به گفته آنتونی بلینکن، اگر ایرانیها همچنان سانتریفیوژهای پیشرفته خود را در سطوح بالاتر و بالاتر به کار بگیرند، به نقطهای خواهیم رسید که عملا بازگشت به پارامترهای توافق هستهای اولیه بسیار دشوار خواهد بود. در عین حال دبیرکل سازمان ملل متحد نیز بازسازی کامل برجام را بهترین راه اطمینان از صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران عنوان کرده و از دولت جو بایدن خواسته است تا بر اساس توافق 2015 و با هدف جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای، همه تحریمها علیه ایران را لغو کند.
همزمان نیز مخالفان برجام داخل ایران در تلاش برای پیدا کردن راهی برای لغو این توافقنامه هستند؛مخالفتهایی که حتی از سوی برخی رسانهها همچون کیهان و با مخاطب قرار دادن رئیس جمهور آینده طی روزهای گذشته دیده شده است: از سید ابراهیم رئیسی خواستهاند مرگ رسمی برجام را اعلام کند.
حال این پرسش مطرح است که اصلا چرا سرانجام برجام به اینجا کشیده شد و دلایل ایجاد این گره کور با وجود هر گونه مذاکره، دیدار و گفتوگو در خصوص این قرارداد بینالمللی چیست؟ پژمان میرکریمی، استاد و تحلیلگر حقوق بینالملل، در گفتوگو با «اصفهان زیبا» به ارزیابی مذاکرات وین در خصوص این توافقنامه پرداخت و ایرادهای وارده به برجام را باعث شرایط کنونی این قرارداد بینالمللی عنوان کرد. به گفته میرکریمی، وجود برخی نقایص و اشکالها در برجام امکان خروج بدون هزینه آمریکا را از آن به وجود آورده که از جمله آنها عدم وجود ضمانت اجرای کافی و لازم برای کشورهای 5+1 بوده است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
آیا همه مشکلات برجام به عملکرد اعضای آن بر میگردد و در مفاد و تنظیم آن هیچگونه نقصی وجود ندارد؟
در ابتدا باید بگویم که برجام یک پیمان نیست؛ بلکه یک موافقتنامه درباره نحوه جلب اعتماد و اطمینان جامعه جهانی است که متأسفانه متن اولیه و اصلی آن با تبلیغات گستردهای همراه بود (برای مثال، در یک جفای آشکار و قیاس معالفارق و به دور از انصاف، محمدجواد ظریف را با شخصیتهایی همچون امیرکبیر و دکتر مصدق مقایسه کردند). از سویی اشکالها و ایرادهایی هم در تنظیم آن وجود داشته که همین ایرادها امکان خروج بدون هزینه را برای آمریکا از برجام فراهم آورد.
چه ایرادهایی؟ آیا یک توافقنامه بینالمللی که زیر نظر سازمان ملل متحد و بسیاری از حقوقدانان بینالمللی تنظیم شده است میتواند دارای اشکالهایی هم باشد؟
مهمترین ایراد در متن اولیه برجام، عدم وجود ضمانت اجرایی کافی و لازم برای کشورهای 5+1 بوده است؛ در حالی که برای هرگونه تخلف جمهوری اسلامی ایران از مفاد برجام ضمانت اجرای مکانیسم ماشه، بازگشت همه تحریمها و قرارگرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد در نظر گرفته شده است.
درواقع میتوان گفت از آنجا که پرونده جمهوری اسلامی ایران از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شده بود و این موضوع میتوانست سایه جنگ را بر سر ایران بگستراند، موجب شد ایران از موضع ضعف مبادرت به امضای این موافقتنامه کند که بهرغم وجود دستاوردهایی برای ایران و با دید بیاعتمادی از سوی جامعه بینالملل نسبت به ایران نیز منعقد شد. این توافق برای طرفهای مقابل ایران امکان خروج از برجام و فعالسازی مکانیسم ماشه را در نظر گرفت؛ در حالیکه ایران را متعهد به رعایت بیقید و شرط از آن کرد.
