اما اینکه استفاده از مؤلفههای هنری در ساختار فضاهای شهری اصفهان در سالهای اخیر به کدام سمتوسو کشیده شده و چه کیفیتی داشته، موضوع گزارشی است که پیش رو دارید. این گزارش با تأکید بر اثر حجمی «آسمانیزمینی» ساخته «محسن سلیمانی»، هنرمند بنام عرصه هنرهای تجسمی که در متروی اصفهان (ایستگاه دانشگاه) نصبشده و در گفتوگو با «شهاب شهیدانی»، استاد دانـشــــگـــاه و پــژوهـــشـگـــر عــرصـــه خوشنویسی و «میثم یزدی»، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد هنرهای ایرانیاسلامی استاد فرشچیان تهران و پژوهشگر هنر معاصر تهیهشده است.
وقتی ایستاده بر پلههای برقی ایستگاه متروی دانشگاه اصفهان آرامآرام به عمق زمین رفته و به شهری در زیرزمین قدم میگذارید، روی دیوار آنسوی ایستگاه، حجمی از کلمات و حروف شانهبهشانه هم ایستاده و به شما خوشامد میگویند. این چشمانداز مزین به نشانههایی لطیف از اشکال مرغ و پرنده و کلماتی مقدس است و گویی برای لحظهای پرده از شکوه جهانی دیگر پیش نگاهتان میاندازد که در فضای لبریز از عناصر زندگی ماشینی در ایستگاه مترو، تجربهای خوشایند به نظر میآید. در همه دقایقی که منتظر آمدن مترو هستید، میتوانید لابهلای حروف و واژههایی که هرکدام سخنی با شما دارند چشم بگردانید، صوت خوشالحان پرندگانی را که بر شانه واژههایش سوارند در ذهنتان تصور کرده و سرتاسر این اثر باشکوه را از نگاه خودتان معنا و تفسیر کنید. اثری پستمدرن با متریال آهن و به صورت یک حجم فلزی گسترده که خالق خوشذوقش آن را «آسمانیزمینی» نام نهاده است. گویی که خـواسـتـه دستهـای آدمهای زمینی را که ازقضا در آن لحظات در عمق زمین ایستادهاند، بگیرد و با خود به جایی در عمق آسمان ببرد.
شهر را مانند خانهمان با ذوق و سلیقه تزیین کنیم
میثم یزدی، عـضـو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد هنرهای ایرانیاسلامی استاد فرشچیان و پژوهشگر هنر معاصر، در پاسخ به این پرسش که رویکرد مدیران شهری در انتخاب آثار هنری برای استفاده در فضاهای شهری چه باید باشد، میگوید: «هنر شهری و انتخاب آثار هنری برای بهرهمندی از آنها در فضاهای شهری دقیقا روندی مانند کارکرد آثار هنری در فضای منزل دارد. همانطور که سعی میکنیم با ذوق و سلیقه آثاری را برای چیدمان در منزل انتخاب کنیم که ضمن برخورداری از ظاهری چشمنواز با هویت و شخصیت فرهنگی ما نیز تناسب داشته باشد و برای آن به اندازه کافی هزینه میکنیم، درخصوص شهر و فضاهای شهری هم با چنین موقعیتی روبهرو هستیم. آثار هنری منزل ما به قضاوت هویت و شخصیت ما در ذهن مهمانانمان منجر میشود که این آثار را تماشا میکنند. شهر هم دقیقا مثل یک خانه است و باید آثاری که برای چیدمان و نمایش در آن انتخاب میشوند با همین رویکرد باشند.»
