در هفتمین نشست از سلسله‌نشست‌های تاریخ شفاهی «یاد» از استاد حسنعلی زهتاب تجلیل شد

رژیمی که تاب زهتاب را نداشت

در گفتمان انقلابی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، پاسداشت یاد و خاطرۀ مجاهدان پیشگام، رویکردی آینده‌ساز و تکلیف‌آفرین محسوب می‌شود. امام خمینی(ره) با این توصیه، به اهمیت ارتباط میان «حافظۀ تاریخی جهادی» و «انرژی حیاتی حرکت انقلاب» تأکید می‌کردند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ - شنبه ۶ دی ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
رژیمی که تاب زهتاب را نداشت

به گزارش اصفهان زیبا؛ در گفتمان انقلابی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، پاسداشت یاد و خاطرۀ مجاهدان پیشگام، رویکردی آینده‌ساز و تکلیف‌آفرین محسوب می‌شود. امام خمینی(ره) با این توصیه، به اهمیت ارتباط میان «حافظۀ تاریخی جهادی» و «انرژی حیاتی حرکت انقلاب» تأکید می‌کردند.

در دیدگاه ایشان، خطری که انقلاب را به انحطاط می‌کشاند، نه صرفا تهاجم دشمن خارجی، که فراموشی «مهندسان فرهنگی» و «معماران جهادی» آن است؛ از این رو، یادی از پیش‌کسوتان حقیقی انقلاب، کسانی که مفهوم «انقلابی‌بودن» را از یک وصفِ تاریخی به یک «هویت مستمر» تبدیل کردند، از اهمیتی دوچندان برخوردار است.

«حاج حسنعلی زهتاب» مصداق بارز چنین شخصیتی در دیار گنبد‌های فیروزه‌ای است. نام او نه تنها در طلیعۀ مبارزات نهضت اسلامی می‌درخشد، بلکه پیوندی ناگسستنی با گفتمان «انقلابی پایدار» دارد. هویت انقلابی او که از نخستین فریادهای ضداستبدادی در سال ۴۲ آغاز شد، با تحمل زندان‌ها و شکنجه‌های رژیم پهلوی و مجاهدت در دفاع مقدس تداوم یافت.

او در دوران پس از انقلاب با مواضع شفاف و بیدارگرانه در دفاع از خط امام و افشای انحراف‌های درونی، نمونه‌ای کامل از «انقلابی ماندن تا آخر خط» را به نمایش گذاشت. واکاوی مسیر حرکت و تعالی او، بازخوانی نمادینی از راه مقاومت و استقامت در راه اسلام و انقلاب به شمار می‌آید. بر این اساس، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره) در ادامه سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی یاد، هفتمین گردهمایی آن را به تجلیل از استاد حسنعلی زهتاب اختصاص داد.

مهدی جمالی‌نژاد، استاندار اصفهان

استاد زهتاب به‌راستی یک سرمایه نمادین برای استان اصفهان هستند. من در اینجا قصد ندارم به سال‌های طولانی خدمات ایشان اشاره‌ای کنم؛چرا که همه حاضران، چهره نازنین ایشان را می‌شناسند و با ایشان محشور بوده‌اند. نقش ایشان به‌عنوان یک معلم به معنای واقعی کلمه، بی‌نظیر بوده و ایشان معلم همه ما هستند.

ویژگی‌های برجسته‌ای چون صبر، ایثار، عشق عمیق به دانش‌آموزان و تأثیر ماندگار استاد بر نسل‌های مختلف آن‌ها امری آشکار است. معلمان می‌توانند بسیار تأثیرگذار و نقش‌آفرین باشند و ستون‌های اصلی پیشرفت و تعالی کشور و جامعه ما محسوب می‌شوند؛ همچنین تعهد راسخ ایشان در حوزه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، استاد زهتاب را به الگویی ممتاز بدل ساخته است. به‌جرئت می‌توان گفت که در هیچ صحنه و گلوگاه حساس تاریخی در شهر، استان و کشور ما نبوده‌ که حضور پررنگ استاد را شاهد نباشیم.

جایگاه تاریخی اصفهان در پرورش اندیشمندان و فرهیختگان و معلمان پیش‌کسوت نیز بر کسی پوشیده نیست و نقش استادانی همچون استاد زهتاب در حفظ و انتقال این میراث فرهنگی و تقویت این زنجیره ارزش کاملا هویداست.

