بایگانی برچسب خاطره
تابستان شیرین
17:32 - 4 تیر 1402

تابستان شیرین

ما هم پشت کار را گرفتیم و پاشنه کفشمان را کشیدیم. هر هفته با دایی می‌رفتیم کوچه گیوه‌دوزها. آن تابستان انگار ما به کهکشان دیگری سفر کرده بودیم و از دنیا جدا بودیم و در شور زیبایی از نوجوانی سیر می‌کردیم که لطفش را هرگز جایی دیگر از زندگی‌مان تجربه نکردیم.

هیچ‌آب (بخش اول)
17:03 - 4 تیر 1402

هیچ‌آب (بخش اول)

نسیم، گلبرگ‌های ریز شب‌بو را از شاخه می‌کند و در هوا می‌پاشید. هوا پر بود از عطر گل‌های بهاری. جریان آب باعجله از بین پله‌های سنگی می‌گذشت و صدای دل‌انگیز آن به گوش می‌رسید.