برای تزیین شهر از دوره صفویه الگو بگیریم
او میافـزایـد: «در دوران صـفـویـه، معماری اصفهان و آثار هنری و هنرهای سنتی در این شهر با همین رویکرد شکل گرفته و در سطح شهر نمایان شدند؛ به نحوی که هر گردشگر داخلی و خارجی که به اصفهان سفر میکرد تحفهای با خود میبرد و وصفی از منارهها و گنبدهای این شهر و آثار هنرهای سنتی مانند مینا، خاتم، نگارگری و حتی غذاها و خوراکیها اصفهان را به خاطر میسپرد. مدیران شهری هم اگر با این رویکرد به موضوع هنر در فضاهای شهری نگاه کنند قطعا انتخابهای بهتری از میان آثار خواهند داشت که به نظرم یکی از بهترین انتخابها همین اثر “آسمانیزمینی” استاد سلیمانی است.»
آثار تزیینی بر اساس هویت اصفهان انتخاب شوند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه شهرداری اصـفـهـان در سالهـای اخیر اقـدامـات خـوبـی در زمـیـنـه زیباسازی شهر انجام داده و سازمـان قطار شهری یا سازمان فرهنگی، اجـتماعی و ورزشی شهرداری اصـفـهـان جریانهای خوبی را در اصفهان رقم زدهاند، اضـافـه میکـنـد: «فـضـای شهری محل شکلگیری تعاملات مردم و روابط شهری است. از ایستگاههای مترو و اتوبوس گرفته تا پاساژها و گذرگاههایی مانند چهارباغ که انصافا بهعنوان یک گذر پیادهراه هویت خود را به دست آورده است، همه و همه ظرفیت بهرهمندی از آثار هنری را در خود دارند. اما نکته مهم این است که انتخاب آثار در این فضاها باید بر اساس هویت و گنجینه بصری و زیباییشناختی اصفهان باشد. به هر حال اصفهان پیشینهای دارد که توجه به آن از ملزومات مدیریت شهر است. هنر خوشنویسی در کنار بیش از صدها هنر سنتی و صناعی که منجر به ثبت اسم اصفهان بهعنوان پایتخت فرهنگ و تمدن جهان اسلام و همچنین پایتخت جهانی صنایعدستی از سوی سازمان یونسکو شده است بر جایگاه و قابلیت مهم اصفهان تأکید دارد. بنابراین مدیران شهری باید از آثاری در فضاهای این شهر استفاده کنند که در بالاترین سطح ذوق و سلیقه انتخاب شده و با این پیشینه سنتی و هویتی مرتبط باشند.»
یزدی به بـرخـی کـمسـلیقگـیها در انتخاب آثار هنری در فضاهای شهری اصفهان نیز اشاره کرده و توضیح میدهد: «همانطور که در برخی مواقع شاهد انتخاب مناسب و شایسته آثار هنری در اصفهان بودهایم و نام اساتید بنامی در این حوزه مطرح شده است، برخی آثار در سطح شهر مانند حاشیه بزرگراهها نصب شدند که متأسفانه بسیاری از آنها کپی بوده یا اجرای خوبی نداشتند؛ چراکه انتخاب هنرمند و اثر، طراحی و اجرای اثر هنر شهری هر کدام باید با دقت انجام شوند. خصوصا انتخاب هنرمند که اهمیت زیادی دارد. برخی از کارها به اساتیدی سپرده شد که آثارشان روی کاغذ یا مدیومهای هنری فوقالعاده بود؛ ولی وقتی در سطح شهر و نقاطی مانند زیرگذر و بزرگراهها اجرا شدند خروجی موردنظر را نداشتند.» او میافزاید: «پروژه بزرگی هم در اصفهان برگزار شد که در آن دانشجویان رشته نقاشی تصاویر مرتبط با کتابها را روی دیوارها تصویرسازی کردند. اتفاق خوبی که البته نقدهای آکادمیکی به آن وارد بود. این جریان میتوانست روی فرهنگ کتابخوانی در اصفهان تأثیرگذار باشد؛ ولی به دلایل مختلفی روند مؤثری نداشت که در جای خود قابلبحث است.»