خوشبختانه استان ما از نعمت وجود چنین عزیزانی بی‌بهره نیست و استاد زهتاب نمونه بارز و بهترین الگوی آن بوده و نهاد‌هایی چون استانداری، آموزش‌وپرورش و… مکلف به حمایت جدی از این سرمایه‌های نمادین استان هستند؛ بر این اساس و به‌منظور حمایت و حراست از سرمایه‌های نمادین این استان چند پیشنهاد ارائه خواهد شد:

نخست، درحالی‌که تعداد نمونه‌های این سرمایه‌ها با گذر زمان کمتر می‌شود، باید تا فرصت مهیاست، آن‌ها را به‌عنوان الگوهای مؤثر در جامعه معرفی کنیم. اگر نگاهی به دیگر کشورها بیندازیم، آن‌ها گاهی حتی برای افراد شهره‌ای بدون ارزش فرهنگی خاص، مراقبت‌های ویژه صورت می‌دهند و آن‌ها را به نمادهایی برای کشور مبدل می‌کنند؛ تاجایی‌که کوچک‌ترین وسایل شخصی آنان و حتی آدامس جویده‌شده آن‌ها، حفظ و نگهداری می‌شود؛ اما متأسفانه، ما به سرمایه‌های نمادین خود، خواه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی یا اجرایی، کم‌توجهی یا بی‌مهری می‌کنیم.

در همین استان، چه مدیران و مسئولان اجرایی شایسته‌ای داشتیم که امروز نامی از آنان نیست؛ کسانی که به‌عنوان شهردار، استاندار، معاون یا مدیرکل زحمت کشیده‌اند.

توصیه می‌شود در حوزه مستندسازی، زندگی این عزیزان و تولید محتوا درباره آنان با روش‌های نوآورانه، خلاقانه و حرفه‌ای تهیه شود؛ همچنین می‌توان پادکست‌هایی روایت‌محور از خاطره‌ها و تجربه‌های کلیدی ایشان تولید و آنان را به‌درستی معرفی کرد؛ درضمن، تنظیم و تدوین آرشیو دیجیتالی مدون از مدارک، مصاحبه‌ها، آثار و حضور مؤثر ایشان در عرصه‌های مختلف، اعم از فعالیت‌های خیریه، سیاسی و حضور در مناسبت‌ها و بزنگاه‌های حساس که بسیاری از افراد از آن اجتناب می‌کنند، بسیار ارزشمند است.

طبقه‌بندی موضوعی روش‌های تدریس، مدیریت فرهنگی، خلاقیت آموزشی، ارتباط با خانواده‌ها و تعادل بین زندگی شخصی و حرفه‌ای این بزرگواران می‌تواند الهام‌بخش باشد. برنامه‌های انتقال مستقیم تجربه، طرح‌های استادشاگردی، دوره‌های مشترک بین معلمان پیش‌کسوت و جوان، حلقه‌های بحث موضوعی و کارگاه‌های تعاملی مهارت‌محور با دعوت از استادانی مانند استاد زهتاب، بسیار مؤثر خواهد بود.

این تجربه‌ها می‌تواند به تبیین چالش‌های واقعی کلاس‌های درس امروز و الگوبرداری زنده از محیط‌های آموزشی موفق بینجامد؛ علاوه‌براین حضور این گران‌قدران در حوزه فرهنگ شهروندی و گنجاندن تبیین شخصیت‌های نمادینی مانند استاد زهتاب در کتاب‌های درسی یا طراحی بسته‌های آموزشی برای معلمان جدید در این راستا، می‌تواند اقدام مؤثری محسوب شود.

استفاده از ظرفیت فضای مجازی برای انتشار گسترده محتواهای کوتاه، جذاب و کاربردی مانند کلیپ، داستان مصور یا پرسش‌وپاسخ با این استادان، قطعا جمعیت وسیعی را که تشنه این مطالب هستند، تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

ایجاد نشانه‌های سالانه، تأسیس تالار مفاخر تربیتی در سطح استان و کشور، تبدیل زندگی این بزرگان به آثار هنری و انجام پژوهش‌های کاربردی در این حوزه، ضروری است. هدف نهایی، قابل‌درک کردن این الگوهای زنده و تبدیل آنان به منبعی الهام‌بخش و امیدآفرین برای نسل جوان است، نسلی که متأسفانه امروز گاه با یأس و ناامیدی روبه‌روست.

