آیا به راستی چنین اقدامی امکان پذیر است؟ آیا یک خانه بدون پایهها و سازه ابتدایی مستحکم و چینش درست ساخته خواهد شد؟ چگونه از خانهای که حتی برق در آن وجود ندارد، انتظار روشنایی داشته باشیم.
مشکلات فراوانی در ساختار فوتبال ایران در همه ابعاد وجود دارد و میخواهیم دراین مقاله به چند بخش اساسی آن بپردازیم و در نهایت درک کنیم چقدر از فوتبال حرفهای فاصله داریم.
ویرانه ساختار آموزشی
برای اینکه بازیکنان به خوبی آموزش دیده و بتوانند بازی با کیفیتی را به نمایش بگذارند؛ نیاز است که مربیان با دانش بسیار خوبی به آنها آموزش داده باشند. در فوتبال ما هرساله کلاسهای مربیگری برگزار شده و تعداد بسیاری از افراد مدرک گرفته و خود را مربی مینامند، اما این کلاسهای آموزشی آنچنان سود فنی بالایی برای افراد و فوتبال ما ندارد. مطالب بسیاری که فقط بر روی کاغذ قرار گرفته و به افراد آموزش داده میشوند.
نتیجه چنین رویکردی تربیت، افرادی میشود که نام آن مدرک را به دوش میکشند و همه مطالب را به صورت تئوری میدانند. چنین مربیانی ناتوان از انتقال مفاهیم به بازیکنان بوده و طبق عادت به روشهای قدیمی مربیان قبلی خود روی میآورند.
یکی دیگر از مشکلات دراین مسیر عدم به روزرسانی دانش مربیان است. این موضوع نه تنها در کلاسهای مربیگری وجود دارد و شاهد سخنان عجیبی از برخی مدرسین آن هستیم، بلکه در بین فارغ التحصیلان آن نیز به چشم میخورد و گویا با دریافت مدرک همه چیز به پایان میرسد. در کشورمان افراد زیادی با مدرک A آسیا دارند اما ویرانه ساختار آموزشی باعث شده این تعداد مربیان هیچ کاربردی در پیشرفت فوتبالایران نداشته باشند. نتیجه تربیتهای بازیکنان زیر نظر چنین افرادی که دانش کافی در عمل ندارند؛ بازیکنانی میشود که از توانایی ارسال چند پاس سالم و صحیح عاجز هستند.

مشکلات سخت افزاری
یکی دیگر از مشکلات فوتبال ایران در زمینه ضعفهای سخت افزاری است. در حالی که در کشورهای همسایه مسابقات جهانی همچون فینال لیگ قهرمانان، جام جهانی باشگاهها و حتی جام جهانی برگذار میشود؛ ما از داشتن یک سیستم VAR ساده نیز عاجز هستیم. با اینکه استعداد و نیروی انسانی اهمیت فراوانی در فوتبال دارد و این موضوع به خوبی اثبات شده است، اما تاثیر بسیار چشمگیر سخت افزارها در پیشرفت فوتبال را نمیتوان نادیده گرفت.
وجود کمپهای تمرینی پیشرفته، دوربینهای آنالیزی، امکانات ریکاوری و درمانی بازیکنان و بسیاری دیگر از سخت افزارهایی که باعث رشد فوتبال میشوند، در کشور ما وجود ندارد. تیم ملی قطر، با احداث کمپهای تمرینی پیشرفته که حتی در زمان تعطیلات پیش فصل میزبان تیمهای بزرگ اروپایی است، توانسته از معدود نیروهای انسانی خود بهترین استفاده را داشته باشد و روز به روز پیشرفت کند، اما در مقابل زمین چمن غیر استاندارد و فرسودگی زمینهای تمرینی از مشکلات اساسی فوتبال ماست.
شاید بتوانیم با تکیه بر نیروی انسانی خود با چنین تیمهایی مقابله کنیم اما بدون شک در برنامهای بلند مدت به مرور از آنها عقب افتاده و از رقابت دور خواهیم شد.
رابطه، همیشگی و تاثیر گذار
سخن گفتن از رابطه و یا به اصطلاح عامیانه «پارتی داشتن» در فوتبال ما، مضحک ترین و بیفایده ترین مسئلهای است که میتواند بیان کرد. در بسیاری از نقاط دنیا ارتباط با شخصی صاحب نفوذ و یا تاثیر گذار، میتواند باعث باز شدن درهای بسیاری بر روی افراد شود اما نه به اندازهای که در فوتبال ما رخ میدهد. به عنوان مثال فرانک لمپارد به وسیله معرفی شدن توسط هری ردنپ (مربی معروف انگلیسی) به مالک سابق باشگاه دربی کانتی، وارد این باشگاه شد و هدایت آن را بر عهده گرفت. همچنین در باشگاههای فوتبال عموما بازیکنان اسطورهای آن باشگاه، مربیان و یا بازیکنان حال حاضر آن، فرزندان خود را به آن باشگاه میآورند.
تفاوت اصلی در این است که در کشورهای صاحب فوتبال، اگر بازیکن و یا مربی فاقد توانایی باشد، به راحتی رشد نکرده و به مراتب بالا نمیرسد، اما در فوتبال ما توانایی، استعداد و حتی توانایی فیزیکی بازیکن مهم نیست و به وسیله سفارشها و روابط این بازیکن میتواند در بالاترین سطوح به فوتبال خود ادامه دهد.
با تمام این سخنها آیا به راحتی امیدی به حرفهای شدن فوتبال ما وجود دارد و آیا ما میتوانیم هرچقدر کم نیزاین کلیشه را به واقعیت تبدیل کنیم؟














