زینب
یک عمر، یک نام : زینب
۰۹:۴۸ - پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳

یک عمر، یک نام : زینب

می‌دانید چه شد؟ اصلا من قرار بود که «نرگس» باشم ؛ اما وقتی که عمو دسته گل نرگس را به پدرم داد و اسم بچه را پرسید ، همه چیز عوض شد .

فراق
۱۱:۴۲ - یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳

فراق

صدای سرباز کوفی در زندان پیچید:

می‌شود «فاطمه» صدایم نکنی؟
۰۸:۵۲ - چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲

می‌شود «فاطمه» صدایم نکنی؟

جلوی در خانه علی ایستاد. چشمانش روی در خشک شد. داستان بانوی شهید، میان درودیوار را شنیده بود. اشک امانش نمی‌داد. سرش را پایین انداخت و گفت: «تا دختر فاطمه اجازه ندهد، وارد خانه نمی‌شوم.»