خودنمایی یا پول‌شویی؟!

سرمایه‌گذاری، واژه‌ای آمیخته با فوتبال است؛ زیرا فوتبال از شکل سنتی و صرفا یک ورزش، خارج‌ و به یکی از بزرگ‌ترین صنعت‌های جهان بدل شده است.سال‌های زیادی است که سرمایه‌گذاران مختلفی به فوتبال ورود کرده‌اند و با خرید سهام تیم‌های گوناگون به دنبال حضور در این عرصه هستند. از حضور گلیزرها در یونایتد تا شیخ منصور درمنچسترسیتی، همه و همه با اهداف مختلفی پا به فوتبال گذاشتند که می‌تواند در نوع خود جالب باشد.

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۱ - دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

مغزهای متفکر اقتصاد

مالکان آمریکایی همچون کرونکه در آرسنال و گلیزرها در منچستریونایتد، عموما افرادی با هوش اقتصادی بالا هستند. این افراد در درجه اول سود خودشان برایشان مهم است. حتی اگر تیمشان نیز به دسته پایین‌تر سقوط کند، اما سود فروش بازیکنان یا برند باشگاه اهمیت فراوانی دارد.
هنگامی‌که متوجه شوند باشگاه سود آن‌چنانی ندارد، دست به فروش آن خواهند زد. در دنیای فوتبال نیز مشاهده می‌کنیم که ممکن است منچستریونایتد به دنبال جذب ستاره باشد؛ اما در درجه اول سوددهی باشگاه مهم است.
به همین دلیل یک مربی را بااینکه ممکن است قهرمانی کسب نکند؛ اما چون شرایط را در حد مطلوب نگه می‌دارد، حفظ می‌کنند. آن‌ها از تغییر شرایط چندان خوششان نمی‌آید و جو آرام و مطلوب را ترجیح می‌دهند.
این مالکان چندان برای هواداران محبوب نیستند و اعتراض‌های هواداران رم علیه مالک سابق آمریکایی و حتی منچستریونایتد و آرسنال را هرساله مشاهده می‌کنیم. به‌هرحال صرفا سودآوری  فوتبال برای مالکان مهم نیست و موارد گوناگونی اهمیت دارد؛ اما اگر به دنبال مدیریت عالی و حرفه‌ای همراه با سودآوری و جوی آرام هستید، آن‌ها بهترین انتخاب هستند.

