بسیار علاقه‌مند به سیاست» نسبت به افراد «نه چندان علاقه‌مند» به این موضوع، حدود 8 درصد بیشتر احتمال داشت که نسبت به زندگی هم «نه چندان خوشحال» باشند.
نکته‌ای که پژوهشگران هلندی درباره منفی بودن و احساس عجز و ناتوانی مطرح کرده‌اند می‌تواند در این‌جا نقش داشته باشد، اما ممکن است اتفاق حتی مهم‌تری هم در حال وقوع باشد. من اعتقاد دارم که جو تعصب‌آمیز، دوقطبی شدن رسانه‌ها، و بحث و جدل‌های سیاسی مداوم در شرایط کنونی به طور مستقیم جلوی رسیدن سوخت لازم برای شاد بودن را که همان عشق است، می‌گیرند.
برای شروع، بگذارید این نکته را بیان کنم که تمرکز فزاینده ما بر روی سیاست، دارد باعث بروز چیزی می‌شود که دانشمندان علوم اجتماعی آن را «همگن خواهی سیاسی» می‌خوانند، که به معنای جفت‌گیری همگن بر مبنای نقطه‌نظرات سیاسی است. محققانی که به بررسی پروفایل‌های همسر‌یابی آنلاین می‌پردازند، دریافته‌اند که در انتخاب شریک زندگی، عقاید سیاسی تقریباً به اندازه سطح تحصیلات مهم هستند. احتمالاً، چنین چیزی بازتاب‌دهنده این طرز فکر است که رأی انتخاباتی مردم نمایانگر شخصیت و اخلاق آن‌هاست. درست باشد یا نه، به هر حال چنین چیزی قاتل شادی و خوشی است: اگر سیاست واقعاً آن‌قدر مهم است که می‌تواند مانع رابطه عاشقانه‌ای شود که می‌توانسته شکل بگیرد، پس باعث از بین رفتن سرور و خوشی شده‌است.
والدین هم ممکن است به تقویت این مدل از همسر‌یابی کمک کنند. سه دهه قبل، وقتی که من می‌خواستم ازدواج کنم، یادم نمی‌آید که مادر و پدرم راجع به عقاید سیاسی همسر آینده‌ام چیزی پرسیده باشند. و به طور سنتی، برای بیشتر والدین در آمریکا این مسئله اهمیت چندانی نداشت. در سال 1958، طبق یک نظر‌سنجی مؤسسه گالوپ، 33 درصد از والدین دموکرات تمایل داشتند دختر‌شان با یک مرد دموکرات ازدواج کند؛ 25 درصد از والدین جمهوری‌خواه هم می‌خواستند دخترشان با یک مرد جمهوری‌خواه مزدوج شود. اما شرایط در سال‌های اخیر این‌گونه نبوده: در سال 2016، این ارقام به ترتیب 60 و 63 درصد گزارش شده‌اند. فکر می‌کنم که در سال 2020 بالا‌تر هم رفته باشند.
دوستی‌ها و روابط خانوادگی نیز از اختلاف‌نظر‌های سیاسی تأثیر می‌پذیرند. داده‌های آماری نشان داده‌اند که تقریباً از هر 6 آمریکایی، 1 نفر آن‌ها به دلیل انتخابات سال 2016 رابطه‌اش را با یکی از دوستان یا اعضای خانواده خود قطع‌کرده‌است. تردیدی نیست که چنین چیزی اغلب هنگامی رخ داده که بین فرد و دوستان یا خانواده‌اش اختلاف‌نظر وجود‌داشته‌است. اما حتی در مواردی که افراد از نظر سیاسی هم‌عقیده هم هستند، بیان تعصب‌آمیز نظرات، یا مدام راجع به مسائل سیاسی صحبت کردن، به روابط آن‌ها آسیب می‌زند. نتایج یک فرآیند تحلیل داده‌ در سال 2018 در مجله پلیتیکال آپینیون کوارترلی (Political Opinion Quarterly) نشان داد که «افراد به شدت متعصب هم، مدام بحث سیاسی کردن را حتی در صورتی که با افراد هم‌رأی با خودشان باشد، دوست ندارند.»
مخصوصاً حواستان به روابط خویشاوندی سببی هم باشد: پژوهشگران گفته‌اند که «بسیاری از مردم دوست ندارند فرزند‌شان با هم‌حزبی‌ای ازدواج کند که بخواهد مدام بحث سیاسی داشته باشد.» به عبارت دیگر، این روز‌ها لازم است که موضع سیاسی شما باب طبع خانواده همسرتان باشد، اما نباید خیلی هم در موردش تعصب داشته باشید. یک جور‌هایی مثل بازی کردن با آتش است!
پژوهش‌ها دقیقاً معلوم نمی‌کند که چرا ما معمولاً از افراد خیلی سیاسی خوشمان نمی‌آید، اما به راحتی می‌شود حدس زد دلیلش این باشد که بحث‌های سیاسی مداوم، غضبناک و پر‌جوش‌و‌خروش، آدم را واقعاً کلافه می‌کند. هم‌چنین باعث می‌شود نتوانیم درست فکر کنیم: نتایج حد‌اقل یک مطالعه نشان‌داده‌است که مردم در تحلیل داده‌های مربوط به مسائل سیاسی قطبی‌شده، ضعیف‌تر و با دقت کم‌تر‌ی عمل می‌کنند. حتی اگر شما در تحلیل داده‌ها بسیار خبره هم هستید، مبادا فکر کنید که از تعصب و پیش‌داوری به‌دورید، چرا که نتایج پژوهش‌ها این را هم نشان داده که افراد بسیار ماهر در حساب و کتاب، اتفاقاً بیشتر ممکن است که داده‌ها را به فرا‌خور عقاید خود تحریف کنند.
در آخر اینکه، هر‌چه بیشتر در حباب سیاسی خودمان فرو‌برویم، بیشتر از جهان اطرافمان غافل می‌شویم. در سال 2012 مطالعه‌ای را دانشگاه فیرلی دیکنسون انجام داد که در آن، یک جامعه نمونه آمریکایی در مورد عادات و روند معمولشان برای مطالعه و مشاهده اخبار، مورد پرسش قرار گرفتند و پس از آن آزمونی راجع به میزان آگاهی‌شان از رخداد‌های سیاسی و اقتصادی در آمریکا و جهان به عمل آمد. نتیجه این بود که آن‌هایی که تعصب‌آمیز‌ترین برنامه‌های خبری تلویزیونی را، چه دست راستی و چه دست چپی، تماشا می‌کردند، نسبت به افرادی که اصلاً پیگیر اخبار نبودند هم دانش کم‌تری درباره رخداد‌های جهانی داشتند.
به نظر من هم کاملاً همین‌طور است. این‌که منابع خبری متعصب به ما اطلاعات نادرست می‌دهند یا نه به کنار، در هر حال آن‌ها دید ما از جهان را محدود می‌کنند. با پرداختن بیش از حد به مسائل سیاسی، این منابع تقریباً هر چیز دیگری را از دایره توجه ما خارج می‌کنند؛ چنین رویکردی منجر به کوته‌بینی شده و باعث می‌شود اخبار را با مسائل سیاسی یکی بدانیم و به آنچه در سایر حوزه‌ها رخ می‌دهد کوچک ترین توجهی نداشته باشیم و در نتیجه بیش از پیش کلافه و کسل شویم.
به طور خلاصه، اگر برنامه شما در فصل انتخابات این است که مدام پیگیر برنامه‌های خبری تعصب‌آمیز هستید، بحث‌و‌جدل‌های غضبناک سیاسی را در فضای مجازی مطالعه و هم‌رسانی می‌کنید، و از هر فرصتی برای داد‌و‌بیداد راه‌انداختن بر سر موضوعات سیاسی بی‌نصیب نمی‌مانید، پس احتمالاً به مرور زمان میزان خوشحالی، محبوبیت، دقت و سواد و آگاهی‌تان هم پایین خواهد آمد.
البته، حرف من این نیست که همه باید به یک‌باره از توجه به موضوعات سیاسی دست بر‌دارند. شهروند خوب کسی است که در حوزه سیاست هشیار و فعال باشد. در هر حال، به منظور بهبود کیفیت زندگی خود و اطرافیان، بهتر است که محدودیت‌هایی را برای وقت و انرژی‌ای که در این فصل انتخاباتی صرف سیاست می‌کنید قائل شوید. در این خصوص من سه پیش‌نهاد برای شما دارم.

