از جاده فیزیک بهسمت مقصد برنامهنویسی
پریسا لیسانس فیزیکش را از دانشگاه امیرکبیر میگیرد و بعد از فارغشدن از دانشگاه متوجه میشود که چندان عــلاقــهای بـــه کــارکــردن در رشـــتـــه دانشگاهیاش ندارد؛ برای همین و به پیشنهاد یکی از دوستانش وارد حوزه برنامهنویسی میشود. الان حدود چهار سال است که برنامهنویس است. او قبل از آن هیچ پیشزمینهای از برنامهنویسی نداشته است. در همان ابتدا مدتی در یک شرکت بهعنوان کارآموز، برنامهنویسی را زیرنظر استادانی آموزش میدیده است. او میگوید هرروز حدود 10 ساعت برنامهنویسی میخوانده و تمرین میکرده تا اینکه بعد از سه ماه بهعنوان برنامهنویس شناخته میشود و در همان شرکت مشغول به کار و استخدام میشود. پریسا از وقتی وارد این حوزه میشود در شرکتهای مختلفی استخدام میشود و هماکنون هم در یک شرکت نیمهایرانی و نیمهخارجی کار میکند. او از خودش بهعنوان «برنامهنویس بکاند» یاد میکند.
برنامهنویسان بکاند چه کسانی هستند؟
پشت هر اپلیکیشن و سیستمی یکسری اطلاعات از آن بیرون میآید. کسی باید باشد که این اطلاعات را مدیریت کند. برنامهنویس بکاند مسئول مدیریتکردن این اطلاعات است. هر برنامهنویسی بسته به تخصصی که در این رشته دارد، میتواند حوزه کاری خودش را انتخاب کند؛ مثلا شرکتهای استارتاپ که در ایران هم خیلی زیاد دیده میشوند، برنامهنویس میخواهند و اگر کسی برنامهنویس قابلی باشد، میتواند بهراحتی و با حقوقی خوب در یکی از این شرکتها استخدام شود؛ مثل شرکتهایی همچون اسنپ، تپسی، علیبابا و… . حوزهای که امروزه در برنامهنویسی علاقهمندان زیادی دارد، برنامهنویسی موبایل است. بهدلیل گسترش علم و نیاز هرروزه بشر به فضای مجازی و دسترسی به موبایل، افراد زیادی تمایل دارند که وارد حوزه برنامهنویسی موبایل شوند.
شغل جوانپسند و جوانگیر
بیشتر کسانی که در حوزه برنامهنویسی مشغول به کار هستند، نیروی جواناند؛ برای همین محیطهای شغلی این حوزه، پویا و پرانرژی است. اکثرا در یک رده سنی هستند و این باعث میشود یادگیری، انگیزه و شوروشوق در این شغل زیاد باشد. یکی دیگر از خوبیهای این شغل این است که لازم نیست حتما رشته دانشگاهیات برنامهنویسی بوده باشد تا بتوانی در این حیطه کار کنی؛ مثل پریسا که در دانشگاه فیزیک خوانده و بعد با گذراندن دورههای برنامهنویسی الان یک فرد موفق در این حوزه است. حتی او میگوید که برنامهنویسان موفقی را دیده که رشته دانشگاهیشان هیچ ربطی به علوم کامپیوتر و ریاضی نداشته است؛ مثلا در دانشگاه، علوم اجتماعی خواندهاند، اما الان برنامهنویسان بسیار موفقی هستند؛ چون در این رشته چیزی که مهم است، عشق به یادگیری و خلاقیت است و اصلا رشته دانشگاهی مهم نیست. حتی یکسری افراد هستند که تحصیلات دانشگاهی ندارند. بعد از دیپلم درسشان را کنار گذاشتند و در موسساتی برنامهنویسی را یاد گرفتند. پریسا میگوید: «کافی است به این شغل و این رشته علاقه داشته باشی. همین. دیگر هیچ پیشنیاز دیگری نمیخواهد. اینترنت هم پر از منبع برای دستیابی به پرسشهایی است که ممکن است در این زمینه برایتان پیش بیاید. با یک جستوجوی ساده میتوانید به جواب دسترسی پیدا کنید.»البته اگر کسی میخواهد رشته تحصیلیاش مرتبط با برنامهنویسی باشد، میتواند در رشتههای علوم کامپیوتر و نرمافزار تحصیل کند.
