به گزارش اصفهان زیبا؛ چوب از نوع آبنوس، افرا، نارنج، عناب، کبوده، کهکم، فوفل و گردو، استخوان از عاج فیل، دنده شتر و اسب با فلزهایی از نوع برنج، نقره و آلومینیوم. چه کسی میتواند این مواد را ترکیب کند و یک اثر هنری بیافریند؟ چوب و استخوان و فلز در کجای دنیا تلفیق شدهاند و خالق یک اثر هنری شدهاند؟ شاید پیچیدن نسخه این مواد و خلق یک اثر کار راحتی نباشد، اما دستان هنرمند ایرانی برای پیچیدن چنین نسخههایی حسابی ورزیده است و تنها اوست که میتواند خالق اثری بینظیر با چوب و استخوان و فلز باشد.
شاید تا چند سال پیش هرکداممان یک ظرف یا جعبه زینتی مزین به هنر خاتمکاری در خانههایمان داشتیم؛ ظروفی که نقوش هندسی بسیار ریز روی آن جلوه دیگری از یک جعبه به نمایش میگذاشت. مثلثهای بسیار کوچک با رنگها و طرحهای مختلف با یک نظم و قاعده دقیق کنار هم قرار میگرفتند و یک اثر فاخر ارائه میکردند. اثری که هر مکانی را جلا میداد. فعلهای گذشته، یادآور خاطراتاند، مانند خاتم که شاید دیگر در خاطرهها پیدایش کنیم.
خاتمکاری هم مانند بسیاری از هنرها و صنایعدستی ایرانی در شرایط نیمهجان به سر میبرد که اگر احیا نشود، از دست خواهد رفت. هنری چندصدساله ایرانی که نام آن بر اصفهان حک شده است و نام اصفهان بر آن. خاتم در حالی از چشمها محو میشود که ظروف چوبی نقش پررنگ و چشمگیری در دکوراسیون خانهها و دیزاین مکانها پیدا کرده است. به سراغ هنرمندان خاتمکار اصفهانی رفتیم تا فرازوفرود هنر خاتم را بیشتر برایمان شرح دهند.
قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری
زهره طاهری، هنرمند و خاتمکار حرفهای شهر نجفآباد از شروع فعالیتش در زمینه خاتم میگوید. از زمانی که برای یادگیری به کارگاههای خاتمکاری میرفته و هنر خاتم را بهصورت تجربی فراگرفته است. حدود ده سال است بهطور حرفهای وارد این حرفه شده و برای خودش کارگاه راه انداخته. کارگاهی که در حال حاضر سه نفر را مشغول به کار کرده است.
طاهری از فعالیت حرفهای در صفحات مجازیاش میگوید؛ از اینکه برای تبلیغ و فروش بیشتر محصولاتش به سراغ این فضا رفته است. او میگوید به دلیل نداشتن فروشگاه یا مکانی برای ارائه محصولات خود به دنبال راهی برای فروش آثار هنریاش بوده؛ به همین دلیل مانند بسیاری از هنرمندان و فروشندگان، ارائه محصولات هنریاش را در اینستاگرام آغاز میکند و بهطور حرفهای به تبلیغ و دریافت سفارش از این طریق میپردازد. از مشتری عراقیاش میگوید، همانی که خادم حرم امام حسین (ع) بوده. این مشتری که دنبالکننده صفحه اینستاگرام خاتمکار نجفآبادی بوده برای قرآن دستنویسش به دنبال جعبهای زیبا میگشته. جعبه قرآن خاتمی به بانوی هنرمند سفارش میدهد. جعبه قرآن از اصفهان به عراق میرود، با قرآن دستنویس مزین میشود و به حرم امام حسین (ع) اهدا میشود. سفارش مشتری عراقی و پیوست زیبای آن در حرم، میشود شروعی دیگر بر فعالیت حرفهای زهره طاهری.
او میگوید همینکه جعبه قرآن خاتمکاری با قرآن دستنویسش به حرم اباعبدالله اهدا شد، سفارش دیگری دریافت کردم. این بار در ایران، خراسان، آستان شاه ایران، حرم علی بن موسیالرضا. طاهری میگوید: «آستان قدس رضوی برای نگهداری از پرچمهای گنبد و پرچم روی مضجع شریف آقا امام رضا (ع) جعبههای خاتم به من سفارش دادند. جعبههایی که در مراسمات و تشریفات آستان قدس برای نگهداری و حمل پرچمها استفاده میشود.»
این بانوی هنرمند در ادامه میگوید: «علاوه بر همکاری با آستان قدس رضوی، نیروی انتظامی تهران نیز سفارشات زیادی دارند که سبب همکاری طولانیمدت من با این ارگان شده است.»