برخی معتقدند که برجام کارکرد خود را از دست داده است. دراین صورت از چه زمانی این اتفاق افتاده است؟
بله، همینطور است. از همان آغازین ماههای پس از توافق برجام صداهایی در خصوص ضرورت برجام 2 و 3 شنیده میشد. این نکته گویای این مسئله بود که گروه 5+1 برجام را نقطه آغازین برای طرح مسائل دیگری همچون موضوع سامانههای دفاع موشکی، موضوع موسوم به محور مقاومت که از سوی کشورهای 5+1 دخالت جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه تلقی میشد و درنهایت مسئله حقوق بشر میخواستند. این در حالی است که ایران با قطعیت بیان کرد که مذاکرهها و توافقها تنها حول مسئله برجام بوده است و هیچ موضوع قابل مذاکره دیگری وجود ندارد که این یک نه قاطع نیز به مسئله برجام 2 و 3 بود.
در مقابل عدهای هم معتقدند که بــرجــام در ســالهــای اولیه دستاوردهای اقتصادی خوبی را برای ایران به همراه داشته و موجب افزایش نرخ رشد توسعه و کاهش نرخ تورم هم شده است. نظر شما چیست؟
بنده معتقدم که برجام نمیتواند تمام مشکلات میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه و جهان را مرتفع کند؛ چراکه انتظارها و تقاضاهای کشورهای عضو بعضامطروحه و فرابرجامی است. از سویی، برجام نمیتواند مواردی همچون تحریمهای ذیل مــسئــلــه حــقــوق بــشــر یا لوایح باقیمانده از لوایح چهارگانه FATF و دیگر مشکلات را مرتفع کند؛ پس نمیتواند یک نسخه درمانگر باشد و بیشتر در حکم یک مسکن موقتی عمل میکند. به عــبـارتـی، پس از عیانشدن ناکارآمدی برجام در حل دیگر اختلافها، موج سهمگین فشارهای اقتصادی از سوی 5+1 و کشورهای متحد آنها همه دستاوردهای مقطعی و موقت برجام را شست و با خود برد؛ کما اینکه پس از دولت آقای خاتمی و امضای داوطلبانه پروتکل الحاقی یا پس از امضای برجام شاهد بودهایم که موج فشار گسترده برگرفته از بحران اقتصادی باعث محوشدن دستاوردهای این قبیل توافقها شد. به اعتقاد بنده، طرفین بایستی با رعایت حقوق بینالملل و همچنین رعایت احترام حقوق ملت ایران در همه ابعاد اقتصادی، نظامی، سیاسی و …به انجام مذاکرات فراگیر بپردازند و این قرارداد نباید ناقض حقوق ملت ایران در دفاع از خود و در بهرهبرداری از منافع اقتصادی شود.
آیــا در دولــت باراک اوبــامــا نیـز کشــورهــای 5+1 بــه همه تعهــدهای بــرجامــی خود عمل مــیکردند؟
در دولت اوباما، آمریکا به دفعات مدعی نقض روح برجام توسط جمهوری اسلامی ایران بود که به نظر میرسید هدف از بیان این موضوع عدم مطرحشدن برجام 2 و 3 بوده است.
همچنین جمهوری اسلامی ایران بــارهــا در زمان ریــاســتجمهوری باراک اوباما اعلام کرد که مزایای اقتصادی برجام شامل حال ایران نشده است؛ زیرا بانکهای مختلف جهان و شرکتهای بینالمللی از فعالیت اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران اجتناب میورزیدند و کار با ایران برای آنها مخاطره آمیز بود؛ لذا از این موضوع واهمه دارند.
درواقع باید گفت که نواقص درون تــوافقنــامــه بــرجــام از یـکسـو و توقعهای طرفین از مراحل پسابرجام از سوی دیگر و البته در کنار دیگر مولفهها موجب عدم کارکرد برجام شده بود. علاوه بر این نواقص و مشکلات، چه موارد یا مسائل دیگری موجب نــاکارآمــدی بــرجــام و همچنین بروز مشکلات کنونی آن شده است؟
اگر بخواهیم مسائل مربوط و حول جمهوری اسلامی ایران را فقط مسئله هستهای بدانیم، قطعا دچار اشتباه شدهایم و اگر بخواهیم برجام را صرفا یک توافق دوجانبه میان ایران و اعضای آن بدانیم، باز هم مرتکب اشتباه شدهایم.