مواد لازم برای برنامهنویسشدن
نکته مهم دیگری که این برنامهنویس به آن اشاره و تأکید میکند این نکته از مزیتهای شغل برنامهنویسی است، نداشتن هیچ وسیله خاصی بهجز لپتاپ است. لپتاپ و اینترنت، دو جزء اصلی و موردنیاز برنامهنویسی است. همین. دیگر به هیچچیز خاص دیگری نیاز نیست. هر فردی، در هرجای دنیا هم میتواند برای شرکتهای خارجی و دور از دسترس کار کند. «کسی که میخواهد برنامهنویس شود به سه چیز نیاز دارد: لپتاپ، اینترنت، روحیه پرسشگر. غیر از این چیزی نمیخواهد.»
یکی از خوبیهای افرادی که در زمینه علم کامپیوتر کار و تحصیل میکنند، این است که به شدت حمایتگر هستند؛ چون میدانند اگر به تو کمک نکنند، تو خودت بهراحتی میتوانی همان کمک را با یک جستوجوی ساده از گوگل بگیری! برای همین است که با اطلاعاتی که دارند، انحصاری برخورد نمیکنند و متواضعانه آنها را در اختیارت میگذارند.
بهروز باش و موفق بمان
تفاوتی که برنامهنویسی با سایر رشتهها و شغلها دارد این است که باید افراد مشغول در این حیطه بسیار زیاد بهروز باشند. باید پیوسته در جریان اتفاقهای روز باشند و بدانند در حوزه کاریشان چه چیزی جدید شده است. «برنامهنویسی در حال پیشرفت است و همیشه تکنولوژی جدید میآید. برنامهنویس دائم باید در حال آپدیت کردن خودش باشد. اگر تو آدمی هستی که دوست داری کارهای روتین انجام دهی و از اینکه دائم در حال تغییر کردن باشی، برنامهنویسی به دردت نمیخورد. میتوانم بگویم چیزی که در این چهار سالونیم یاد گرفتم، چندبرابر بیشتر از چیزی بود که در دانشگاه یاد گرفتم؛ چون هرروز چیزی جدید از برنامهنویسی یاد میگرفتم. بنابراین ذهن افراد برنامهنویس نباید در مقابل یادگیریهای جدید گارد داشته باشد؛ چون ماهیت این رشته سیال است و هرروز چیزهای جدید به آن اضافه میشود. خیلی هم گسترده است. هرچقدر هم یاد بگیری باز هم چیزی هست که بلد نیستی. هرروز باید رشد کرده و روی خودت کار کنی؛ همچنین در کار منعطف بوده و روحیه تیمی داشته باشی.»
از خوب، از بد
پریسا یکی دیگر از خوبیهای این شغل و رشته را «بهروز بودن» میداند. «همین بهروز بودن باعث میشود ذهنت دائم ورزیده شود. هر شرکتی که برای کار میروی، یک چیز جدید و خوب یاد میگیری و این خیلی حس خوبی به آدم میدهد؛ چون فرد در روزمرگیهایش غرق نمیشود و هرروز دنیایی جدید کشف میکند.» خوبی دیگری که پریسا به آن اشاره میکند، محیطهای شغلی نوپا و جوان است. از طرف دیگر، سرمایهگذاری در این رشته زیاد است و هیچوقت از نیروی کار پر نمیشود. جا برای همه هست و همه در هر سطحی میتوانند در شغل برنامهنویسی استخدام شوند. «یکی دیگر از خوبیهای برنامهنویسی این است که انعطافپذیر است؛ مثلا من از وقتی کرونا آمده در خانه بهصورت دورکار، کارهایم را انجام میدهم. آدم میتواند اصلا با شرکتهای خارجی پروژه بردارد و در هرجای دیگر دنیا کارش را انجام دهد؛ حتی میتوانی در مسافرت کارت را انجام دهی.»
پریسا زیاد از بدیهای این شغل نمیگوید؛ فقط به این نکته اشاره میکند که گاهی با وجود یک سری تحریمها مشکلاتی برایشان بهوجود میآید یا مثلا یکسری سایتهایی که به آنها نیاز دارند، برایشان فیلتر است و همین باعث میشود کارشان کند پیش رود. یا به وقتی اشاره میکند که اگر برق برود یا اینترنت قطع شود، رسما آنها هم هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. همین وابستگی به برق و اینترنت پرسرعت گاهی برایشان دردسرساز میشود. «یکی دیگر از بدیهای این شغل این است که همیشه پای لپتاپ هستی و ممکن است جسمت آسیب ببیند. باید هوای خودت را داشته باشی و هرازگاهی بلند شوی و یک فعالیت فیزیکی داشته باشی؛ در ضمن از بس سرمان در لپتاپ است باید هوای روابطمان را داشته باشیم که معتاد به اینترنت و فضای مجازی نشویم و روابط دوستانه و انسانی خودمان را داشته باشیم.»