افزون بر این، توصیه می‌شود با تنوع‌بخشی به حوزه‌های موضوعات تاریخ شفاهی، از حوزه کسب‌وکار و مهارت تا پیش‌کسوتان تجاری، صنعتگران و مدیران اجرایی، بسته متنوعی از این روایت‌های ارزشمند را فراهم آورند تا برای علاقه‌مندان در سراسر کشور و استان، الگوهایی زنده و پژوهش‌پذیر باشند.

حجت‌الاسلام سید احمد مؤمنی

جناب استاد زهتاب را جز خواص صالحین نمی‌شناسند؛ مردی مؤمن، مجاهد و انقلابی که در صراط مستقیم گام برمی‌دارد و ملامت هیچ ملامتگری او را اندوهگین نمی‌سازد.

جناب استاد زهتاب شخصیتی است که باید در ابعاد گوناگون موردبررسی قرار گیرد: در بعد فرهنگی و معلمی، که خود عنوان «معلم» برای ایشان کتابی مستقل و مفصل می‌طلبد؛ در بحث انقلابی‌گری و در مسائل و خدمات اجتماعی‌ ایشان هم صحبت فراوان است.

به‌راستی که ایشان در ابعاد مختلف، شایسته بحث و گفت‌وگو هستند. عمری پربرکت و مفید در راه خدمت به اسلام و انقلاب، دفاع از حضرت امام و مقام معظم رهبری صرف کرده‌اند و بحمدالله تاکنون نیز بر همین سیره و شیوه، پابرجا و استوار باقی مانده‌اند.

حضرت استاد زهتاب از همان ابتدای فعالیت در مدرسه هاتف (پیش از انقلاب) هم معلم بودند و هم دروس دینی را تدریس می‌کردند. دانش‌آموزان دبیرستانی را با فرهنگ قرآن، نماز و مکتب آشنا ساختند و نماز جماعتی در دبیرستان تشکیل دادند که بدون استثنا همه دانش‌آموزان در آن حاضر می‌شدند.

امام‌جماعت این نمازهای باشکوه در مدتی با حضرت آیت‌الله ادیب بود. در نمازجماعت ایشان جمعی بی‌نظیر از جوانان حاضر می‌شدند و پس از آن، شعارها و برنامه‌های بسیار مفیدی اجرا می‌شد. شهدایی که از این مدرسه (دبیرستان هاتف) به این انقلاب تقدیم شد، از برکت نفس‌های گرم جناب استاد زهتاب و سخنرانی‌های ایشان، دوشادوش جناب استاد پرورش بود.

نبی مکرم اسلام(ص) در حدیثی گران‌سنگ می‌فرمایند: عوام امت من اصلاح نمی‌شوند؛ مگر به‌وسیله خواص. خواص امت باید صالح باشند تا عوام و پیروان از آنان تبعیت کنند و اصلاح شوند. از ایشان پرسیدند: یا رسول‌الله، خواص امت شما چه کسانی هستند؟

پیامبر(ص) فرمودند: اول، سلاطین، زمامداران و دولتمردان. اینان جزو خواص امت هستند. اگر اینان صالح باشند، همه مردم صالح می‌شوند و اگر عادل باشند، همه به عدالت می‌گرایند. اینان به منزله چوپانِ گله هستند. چوپان باید گله را از گرگ و پلنگ و خطرها حفظ کند؛ اما اگر این چوپان خود گرگ شود، وای به حال آن گله.

دومین گروه از خواص، دانشمندان و استادان هستند که پیامبر(ص) فرمودند: اینان همه به‌منزله اطبای خلق هستند. گروه سوم علمای دین هستند که آنان چراغ خدا در روی زمین‌اند. هر کس بخواهد راه خیر، سعادت، تکامل، عزت و استقلال را پیدا کند، باید از این علما تبعیت کند؛ اما اگر برخی از اینان به انحراف کشیده شوند، وای به حال بقیه و چهارمین گروه تجار هستند. فعالان اقتصادی امین مردم‌اند؛ اما اگر تاجری خائن باشد، احتکار کند، اموال مردم را ذخیره‌سازی کرده و مردم را در منگنه معیشت قرار دهد، وای به حال این خلق بیچاره. بر اساس این حدیث، تجلیل از این علما، بزرگداشت این دانشمندان و معلمان دلسوزی که عمری را حقیقتا در راه حمایت از انقلاب، دین و رهبری زحمت کشیده‌اند و شناساندن و معرفی آنان به جامعه، امری ضروری است.

استاد حسن‌علی زهتاب

همه تلاش‌های ما در راه خدا، انگیزه‌ای جز مضمون این حدیث نداشت: همه کارها، حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، همچون آب‌ دهانی است در برابر دریایی بیکران.