1. به جای غر‌و‌لند‌کردن، مشارکت فعال داشته باشید.

چندی پیش، ایتان هِرش، دانشمند علوم سیاسی، در مطلبی در مجله آتلانتیک عنوان کرد که آن دسته از افراد دارای سطح تحصیلات بالا که حجم بسیار زیادی از اخبار سیاسی را مطالعه می‌کنند، خود مانعی بر سر راه پیشرفت واقعی در کشور هستند. اشتیاق آن‌ها برای بروز مداوم خشمشان موجب ایجاد نوعی پیوند خشم-صنعت در رسانه‌ها و سیاست می‌شود و احتمالاً امکان توافق و مصالحه را پایین‌تر می‌آورد.
به گفته هِرش، «اقدامات این افراد همان‌قدر به مشارکت در سیاست شباهت دارد که تماشای برنامه 90 به فوتبال بازی کردن!» در عوض، او افراد را به مشارکت شهروندی فعال در سطح محلی توصیه می‌کند: این‌که به جای تماشای صرف برنامه‌های تلویزیونی و یاوه‌سرایی راجع به آن‌ها، در محله و شهر خود فعال باشیم و برای ایجاد تغییرات مثبت با بقیه همراه شویم. هِرش چنین چیزی را توصیه می‌کند چرا که آن را به صلاح کشور می‌داند؛ من آن را به صلاح سلامت روان شما و هم‌چنین روابط میان‌فردی‌تان می‌دانم و در نتیجه توصیه‌اش می‌کنم.

