جنگ کودکان

آن روزها ما در محله‌ دیگری زندگی می‌کردیم. صدای آژیر قرمز که بلند می‌شد، به زیرزمین خانه پناه می‌بردیم و خود را در آن می‌چپاندیم.

تاریخ انتشار: 09:47 - دوشنبه 1403/09/19
مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه
جنگ کودکان

به گزارش اصفهان زیبا؛ آن روزها ما در محله‌ دیگری زندگی می‌کردیم. صدای آژیر قرمز که بلند می‌شد، به زیرزمین خانه پناه می‌بردیم و خود را در آن می‌چپاندیم. برخی از خانه‌ها همین گوشه‌ امن را هم نداشتند و به‌ناچار به پناهگاه عمومی یا خانه‌های همسایه‌ها می‌رفتند. خلاصه که هول و هراسی همیشگی همراهمان بود.

هرچند وقت یک‌بار، خبر شهادتی به گوشمان می‌رسید؛ دوست، فامیل، آشنا… .جوان‌هایی دسته‌دسته می‌رفتند و تک‌وتوک برمی‌گشتند. اما یک روز جنگ چهره‌ دیگری به ما نمایاند؛ در میان روزهای خاکستری و دلگیر آن سال‌ها، همان موقع که سبزه‌میدان را زدند، دختر کوچک همسایه گم شد. در گیرودار اعلام وضعیت قرمز و رفتن به پناهگاه بودند و تازه بعد از برگشتن به خانه بود که این موضوع را فهمیدند. مادرش در کوچه سراسیمه به هر سو می‌دوید و بر سروصورتش می‌زد.

همسایه‌ها سعی می‌کردند آرامش کنند و هرکس جایی را بگردد؛ اما تلاش‌ها بی‌نتیجه بود. انگار که دخترک آب شده و به زمین فرو رفته باشد! پس از گذشت ساعت‌هایی که به سال می‌ماندند، فهمیدیم بچه در حین هجوم مردم به پناهگاه، زیر دست‌وپا مانده است. چهره‌ ماتم‌زده‌ محله این بار رنگ مشکی را نه برای شهیدی آمده از سوی جبهه‌ها، بلکه برای دختری که هم‌نام رقیه(س) بود به خود دید. از او عروسکی به جا ماند و نامی؛ مانند بسیار دخترکان دیگر که در این جنگ نابرابر، از میان ما رفتند.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پانزده − 6 =