موقعیت پیچیده و بغرنجی که به دنبال این اتفاق پیش آمد و همچنان نیز در حال شکل گرفتن و شدت یافتن است، دو اولویت را در مقابل هم قرار داده و به سنجش و بررسی آنها میپردازد: یکی التزام فرد به انجام دادن تماموکمال نیازمندیها و مسئولیتهای حرفهایاش که در مورد خاص اوساکا شامل صحبت کردن با رسانهها میشود و دیگری محافظت کردن فرد از سلامت فکری و روانیاش. درحالیکه جراحت و آسیب فیزیکی بهطور عادی و معمول بهعنوان دلیلی مشروع و موجه برای اجرا نکردن برخی ابعاد وظایف و مسئولیتهای یک فرد، پذیرفته میشود؛ اما همچنان راه درازی باقی مانده است تا آسیب روانی یا احساسی نیز به همان سطح از توجه یا مشروعیت و مقبولیت دست پیدا کند. بهعنوانمثال، آنتونی دیویس، بسکتبالیست تیم لس آنجلس لیکرز، پسازآنکه در اوایل همین هفته از ناحیه کشاله ران دچار کشیدگی و آسیب شد، با مطبوعات گفتوگو نکرد. این تصمیم که در رسانهها نیز به آن پرداخته شد، مورد پذیرش عموم قرار گرفت. آسیب جسمی دیویس حتی به بحث و گفتوگو درباره این موضوع منتهی شد که آیا بهتر نیست ورزشکاران فصلهای کاری کوتاهتری داشته باشند و فشار کمتری را متحمل شوند.
بهعنوان روانشناسانی که در زمینه تأثیرات فرهنگ و همچنین آسیبها و زخمهای عمیق روحی بر روی سلامت روانی افراد مطالعه و پژوهش میکنند، قصد داریم به این مسئله بپردازیم که این مباحث و موضوعات در مخمصه و وضعیت بغرنجی که اوساکا به آن دچار شده است، چه نقشی دارند.
مورد انتقاد واقع شدن به دلیل اعتراضات مدنی
بهعنوان ورزشکار سیاهپوستی که بسیار مورد توجه عموم و رسانهها قرار دارد، اوساکا نقشی مهم و کلیدی در اعتراض نسبت به مرگ جرج فلوید و دیگر آفریقایی آمریکاییهایی داشته است که به دست پلیس کشته شدهاند. او در طول مسابقات تنیس اوپن ایالات متحده آمریکا در سال 2020، در هر روزی که مسابقه داشت، ماسکی بر صورت میزد که نام یکی از این افراد روی آن نوشته شده بود. ورزشکاران نخبه و سرآمدی که حول موضوعات مرتبط با عدالت اجتماعی اظهارنظر عمومی میکنند، اغلب به دلیل مواضعی که اتخاذ کردهاند با انتقاد و واکنش منفی شدیدی نیز مواجه میشوند.
اوساکا که سیاهپوست، آسیاییتبار و زن است، احتمالاً در طول سال گذشته، با در نظر گرفتن به راه افتادن جنبش موسوم به «جان سیاهپوستان ارزشمند است» و همچنین افزایش خشونت علیه آسیایی آمریکایی تبارها، با احساس آسیبپذیری حتی بهمراتب بزرگتر و شدیدتری نیز دستوپنجه نرم کرده است. همچنین، پژوهشها نشان داده است که وقتی افراد شاهد باشند که اعضای گروهی که به آن تعلق دارند هدف حمله قرار میگیرند و مورد تبعیض واقع میشوند، در این صورت خودشان نیز به زخمهای روحی غیرمستقیم یا نیابتی1 دچار میشوند و آسیب میبینند. موضوع دیگری که پیچیدگی موقعیت اوساکا را بیشتر میکند این واقعیت است که قواعد و هنجارهای فرهنگ بومی اوساکا یعنی ژاپنی به گونهای است که صحبت کردن و اظهار نظر عمومی ناپسند شمرده میشود و این میتواند باعث تشدید ترس، نگرانی و آسیبپذیری در افراد شود.