2. جیره متناسبی را برای پیگیری اخبار سیاسی در نظر بگیرید و زمانی را که به بحث کردن راجع به آن می‌گذرانید، محدود کنید.

یکی از نشانه‌های مهم اعتیاد رفتاری، جایگزین کردن روابط انسانی با اُبژه اعتیاد است. یک راه خوب برای این‌که بفهمید آیا در این زمینه مشکلی دارید یا نه، این است که از خودتان بپرسید: آیا این فعالیت، در نقش مکملی برای روابط من است یا تبدیل به جایگزینی برای آن‌ها شده؟ درباره سیاست، روشن است که برای بسیاری از افراد، پاسخ صادقانه گزینه دوم است؛ از این روست که اعتیاد به پیگیری اخبار سیاسی می‌تواند به روابط دوستی یا عاشقانه آن‌ها آسیب بزند.
راه‌حل این است که جیره مناسبی برای مطالعه اخبار سیاسی در نظر گرفته و تنها در زمان و مکان مناسب به بحث درباره آن بپردازید. توصیه من این است که زمان اختصاص یافته به پیگیری همه اخبار را،  نه فقط اخبار سیاسی، به 30 دقیقه در روز برسانید، مگر این‌که شغل شما در حوزه رسانه باشد. اگر زمان خیلی بیشتری را به آن اختصاص دهید، به جای این‌که فرد آگاه‌تری شوید، ممکن است فقط ناراحت‌تر و مضطرب‌تر شوید، یا حداقل تبدیل به یکی از آن آدم‌هایی شوید که هِرش آن‌ها را «سرگرمی‌محور» می‌خواند. علاوه بر این، بکوشید از بحث‌های سیاسی در مناسبت‌های غیر‌سیاسی پرهیز کنید. شاید در ابتدای کار سخت باشد، اما شرط می‌بندم که در نهایت، مخصوصاً در طول فصل انتخاب که همه‌جا فقط بحث سیاست است، از آسودگی حاصل از چنین رویکردی لذت خواهید برد.

3. از منابع خبری متعصب دوری کنید، مخصوصاً آن‌هایی که هواخواه حزب مورد علاقه خودتان هستند.

در سال 2017، وبسایت آنیون (The Onion) یک برنامه تاک‌شو یا میز‌گرد فکاهی راجع به وقایع روز، به نام «تو درست می‌گی» (You’re Right) راه‌اندازی کرد. در این برنامه، مجری عقاید تعصب‌آمیز و پیش‌داوری‌های بینندگان را برای آن‌ها باز‌گو می‌کند، در حالی که به آن‌ها اطمینان می‌دهد که حرفشان کاملاً درست است و همه کسانی که با آن‌ها مخالف‌اند هم خبیث و احمقند.
البته، این برنامه هزل و فکاهی است؛ اما یک چیز را به خوبی عیان می‌کند، آن هم این‌که چرا مردم اغلب به منابع خبری تعصب‌آمیز روی خوش نشان می‌دهند: از نظر احساسی رضایت‌بخش است که ببینید متخصصین و آدم‌های مشهور همان چیز‌هایی را می‌گویند که شما با آن‌ها موافقید، و آنچه را با آن موافق نیستید هم تقبیح می‌کنند. اما چنین رویکردی تأثیرات مخربی روی روابطتان می‌گذارد و شما را تبدیل به یک فرد نادان و نا‌آگاه می‌کند. وقتی برای یک مدت این رویه را کنار بگذارید، به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که چه حجم زیادی از انرژی شما صرف آن می‌شده، و حالا که از بند تأثیرات آن رها شده‌اید چقدر احساس بهتری دارید.
پاییز سیاسی سختی را خواهیم گذراند. انتخابات خشن و تلخ خواهد بود؛ چاره‌ای نیست. اما ما آمریکایی‌ها باید تصمیم بگیریم که آیا می‌خواهیم زندگی خودمان هم به همان صورت، خشن و تلخ باشد یا نه. هر یک از ما نظرات سیاسی خودمان را داریم و به بسیاری از این نظرات هم سفت و سخت معتقدیم. هر کداممان هم فکر می‌کنیم که حرف خودمان درست است _ البته ممکن است بعضی از ما هم واقعاً درست بگوییم. اما اگر اجازه دهیم این نظرات بر تمام فکر و زمان و مکالمات ما چیره شوند، به شاد بودن ما و هم‌چنین روابط میان‌فردیمان آسیب خواهند زد. بعضی اوقات، می‌توانیم خوشحال‌تر باشیم اگر از بودا پیروی کرده و از بند تعلق به نظرات و عقاید‌مان رها شویم.

این مطلب ترجمه مقاله‌ای است با عنوان «Reading Too Much Political News Is Bad for Your Well-Being »، نوشته آرتور سی. بروکس که در تاریخ 8 اکتبر 2020 در وبسایت آتلانتیک منتشر شده‌است.