در ادامه از سایر سفارشهای داخلی و خارجیاش میگوید، از سفارشهایش در صفحه اینستاگرامش. از روشهای دیگر فروش چندان راضی نیست، مثلا از نمایشگاهها و غرفههای فروش حضوری رضایتی نداشته و اینگونه فروشها را بیشتر شانسی میداند.
فوت کوزهگری
از او دلیل سفارشهای این مجموعههای بزرگ به کارگاهش را میپرسم. در جواب میگوید: «همیشه در تولید آثارم از مواد اولیه درجه یک و مرغوب استفاده میکنم؛ موادی که برای محصولات صادراتی استفاده میشود. این مسئله در کیفیت آثار بسیار مؤثر است؛ کیفیتی که هم موجب دوام کار میشود هم زیبایی آن را چندبرابر میکند»
از گسترش فعالیت هنری و اقتصادیاش میپرسم. از بیمهریها میگوید، از هنری که درحال فراموشی است و به خاطرهها پیوسته. طاهری میگوید: «قصد داشتم آموزشگاه بزنم و کارگاهم را گسترش دهم؛ اما به دلیل مسائل و مشکلات زیاد موفق نشدم. متأسفانه حمایتی برای صنایعدستی و آثار هنری انجام نمیشود. خاتمکاری هم به دلیل هزینه بالای مواد اولیه جزو هنرهای گران محسوب میشود؛ اما اگر حمایتهای خوبی از این هنر شود، هزینهها کاهش پیدا میکند، کارگاهها توسعه مییابد و تولید انبوه محصولات میتواند در کاهش قیمت آن تأثیر بسزایی داشته باشد. زمانی که قیمت یک محصول هنری کاهش یابد و خلاقیت و بهروزرسانی باهم تلفیق شود، آنگاه آثار هنری و صنایعدستی وارد خانهها میشود و در دیدگان مردم جلوه میکند.»
او میگوید: «نبود حمایتهای مادی چالش بزرگی بر سر راه هنرمندان است؛ اما مسئله دیگری که هنرمندان در کارشان درگیر آن هستند، فروش محصولاتشان است. سازمانها اگر بتوانند در این زمینه به هنرمندان کمک کنند تا حد زیادی راه برای آنها باز میشود. اگر سازمانها و مجموعههای دولتی به جای اینکه محصول هنرمند را با قیمت ناچیزی بخرند و خودشان بفروشد، بهصورت حرفهای راههای فروش بهتر محصولات را آموزش بدهند، حمایت مؤثرتری صورت گرفته است. اکثر تولیدکنندهها به دلیل درگیری با مسائل تولید از فرصتهای فروش و صادرات غافل میشوند. درصورتیکه اگر بهطور حرفهای راهکارهای فروش داخلی و صادرات را آموزش دهند، ما از دست دلالها نجات پیدا میکنیم، از تورم عقب نمیمانیم و فروش بهتری خواهیم داشت.»
طاهری برای ورود هنر خاتم به خانههای مردم از ایدههایش تعریف میکند و ادامه میدهد: «برای اینکه هنر خاتم به چشم مردم بیاید، لازم است وارد خانهها شود و روی دکوراسیون منازل بنشیند. به همین خاطر سراغ سازندگان مبل و کابینتسازها رفتم. از آنها خواستم قسمتی از زیبایی کارشان را به هنر خاتم اختصاص دهند. مثلا قسمتی از نمای مبل را خاتم کار کنیم یا لبه کانتر آشپزخانه را یک ردیف خاتم نصب کنیم تا این هنر وارد دکوراسیون منزل شود و زیبایی آن به چشم مردم بیاید؛ اما متأسفانه تولیدکنندهها قبول نکردند. البته دلیلشان منطقی بود، آنها میگفتند اگر چنین مبلی با این هزینه بالا ساختیم و کسی نخرید چه کنیم. درحالیکه اینگونه فعالیتها میتواند نقش بسزایی در احیای هنر با قدمت ایرانی داشته باشد؛ اما هیچکس متولی این امر نمیشود. منِ تولیدکننده جزء از پس هزینههای اینطور فعالیتها برنمیآیم و چنین کارهایی نیازمند سرمایهگذاریهای کلان است. سرمایهگذاریهایی که مطمئنا سود خوبی به دنبال خواهد داشت.»
از شاگردی تا استادی
صفورا کبیرینیک، هنرمند اصفهانی یکی دیگر از خاتمکاران حرفهای است که به سراغش رفتیم. او از سال هشتاد وارد عرصه خاتمکاری شده است. خودش ورودش به این هنر را اتفاقی میداند و میگوید: «در ابتدا تنها برای آموزش دیدن وارد این حرفه شدم؛ اما با گذشت زمان پاگیر خاتمکاری شدم.»
