به گزارش اصفهان زیبا؛ یلدا از جشنهای کهن ایرانی است و در اصل واژه جشن از «یَسن» گرفته شده که اشاره به مناسک دینی و آیینی دارد. یلدا تولد خورشید است؛ اما سؤال اینجاست که چرا خورشیدِ پرحرارت باید در میانه فصول سرد سال متولد شود و تولد نور با تاریکترین و طولانیترین شب سال چه نسبتی دارد؟
بسیاری از مناسک و اعیاد هر قوم و تمدن، متناسب با سبک زندگی پیشینی آنهاست؛ ایرانیها غالبا کشاورز بودند و تغییرات جوی و آسمانی بر زندگیشان بسیار تأثیر داشته است. کشاورز، دست در زمین دارد و چشم بر آسمان. گردش فصول و بارش و خشکسالی برایش جدی است؛ تا جایی که در بسیاری از اقوامِ کشاورز، الههها یا ایزدبانوهای باران و خورشید و برکت و زایایی سراغ داریم؛ ایزدانی که کارشان یاددادن شکار است و مراقبت از گندمزارها و سبزهزارها و حفاظت از خورشید و ابرهای بارانی. در سراسر دنیای کهن هرساله جشنهای بسیاری برای این خدایان میگرفتند و هنگام درو کردن محصولات برایشان قربانی میکردند. در این میان خورشید جایگاه ویژهای دارد؛ تاجایی که حتی پرستش میشده است. دینی در ایران باستان (پیش از زرتشت) بوده است که پیروان آن، میترا یا مهر را میپرستیدند و امروزه به آن میتراییسم میگوییم. میترا ایزد خورشید و روشنی بوده و مردم را از خشکسالی و گرسنگی نجات میداده است. در تصاویر برجایمانده از میترا، او همراه با کمان و خنجر است و شکار را به مردم یاد میدهد و نیز سوار بر خورشید است و نگهبان روشنایی و عهد و پیمان.
واژه یلدا از تولد است و در اصل تولد خورشید (مهر و میترا) است که فردای شب تاریک یلدا زاده میشود و سیر تکاملی رشدش را تا نوروز طی میکند و در بهار برفها را آب میکند و سبزی و خرمی به جهان میآورد و موجب زایش طبیعت میشود. یلدا نه به سبب طولانیترین شب سالبودنش، که به سبب انتظار برای زایش خورشید، گرامی دانسته میشود.
ظاهرا آیین نکوداشت میترا تا اروپا رفته و در امپراتوری روم به میترا، «میتراس» میگویند و آیینهایش با بعضی از مناسک مسیحی آمیخته شده است؛ حتی نشان صلیب یا چلیپای مسیحی را در نگارههای آیین میترا میتوان دید. ظاهرا مسیحیانِ نخستین، چهاردهم نیسان را جشن میگرفتند که مطابق اردیبهشت است؛ ولی بعدها کلیسا بیستوپنجم دسامبر را برگزید که مطابق جشن رومیان باستان در بزرگداشت خدای خورشید است و جالب اینکه فقط پنج روز بعد از یلدای ایرانی است! سنایی به زیبایی سروده است:
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی، چنان معروف شد یلدا
جالب است که مسیح هم وقتی طبق عقاید مسلمانان به آسمان عروج پیدا میکند، به آسمان چهارم میرود. آسمان چهارم در کیهانشناسی قدیم، آسمان خورشید است. یوحنا میگوید: «عیسی روشنایی جهان است.» شعرا بسیار به این تلازم مسیح و خورشید اشاره داشتهاند. حافظ میگوید:
مسیحای مجرد را برازد / که با خورشید سازد هم وثاقی
یا
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک / از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
یلدا آغاز «چله بزرگ» زمستان است که دهم بهمن تمام میشود (چهل روز) و از یازدهم بهمن تا سی بهمن هم «چله کوچک» است (بیست روز). این چله همان مراسمی است که برای تولد نوزاد برگزار میکنند. بدین مناسبت، خورشید نوزادی دانسته شده که پس از شب یلدا زاده و در دهم بهمن، چهلروزه شده است. به مناسبت چهلمین روز تولد خورشید، جشنی به نام «سده» در ایران برگزار میشده که آن هم به معنای «برآمدن و طلوعکردن» است و ارتباطی با عدد صد ندارد! در سده هم آتش بسیار بزرگی روشن میکردند و به شادی میپرداختند. سده از جشنهای بزرگ ایران بوده و حتی در دوره اسلامی برگزار میشده است و شاعران شعرهای بسیاری درباره این جشن سرودهاند. یکی از بزرگترین جشنهای سده در همین اصفهان در زمان مرداویج در کرانههای زایندهرود برگزار شده و آتشبازیهایش بسیار خیرهکننده وصف شده است. این آتش مددرسان خورشید بوده و زمین را گرم میکرده است. اتفاقا سده، جشن کشف آتش نیز هست. در برخی مناطق ایران رسم بوده که شام سی بهمن مصادف با اتمام «چله کوچک» نیز آتش روشن میکردند.
سی بهمن که «چله کوچک» تمام میشود، تا فاصله نوروز جشن دیگری میگیرند که باز همراه با روشنکردن آتش است و آن «چهارشنبهسوری» است که هفته آخر اسفند برگزار میشود و زمین را با آتش گرم میکنند تا خورشید در نوروز بدمد.
شب یلدا را با هفت میوه و هفت آجیل به شادی میگذرانند و به این خوردنیها «شبچره» میگویند. برای نوعروسان نیز به نشانه برکت «شب چلهای» میفرستند که مرکب از همان آجیل و میوه و هدایاست. انار و هندوانه را رمزی از سرخی آتش خورشید دانستهاند و البته معتقد بودند خوردن آنها در این شب، طبع را گرم میکند و هر که هندوانه بخورد، در تابستان تشنه نمیشود!
قدما یلدا را شب طولانی نبرد «ایزد خورشید» با «اهریمن تاریکی» میدانستند و چون دستشان از تغییر مقدرات آسمان کوتاه بود و نمیتوانستند به سپاه روشنی و نورِ خورشید بپیوندند، همچنان چشمانتظار غلبه خورشید در مراسمی آیینی و دعاگونه، دور آتش مینشستند و با روشنکردن آتش به خورشید مدد میدادند تا در جنگ با اهریمن تاریکی پیروز شود. شب یلدا را نحس میدانستند و روز اول دی را که خورشید، سرافراز از این نبرد اسطورهای بیرون میآید، مبارک و سعد میدانستند. جالب است که حافظ این تاریکی یلدا را همصحبتی با ستمگران روزگار میداند و چارهاش را توجه به خورشید حقیقت:
صحبت حکام ظلمت شبِ یلداست
نور ز خورشید جوی، بو که برآید
این جستار را با شعری زیبا از صادق ملارجب به لهجه اصفهانی به پایان میبریم:
تا اون شکوفه بُستونی دل کناری منهس
سه ذرع برف بیفتِد بازم بهاری منهس
درازی شب یلدا و کوچه جلفا کنند بر سر هم، نصفی زلفی یاری منهس
عجب متن زیبایی دم نویسنده گرم❤❤
تشکر از مطلب زیبا
عالی ، ممنون از مطلب خوبتون .👌
قلم شیوایی دارند آقای دکتر.
بسیار زیبا و آموزنده
بسیار عالی.
تحقیق جامع ، متن روان ، قلم شیوا
دست مریزاد 👏