کشف و شهودی آسمانیزمینی برای مسافران
بخش بعدی سخنان این پژوهشگر هنر معاصر به اثر «آسمانیزمینی» از «محسن سلیمانی» اختصاص دارد که درباره آن میگوید: «این اثر در وهله اول یک نقاشیخط معاصر است که با انتخاب آیاتی از آیتالکرسی اجرا شده و در آن موتیفهایی از پرندگان به کار رفته است. هنر معاصر لحظه اکنون را تسخیر میکند و آن را متجلی میسازد. هنر معاصر هنر امروز و مرتبط با شرایط روز است و این اثر این خصیصه را دارد. انتخاب فضای شرقیغربی یا آسمانیزمینی که نمایانگر طیف روشنایی و تیره در دو ساحت عالم هستی است، مفاهیم بسیار زیادی را از سوی این اثر به مخاطب منتقل میکند.»
او ادامه میدهد: «روابط بینامتنی و پیرامتنی جذابی این اثر را برجسته کرده است؛ همجواری با دانشگاه (دانشگاه اصفهان) و ارائه کار در مدیوم خط، خوشنویسی، قرآن، معرفت، تدبر، طبیعت، هنر و معماری، همه دست به دست هم دادهاند تا اثری با لایههای پنهان برای کشف و شهود ارائه دهند. در زمان انتظار سفر، مسافر غرق در برشها، تقابلها و تعاملهای فلز، طبیعت و واژگان میشود، پسزمینه اثر را برجسته میسازد و با هوشمندی شرقی و غربی بودن خود را تلنگر میزند و زمانی که حرکت صورت میگیرد و مسافر ایستگاه را ترک میکند، اثر در ذهن مخاطب نقش بسته و تا مدتها با او همراه است و تأمل او را بر میانگیزد. این اثر نیاز به تأمل، کشف و گفتوگو دارد و مخاطب هر روز میتواند چیزی جدید در آن کشف کند و همین آن را ارزشمند و ماندگار میسازد. درباره این اثر ارزشمند صحبتهای زیادی شده است. اما شاید نیاز بود سازمان قطار شهری و شهرداری اصفهان رویدادها و فرایندهایی را برای معرفی آن تعریف کنند. رویدادهایی مانند آنچه در موزه هنرهای معاصر اصفهان برگزار شد و اساتید درباره این اثر صحبت کردند. همچنین این امکان وجود داشت که در کنار این اثر رویدادهای فصلی یا زمانمند در قالب کارگاههای هنری برگزار شود.» به گفته او، حتی در صورت مشارکت بخش دانشگاهی، بسیاری از دانشجویان میتوانند کلاسهای درسیشان را به صورت ورکشاپهای دانشگاهی در نزدیکی این آثار هنری در شهر با رویکرد نقد، طراحی و بازآفرینی برگزار کنند.
در کنار آثار هنری شهر رویدادهای پیرامونی تعریف شود
یزدی با بیان اینکه شهرداری میتواند در کنار این آثار رویدادهای پیرامونی تعریف کند و هنرمندان و روزنامهنگاران نیز در این راستا برای بسط و گسترش مفاهیم موجود اقدام کنند، میگوید: «مطمئنا گردشگری و صنعت توریسم در کنار رابطان و واسطههایی که بتوانند آثار را از طریق موزهها و جشنوارهها به دیگر نقاط دنیا معرفی کنند هم میتواند در دیدهشدن این آثار نقش مهمی داشته باشد.» او از ضرورت تشکیل کمیتههای تـخـصـصـیهـنـری در کـنـار فـضـای مهندسی شهر هم یاد کرده و بیان میکند: «پیش از این در سازمان قطار شهری اصفهان یک کمیته هنر و معماری بهعنوان بازوی مشاورهای تشکیل شده بود که استاد محسن سلیمانی، آقای مهدی تمیزی، بنده و چند نفر از دیگر اساتید از اعضای آن بودیم. در این کمیته آرامآرام به دنبال تعریف هویت و رویدادهایی تازه برای فضاهای متروی اصفهان بودیم که مـیتـوانـسـت باعــث شکلگیری یک هـویـت بـصـری جدید در فضای شهری اصفهان شود.»