کبیرینیک که سابقه مسئولیت کنترل کیفی کارگاه خاتمکاری نیز در پروندهاش دارد، حدود هشت سال در کارگاه استادش کار کرده و ده سالی است که بهطور مستقل کارگاه خاتمکاریاش را راهاندازی کرده است. در حال حاضر سه نفر در کارگاه او مشغول به کار هستند؛ البته میگوید شاگردانش بیشتر بودهاند اما با آمدن کرونا و پس از آن کم شدن سفارشها تعداد شاگردانش به سه نفر کاهش یافته است.
او در ادامه از علاقهاش به پیشهاش میگوید: «خاتمکاری را خیلی دوست دارم و کارم با علاقه پیش میرود؛ هرچند درآمد حاصل از آن خیلی دندانگیر نیست. البته درآمد ما هنرمندان بستگی به میزان سفارشها دارد.»
این هنرمند نیز دغدغه فروش را مهمترین مسئله هنرمندان میداند. البته او یکی از مهمترین راههای فروش را نمایشگاههای بینالمللی میداند و در ادامه میگوید: «نمایشگاهها میتوانند نقش بسیار زیادی در فروش صنایع دستی داشته باشند؛ البته تاکنون اتفاق خوبی در نمایشگاههای بخش خصوصی و دولتی اتفاق نیفتاده و دلیل آن هدفمند و اصولی نبودن چنین رویدادهایی است. اگر این برنامهها بهصورت پایدار برگزار شود میتواند صنایعدستی ایران را نجات دهد؛ مانند اتفاقی که در هند برای صنایعدستیشان رقم زدند.»
کبیرینیک از حمایتها اینگونه گلایه میکند: «حمایتهایی که از صنایعدستی صورت میگیرد شاید ناچیز نباشد؛ اما پاسخگوی نیازهای ما نیست و به نظر من آنطور که باید صورت نمیگیرد. مثلا عمده مشکل ما فروش محصول است که در این زمینه واقعا کمک شایانی نمیشود.»
کاغذهایی که سد میشوند
او از روال اداری و کاغذبازیها ناراضی است و میگوید: «برای هر کار کوچکی باید بارها به ارگانهای مختلف مراجعه کنیم؛ درصورتی که قبلا مسائل مربوط به صنایعدستی در سازمان مربوطه حلوفصل میشد. با وجود اینکه بسیاری از کارها بهصورت مجازی انجام میشود، ما برای هر کار کوچکی باید به ادارات مختلف مراجعه کنیم و این کارها بسیار برای ما وقتگیر است.»
خاتمکار اصفهانی بیرونقی خاتم را در تنوع بسیار زیاد آثار هنری در بازار میداند و معتقد است: «درحال حاضر آثار هنری بسیاری در بازار صنایعدستی وجود دارد که هرکدام به نوع خود جذاب است و چشم را مینوازد. ازاینرو کار هنرمندان بسیار سخت میشود تا بتوانند سلیقه بازار را به سمت محصول خودشان سوق دهند.»
کبیرینیک یکی دیگر از چالشهای صنایعدستی ایران را توقع بالای مردم میداند. او میگوید: «جالب است که مردم ایران برای خرید صنایعدستی به دنبال ماندگاری بالا و مادامالعمر بودن کالا هستند؛ خود من مشتری داشتم که یک جعبه دستمالکاغذی بیستساله را برای تعمیر آورده بود. درصورتیکه صنایعدستی به دلیل ظرافت بالایی که دارند امکان چنین ضمانتهایی ندارد. جالب است بدانید در هند ضمانت یک محصول صنایعدستی نهایتا شش ماه است.»
او یکی دیگر از دلایل نبود استقبال برای صنایعدستی و محصولات هنری مانند خاتم را هزینه بالای این محصولات میداند و ادامه میدهد: «جعبهای که قبلا با هزینه سیصد چهارصد تومانی قابل تهیه بود، اکنون مبلغی نزدیک به یکمیلیون و نیم پیدا کرده که توقع پرداخت چنین هزینههایی در چنین شرایط اقتصادی واقعا دور از ذهن است.»
این بانوی هنرمند یکی از چالشهای خاتمکاران را هزینه بالای مواد اولیه بهخصوص فلزاتی که برای این هنر به کار گرفته میشود میداند. او میگوید: «اگر برای هنرمندان و تولیدکنندگان صنایعدستی یارانه ویژهای برای خرید فلزات گرانبها در نظر گرفته شود، میتواند کمک بزرگی به هنرمندان در زمینه کاهش هزینهها داشته باشد.»