شرق آسیا؛ در یک‌کلام منفعل

سرمایه‌دارانی که از شرق آسیا باشند، چندان در فوتبال مشهور و موفق نیستند. شاید بهترین نمونه این افراد در حال حاضر در تیم اینتر میلان باشد که آن‌هم با مشکلات فراوانی دست‌وپنجه نرم می‌کند.
مالکان کشورهای کوچک شرق آسیا همچون مالزی و اندونزی و امثال آن اصلا قابل صحبت نیستند؛ زیرا ازیک‌طرف نه آن‌چنان ثروتمند هستند که قدرت خاصی به‌حساب بیایند و نه آن‌چنان باهوش که کار خاصی را انجام دهند.
مهم‌ترین مالکان شرق آسیا از کشور چین هستند. همان‌طورکه در مقاله «چینی‌ها چطور در اینتر به موفقیت رسیدند؟» توضیح داده شد؛ کشور چین به دنبال افزایش اعتبار در غرب و بحث‌های مربوط به بهبود چهره جهانی خود چندین سال پیش از کرونا و کمی قبل از آن بحران اقتصادی چین، چندین سرمایه‌گذار را به خارج اعزام کرد.
موفق‌ترین این افراد استیو جانگ بود که همچنان در اینترمیلان مشغول به فعالیت است؛ اما پس از بحران اقتصادی چین، رئیس‌جمهور این کشور که در همه مسائل دخالت می‌کند و در هر تصمیم‌گیری، مهم نظر او است، تصمیم گرفت کشورش به کمبودهای درونی بپردازد.
به دنبال همین اتفاق پشتوانه مالکان چینی در خارج از کشور از بین رفت و همگی با کمبود منابع مالی و مشکلات اقتصادی در باشگاهشان روبه‌رو شدند.
مالکان چینی به دلیل نحوه حکومت کشورشان قطعا پشتوانه خوب و مداومی نخواهند داشت و توان رقابت با دیگر ثروتمندان را ندارند. درنهایت می‌توان فهمید آن‌ها مالکان مطمئن و قابل‌اتکایی برای هدایت باشگاه نیستند.
این در حالی است که چهار سال قبل در گزارشی که یک سایت فوتبالی منتشر کرد، به سرمایه‌گذاری عظیم چینی‌ها اشاره کرد و نوشت: آمارها نشان می‌دهد که چین با سرمایه‌گذاری دو میلیارد و ۱۵۰ میلیون یورویی به بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار در ورزش فوتبال در جهان تبدیل‌شده است. به گزارش ایرنا، چین سهام بسیاری از تیم‌های بزرگ و مطرح فوتبال دنیا ازجمله در کشورهای انگلیس، ایتالیا، فرانسه و حتی باشگاهی در جمهوری چک را از آن خود کرده و اکنون بالاتر از آمریکا در صدر سرمایه‌گذاران فوتبال قرار گرفته است. تارنمای «یی سی» چین در گزارشی اعلام کرد که سرمایه‌گذاری چین در صنعت فوتبال و برای خرید تیم‌های بزرگ دنیا بیش از مجموع سرمایه‌گذاری ۴۰ کشور است. این تحقیق‌های آماری پس‌ازآن اعلام می‌شود که «شی جین پینگ»، رئیس‌جمهوری خلق چین، اعلام کرد، کشورش باید بازیکنی بزرگ در فوتبال دنیا باشد. چین به دنبال ایجاد ۲۰ هزار مدرسه فوتبال و ساخت ۶۰ هزار زمین برای این رشته ورزشی تا سال ۲۰۲۰ میلادی است و می‌کوشد تا سال ۲۰۵۰ میلادی به قدرت برتر در این رشته در دنیا تبدیل شود. آمارها نشان می‌دهد که چین برتر از کشورهایی نظیر آمریکا و سنگاپور قرار دارد که برای خرید سهام باشگاه‌های فوتبال به ترتیب ۳۱۳ یورو و ۲۵۶ میلیون یورو هزینه کرده‌اند.
در بخش دیگر  این خبر، یک مالک ایرانی به‌عنوان ضرردهنده‌ترین مالک فوتبالی معرفی‌ و نوشته‌شده است: فرهاد مشیری، مدیرعامل ایرانی باشگاه فوتبال اورتون، در حالی ۳۴۶ میلیون پوند در طی سالی که گذشت هزینه کرده و ترکیب گران‌قیمتی را برای تافی‌ها خریداری کرده که هیچ‌گونه بازدهی نداشته است.این در حالی است که سران باشگاه موفق بایرن‌مونیخ ۳۴۲ میلیون پوند و سران تیم اتلتیکو مادرید که دو جام اروپایی را کسب کردند ۳۰۱ میلیون پوند هزینه کردند و اورتون نتوانسته حتی به یک فینال جام اتحادیه برسد.