به عبارتی باید بدانیم که مسائلی مانند مسئله عربستان و منازعات کشورهای سنی حامی عربستان، مسئله فلسطین و دیدگاه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر نابودی رژیــم صهیونیستی، موضوع احتمال رقابت هستهای، وجود گروههایی همچون حزبالله لبنان و حشدالشعبی و حـــمــاس و گردانهای زینبیون و فاطمیون و امثالهم که عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران را تعیین و تبیین میکنند و به محور مقاومت موسوم هستند و همچنین موضوع اتحاد سیاسی ایران با برخی کشورها همچون ونزوئلا و نقش و اهداف روسیه و چین برای خاورمیانه و همسویی جمهوری اسلامی ایران با آنها، همگی عوامل مؤثر در فرجام برجام بوده و خواهند بود. درواقع نمیتوان باور کرد که با امضای برجام یا امضای توافق جدید در وین، همه مسائل و اختلافهای میان جمهوری اسلامی ایران و 5+1 منتفی شده و دیگر مشکلی نخواهد بود.
واقعیت این است که کشورهای منطقه و جهان در روند برجام و هر توافق دیگری میتوانند نقش مخرب ایفا کرده و زمینه نــاکارآمــدی بـــرجـــام را فـــراهــــم کنند.
ارزیابی شما از جلسات کنونی کشورهای عضو برجام و آمریکا در وین چیست؟
این اجلاس حول محور بازگشت آمریکا به برجام از یک سو و از سوی دیگر، بازگشت جمهوری اسلامی ایران به تعهداتش در ذیل برجام است. لیکن از آنجا که برداشتن برخی از تحریمها برای آمریکا سخت و تا حدی غیر ممکن است، با وجود آن تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران، تداوم برجام نیز بی فایده است. از سویی آمریکا نمیتواند تضمینی بر بقای همیشگی در برجام و عدم خروجش بدهد و ممکن است پس از بازگشت احتمالیاش به برجام، با توسل به یکی از موارد فوق الذکر اقدام به فعال سازی مکانیزم ماشه کند.
بنابراین بهرغم تلاشهای برخی از کشورهای منطقه برای تداوم فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران، حصول توافق فوری و قریبالوقوع برجام را تا حد زیادی سخت و غیرقابل انتظار می دانم. باید دید که طرفین تا چه اندازه خود را آماده انعطاف و نرمش میکنند و میتوانند از برخی مسائل چشمپوشی یا از کنار آنها عبور کنند.
رویــکرد دولـــت آقای رئیســی در خــصــوص مــذاکــرات وین و بـــهطــورکلـــی بــرجــام را چــگونــه میبینید؟
بنده معتقدم آقای رئیسی موضوع برجام را از زاویه دیگری مینگرد. اصولگرایان، اصلاحطلبان و طیف موسوم به انقلابیون همگی بر این باورند که سیاست فشار حداکثری تاکنون نتوانسته است موفق باشد و بــهرغــم اعمال همه فشارها، جمهوری اسلامی مقاومت خوبی از خود نشان داده است. بنابراین رویکرد احتمالی دولت آقای رئیسی این است که دولت بایدن قادر به اعمال و تداوم سیاست فشار حداکثری نیست؛ چراکه با سیاست و شعارهای انتخاباتی بایدن و بهطور کلی حزب دموکرات آمریکا در تضاد است.
به احتمال زیاد و با این شرایط آقای رئیسی به جای عقبنشینی از مذاکرات وین، بهسوی یک رویارویی دیپلماتیک خواهد رفت که انتخاب وزیر امور خارجه و معرفی آن در آینده میتواند این مسئله را شفافتر کند.
وزرای اقتصاد، خارجه و دفاع در دولت آقای رئیسی نقش موثری در آینده برجام خواهند داشت؛ بنابراین با توجه به مواضع آقای رئیسی و انتظارهای کشورهای 5+1میتوان استنباط کرد که فرجام برجام به سوی یک همکاری همهجانبه نخواهد رفت و البته آقای رئیسی نیز این مذاکرات را با احتیاط و با رعایت ملاحظههای مختلف ادامه خواهد داد. از طرفی، جغرافیای سیاسی نظامی منطقه از افغانستان تا سوریه و لبنان در تعیین رویکرد سیاست خارجی رئیس دولت آینده تأثیر فراوانی دارد. در عین حال قطعا آقای رئیسی و دولت ایشان از هر جهت تابع سیاستهای کلان نظام خواهند بود.