این امکان وجود دارد که جنسیت اوساکا نیز در واکنشهای منفیای که به دنبال امتناع او از شرکت در نشستهای مطبوعاتی و متعاقباً کنارهگیریاش از مسابقات شاهد بودیم، دخیل باشد. ممکن است بهطور تلویحی این توقع وجود داشته باشد که زنان با سؤال و جواب کنار بیایند، فارغ از اینکه چقدر نسبت به این موضوع احساس ناخوشایندی داشته باشند یا اینکه سؤالات تا چه حد نامناسب باشند، حالآنکه در مقابل ممکن است پاسخ ندادن و سکوت کردن ورزشکاران مرد مجاز دانسته شود.
تشدید مشکلات با برچسبهای اجتماعی
اوساکا در طول چند سال گذشته و حتی قبل از همهگیری کرونا، بارها این مسئله را روشن کرده است که صحبت کردن با اصحاب رسانه در جریان نشستهای مطبوعاتی باعث تشویش و نگرانی او میشود و گاهی اوقات نیز این احساس به او دست میدهد که انگار مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته است. او غیرمستقیم به این موضوع اشاره کرده است که بعد از باختن در یک مسابقه احساس خجالت و حتی «افسردگی شدید» میکند. او گفته است که «اگر خارج از زمین بازی در موقعیتی قرار بگیرم که مجبور شوم جلوی 100 نفر صحبت کنم، احساس میکنم که شروع به لرزیدن خواهم کرد.» او در توئیتی نوشت که به دنبال صحبت کردن با مطبوعات، دورههای طولانیمدتی از افسردگی و تشویش را تجربه کرده است.
مصیبت و فقدانی که بسیاری از افراد در طول دوره همهگیری تحمل کردهاند به تضعیف سلامت روانی آنها منجر شده است، بهخصوص برای آنهایی که به اقلیتهای قومی تعلق دارند. جای تعجبی ندارد که این مسئله در محیط کار نیز نمود پیدا کند (در مورد اوساکا، یک نشست مطبوعاتی) و بنابراین لازم است که جدی گرفته شود.
بهعلاوه، لکه ننگی که موضوعات مرتبط با سلامت روان را در بر میگیرد در بین آفریقایی آمریکاییها و همچنین آسیاییها برجستهتر است چراکه در این فرهنگها توقع بر این است که مشکلات و دغدغههای افراد، شخصی و خصوصی باقی بمانند.
یک تصور و طرز فکر قدیمی و سابقهدار در این خصوص این است که افرادی که از مشکلات و مصائب روانی رنج میبرند فقط باید با این مسئله کنار بیایند و آن را بپذیرند. مشکل اصلی این است که مردم چالشهای روانی و آسیبهای جسمی را به یک چشم نمیبینند. صدها سال است که جوامع این طرز فکر را تأیید و حمایت کردهاند که افرادی که بیمار روحی هستند، یا از نظر اخلاقی معیوباند و یا شخصیت محکم و قدرتمندی ندارند. خانوادهها اعضای خود را که از نظر روحی بیمار هستند طرد میکنند و طوری با آنها رفتار میکنند که انگار اصلاً وجود ندارند.
پرده برداشتن از سلامت روان
سلامت روان بخشی ضروری و اساسی از سلامت کلی و عمومی یک فرد را تشکیل میدهد و بیماریهای روانی بهشدت شایع هستند؛ بااینوجود، اغلب اهمیت سلامت روان دستکم گرفته میشود، به آن انگ چسبانده میشود و یا کلاً از آن چشم پوشیده میشود. حدود 20 درصد از بزرگسالان آمریکایی 18 سال به بالا (حدود 47 میلیون نفر) میگویند که با بیماریهای روانی دستبهگریبان هستند. میزان شیوع و رواج بیماریهای روانی در بین زنان در مقایسه با مردان بالاتر است و این موضوع تا حدی به این دلیل است که زنان با مشکلات اجتماعی و اقتصادی بیشتری مواجه هستند.
در بین افراد 15 تا 44 ساله در ایالات متحده آمریکا، افسردگی معمولترین و شایعترین دلیل ضعف و ناتوانی است. علاوه بر این، بسیاری از افراد از بیش از یک بیماری روانی رنج میبرند و افسردگی و اضطراب معمولاً همراه با یکدیگر پیش میآیند. اداره آمار ایالات متحده آمریکا در ماه دسامبر گزارش کرد که 42 درصد از بزرگسالان آمریکایی نشانههایی از اضطراب یا افسردگی را تجربه میکنند که این نشاندهنده افزایش شش برابری آمارها در طول دوره همهگیری است. درنهایت باید گفت که میزان شیوع بیماریهای روانی در بین بزرگسالانی که به بیش از یکی از گروههای نژادی یا قومی وابسته هستند، از همه بیشتر است.