حاشیه خلیج‌فارس موفق و بدون ترس

طی روزهای گذشته، باشگاه نیوکاسل یونایتد به بن سلمان، ولیعهد سعودی، فروخته شد. قبل از این اتفاق در ابتدا منچسترسیتی به شیخ منصور اماراتی و پاریس سنت ژرمن نیز به ناصر الخلیفه فروخته‌شده بود.
ناصر الخلیفه فردی بسیار باهوش است. اوهمراه با مشاوران کارآزموده‌ای که دارد می‌خواهد در راستای فعالیت‌های کشور قطر در عرصه باشگاهی و اروپایی هم نام قطر را بیش‌ازپیش به همگان نشان دهد.
قطر با فرستادن تیم ملی‌اش به تورنمنت‌های خارجی نظیر جام طلایی آمریکای شمالی و پس‌ازآن با برگزاری جام جهانی سال آینده در کشورش بسیار شناخته‌شده خواهد شد. ناصر الخلیفه نیز تیمی ساخته که هیچ واژه‌ای برای توصیفش نیست. او در همین تابستانی که پشت سر گذاشتیم، مسی را به پاریس آورد تا تیم پرستاره‌ای با راموس و دوناروما در کنار نیمار و امباپه بسازد. در کنارهمه این بازیکنان در طول این سال‌ها مربیانی چون زلاتان تا کاوانی و آنجلوتی و توخل نیز روی نیمکت این تیم نشسته‌اند.
قطعا اولین هدف شیخ قطری افزایش برند خود و کشورش است. گرچه هیچ فردی بی‌دلیل و صرفا برای شهرت کاری را انجام نمی‌دهد، سودآوری در رتبه‌های بسیار پایین‌تر قرار دارد. اوضاع برای شیخ اماراتی و منچسترسیتی نیز به همین‌گونه است. او نیز با مربیان مطرح و ستارگان گران‌قیمت به دنبال موفقیت است. هر دوی این افراد لیگ داخلی را در سلطه خود دارند و فقط هدف آن‌ها لیگ قهرمانان اروپا است تا کشورشان را بر بام اروپا قرار دهند.
بن‌سلمان هم به‌تازگی به این جمع پیوسته است. او بااینکه هنوز مرد اول سیاسی در کشورش نیست، اما قدرتش از همه افراد آن کشور بیشتر است. بن سلمان در جهان وجهه خوبی ندارد؛ زیرا به دلیل پرونده‌های پول‌شویی در خارج از کشور و نیز چندین قتل ازجمله قتل جمال خاشقچی، خبرنگار این کشور، که به دستور او انجام شد، چهره‌ای منفورو ترسناک دارد و او را به‌عنوان نقض‌کننده حقوق بشر می‌شناسند.
او سال گذشته برای خرید باشگاه نیوکاسل اقدام کرد؛ اما با مخالفت شدید سازمان لیگ برتر انگلیس و نهادهای حقوق بشری مواجه شد که درنهایت مانع خرید باشگاه توسط او شدند، او امسال با قدرتی قوی‌تر از سال قبل بازگشت. بن سلمان مستقیم با بوریس جانسون، نخست‌وزیر انگلیس، مکاتبه کرد تا در خرید باشگاه به او کمک کند. به نقل از فرانس 24 و گاردین، او در نامه خود نوشته بود: اگر این معامله رخ ندهد، روابط انگلیس و عربستان از بین خواهد رفت.چنین اهرم فشاری، آن‌هم در برابر مقام بلند پایه‌ای از یک کشور قطعا راه را می‌گشاید. او درنهایت با حمایت مجلس انگلستان و بوریس جانسون توانست موانع کوچک را نیز ازسر راه بر دارد و باشگاه نیوکاسل را خریداری کند.
مهم‌ترین دلیل خرید نیوکاسل توسط بن سلمان، بهبود چهره عربستان توسط ستارگانی که جذب می‌شوند و جام‌های پیش رو عنوان‌شده است.
چهره عربستان اصلا در خارج از این کشور مطلوب نیست و تصور می‌شود این موفقیت‌ها که تحت نام بن‌سلمان و عربستان اتفاق بیفتد، باعث علاقه‌مند شدن افراد بیشتری به او و این کشور می‌شود. دومین دلیل به عقیده برخی انجام پول‌شویی‌ها و معاملاتش با دیگران تحت نام این باشگاه است و این اتفاق اگر صحت داشته باشد، دردسر شدیدی برای لیگ جزیره و نیوکاسل ایجاد خواهد کرد.
سومین دلیل که شاید اصلا مهم نباشد، سودآوری این باشگاه برای او است. البته با توجه به هزینه‌های بسیار زیاد در چندین سال اول و نیز ثروت فراوان شاید اصلا  این مزیت مهم نباشد.درنهایت اما قطعا فوتبال، حتی همین فوتبال صنعتی، نباید چنین با سیاست‌های کثیف برخی کشورها درآمیخته شود. شاید این راه بن سلمان و نیوکاسل به چند جام و حتی لیگ قهرمانان ختم شود، اما علاقه با پول به‌دست نمی‌آید و قطعا بارسلونای ورشکسته از نیوکاسل ثروتمند، محبوب‌تر است.فوتبال ورزش زیبایی است و ثروتمندان نیز این بازی را به حرفه‌ای جهانی تبدیل کردند؛ همان‌طور که بزرگی می‌گفت: اگر سرمایه‌گذاران نبودند، فوتبال در سطح بازی کودکان باقی می‌ماند؛ اما این سرمایه‌گذاری و بحث مالی در فوتبال نباید این‌گونه به دست برخی افراد افتاده و نابود شود.