بهترین نمایش هنر در شهر همراهی «خط» با «تصویر» است
شهاب شهیدانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر عرصه خوشنویسی هم با اشاره به برخی از ویژگیهای اثر «آسمانیزمینی» بهعنوان یک اثر هنری اجراشده در فضای شهری میگوید: «معاصریت مفهومی فلسفی و درآمیخته با نوع رفتار و خلاقیت هنرمند است، با اینحال میتوان مصادیق آن را در انبوه هنرمندان این روزگار کمتر جست. معاصریت نه به زمان حال، بلکه به نوعی هوشمندی و آگاهی از زیست آگاهانه زمانه بازمیگردد. در فعل هنری، این امر باید تأثیرگذار باشد و مخاطب را به وجد آورد. رفتوبرگشت میان گذشته و حال، نه وظیفه و اجبار بلکه بخش مهمی از هوشمندی و خلاقیت هنرمند را شکل میدهد. در شهرموزه اصفهان هنوز بنمایههایی بس عجیب برای این سفر مکرر وجود دارد. شهری که فیلسوف سترگ معاصر ما مرحوم “داریوش شایگان”، تازه واردان به فرهنگ ایران را دعوت به دیدنش میکرد تا بلکه بارقهها و لمعاتی از مفهوم عمیق سنت این ودیعه فراموششده و ناهشیار را بازیابند.»
او میافزاید: «هرچه از تلاقی عصر جدید و کهن گفتهاند، امروزه برای ما همچون آب برای ماهی است و لاجرم برداشت ما از سرچشمههای کهن و الگوهای ازلی و زیباییهای متعالی به جز فراست ذهنی و سر در کتاب و نظریه کشیدن، محتاج عمل و آفرینش خلاقانه و جسورانه است. این فعل در مقام نظریه و گفتار بس باشکوه، زیبا و قابل توصیه است. لیک در جایگاه عمل بسیار جانکاه، صعب و خطرناک است. ورطهای که ناظرانش بیمحابا مینگرند؛ زخم خوردههایی از ناکارآمدی سنت و از دیگر معترضان از تلاطم مدرن. هر دو به هر بهانه و بهایی به اثر مینگرند و لذا چنین آثاری از یمین و یسار دشمنانی دارد و منتقدانی.»
شهیدانی تأکید میکند: «اثر پیش روی ما با بهرهگیری از قلم حماسی و باشکوه ثلث با کتیبههای شناور و مواج، طراحی و اجرا با حجم عمده کار و زمختی آهن، پردازش و صیقلیکردن حروف و نصب و هماهنگی گروهی از ابتدا تا فرجام، الگودهی به ایده و عمل در فرایند خلق چنین آثاری است. اگر از الفاظ بزرگترین و سختترین نوع کاربرد خط در فضای شهری در این اثر بگذریم، رساندن پیام و مفهوم که برگرفته از سنت ناب کتیبهنگاری با مقتضیات کنونی است، خود برای رساندن ما به آنچه گفتیم کفایت میکند. در چنین سپهری، انبوه واژههای اثر همچون کتیبههای مساجد، زائر، مسافر و توریست، از هر جنس و نژاد و طبقه و دین را مسحور میکند. خطوط در فضای شهری برخلاف گذشته باید هم خوانده و هم به وجه تصویری بیان شود. این توأمانی شاید در گذشته کمتر وجود داشت؛ اما خوانش صِرف، به یمن گستردگی مدیا و شبکههای اجتماعی، دیری است که از حوصله و خیال رهگذران سفر کرده و از این رو بهرهمندی از هنر در فضای شهری با رویکرد همزمان خط و تصویر بهتر خواهد بود.»