پرداختن به سلامت روان در محیط کار
با وجود رایج بودن اینگونه مشکلات، حدود نیمی از شاغلین در ایالات متحده آمریکا میترسند که در محیط کار از چالشهای مربوط به موضوع سلامت روان صحبت کنند و نگران این هستند که اگر در این خصوص درخواست کمک کنند با بازخوردها و عواقب منفی مواجه شوند.
ما امیدواریم که تصمیم اوساکا مبنی بر علنی کردن مشکلات و کشمکشهایش در حوزه سلامت روان، نقطه عطفی باشد در چگونگی نگاه به بیماریهای روانی و نیز نحوه پرداختن به آنها در محیطهای کاری و حرفهای. بهطور ویژه، در بین ورزشکاران نخبه و سرآمد، تصور شکستناپذیر بودن میتواند مانع از هرگونه افشای کشمکشها و مشکلات عاطفی شود و این رویکرد خود به تقویت این طرز فکر منجر میشود که چنین تقلاهایی نشانه ضعف و ناتوانی هستند. بله، درست است که صحبت کردن با رسانهها در حال حاضر بخشی از کار اوساکا محسوب میشود اما وقتیکه برخی از ابعاد یک شغل باعث تضعیف سلامت روان افراد میشود، آنوقت شاید لازم باشد که آنها را مورد بازنگری قرار داد و درست در همان سطحی که به بحثهای پیرامون سلامت جسم اهمیت داده میشود، به این موضوعات نیز توجه کرد.
یکی از پیشنهادها این است که فرصتهایی را در اختیار بازیکنان قرار داد تا بتوانند در تصمیمگیری درباره مسائلی که سطح استرس و اضطراب آنها را در حرفهشان تحت تأثیر قرار میدهند، شرکت داشته باشند. بهطورکلی، لازم است که سیاستهای مربوط به محیط کار بهگونهای اصلاح و بهروز شود که بازتابدهنده سلامت روان بهعنوان یکی از ابعاد کلیدی سلامت و بهزیستی عمومی افراد باشد. برنامههای سلامت2 نیز باید دائماً افراد را تحت نظر داشته باشند تا بتوانند نشانههای افسردگی، تشویش و دیگر منابع استرس و نگرانی را در آنها تشخیص دهند، از آنها حمایت کنند و دسترسی این افراد به درمانهای مناسب را نیز تسهیل کنند.
نائومی اوساکا فقط 23 سال دارد اما تا همینجای کار هم چهار گرند اسلم را برده است و در بین همتایانش، در حوزه مسائل مرتبط با عدالت اجتماعی، بهعنوان یک رهبر ظاهر شده است. اینکه او اکنون تجربیاتش در مورد افسردگی و اضطراب را افشا کرده است و میکوشد از سلامتی و بهزیستیاش محافظت کند، با وجود تمام بازخوردهای منفی و شدید، ممکن است خود بهترین بازتاب از قدرت و استحکام روانی او باشد.
پینوشتها:
1. vicarious trauma، نوعی آسیب روانی است که افرادی که بهطور عمیق و همدلانه با کسانی که مشکلات روحی شدیدی را تجربه کردهاند در ارتباط قرار میگیرند، ممکن است به آن مبتلا شوند.
2. wellness program، برنامهای جامع که بهمنظور حفظ و بهبود سلامت جسمی، روانی و عاطفی افراد طراحی میشود.
این مطلب ترجمه مقالهای است با عنوان “Naomi Osaka’s withdrawal from the French Open highlights how prioritizing mental wellness goes against the rules, on the court and off” که در تاریخ 3 ژوئن 2021 در وبسایت کانورسیشن (theconversation.com) منتشر شده است. این سازمان رسانهای میکوشد نتایج پژوهشها و مقالات منتشرشده توسط محققان، متخصصین و دانشگاهیان در حوزههای مختلف را در دسترس عموم قرار دهد.