من در دبیرستان هاتف با تلاش‌های کوچک شروع کردم و به‌مرور بر تعداد مؤمنان و مجاهدان افزوده شد و درنهایت، دبیرستان هاتف، ۱۶۷ شهید تقدیم انقلاب کرد. افتخار این دبیرستان آن بود که در یک روز، در عملیات محرم، ۱۳ شهید داد. تصور کنید که عنصر امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر چه تأثیری داشته است. من با وجود تهدید جانی در دو مقطع زمانی، لیاقت شهادت را نداشتم: اول، در حادثه حمله رژیم طاغوت به مدرسه فیضیه.

عاشورای آن سال در تهران، راه‌پیمایی‌ از میدان توحید در جنوب تهران آغاز شد و در هر چهارراه، عزیزی سخن می‌گفت.

وقتی جمعیت به دانشگاه تهران رسید، به من فرصت دادند تا بر سکوی دانشگاه تهران صحبت کنم؛ در کتاب «ریشه‌های انقلاب» اثر آقای بادامچیان، در صفحه ۹۷ به این موضوع چنین اشاره شده است: در دانشگاه تهران دو چهره سخن گفتند: یکی، حاج مهدی عراقی و دیگری، دانشجویی به نام زهتاب، که اکنون از فرهنگیان اصفهان است.

در آن روز خداوند این سخنان را بر زبان من جاری کرد: شنیدیم که دادستان خبیث قم، علیه آقای خمینی، اعلام جرم کرد. اعلام جرم علیه آقای خمینی، اعلام جرم علیه امام‌زمان(عج) است، امام زمانی که در خواب دیکتاتورها هم نمی‌آید و جایگاهشان زباله‌دان تاریخ است.

چرا اصفهان اولین‌شهری بود که حکومت‌نظامی بر آن حاکم شد؟ به دلیل اقدامی انقلابی بود که با تدبیر جناب آقای سالک صورت گرفت؛بدین صورت که 40 نفر از مادران زندانیان سیاسی که فرزندانشان زجر بسیار دیده بودند، در 10 تیر 1357 به محضر مبارک آیت‌الله خادمی پناه بردند؛ خانه‌ای نمور اما پرنور. این تحصن 15 روز طول کشید و با قبول برخی خواسته‌ها توسط ساواک پایان یافت.

پس از آن در 10 مرداد 1357، مجدداً تحصن بزرگ چندهزار نفره‌ای در منزل آیت‌الله خادمی، به مدت 10 شبانه‌روز به وقوع پیوست که در روز آخر معادل پنجم ماه رمضان، طاغوتیان شبانه به این خانه حمله کردند و 9 نفر را به شهادت رساندند. فردای آن روز، قیام آغاز شد؛ نه تهران، نه قم، نه تبریز انقلابی، نه یزد و نه کرمان؛ هیچ‌کدام حکومت نظامی نشدند. اما اصفهان شروع‌کننده این اعتراض‌ها بود و طاغوت نابود شد.

من در آن ایام همواره مهمان ساواک بودم. به بهانه‌های مختلف، مهمان ساواک می‌شدم که این‌بار همراه با استاد پرورش(ره) در زندان بودم. نیروهای نظامی می‌آمدند و مرا با کتک و شکنجه فراوان می‌گرفتند؛ اما دانش‌آموزان در مقابل فساد ایستادند و شعار ‌دادند: پیام ما به ارتش، زهتاب، پرورش.

مرتبه دومی که باید من قطعا اعدام می‌شدم، روزی بود که سخنرانی مفصلی داشتم؛ در اوایل بهمن۱۳۵۷ و در محل باغ تختی اصفهان که روزنامه اصفهان‌زیبا آن را در تاریخ ۱۸بهمن۱۴۰۳ با تفصیل منتشر کرده است.

اگر انقلاب پیروز نمی‌شد، همین یک سخنرانی موجب اعدام بسیاری از ما می‌شد. ما خون داده‌ایم، صدها هزار مرد مجنون داده‌ایم. یادمان باشد که پیام آفتاب، به دست نامحرم نیفتد. انقلاب ما این‌گونه پاس داشته می‌شود. انقلاب اسلامی، حریمی است که باید با غیرت حفظ شود.

عبدالله کوپایی، فعال انقلابی و استاندار ادوار قبل شهرهای اصفهان و خراسان و…

در آستانه ۱۳۴۴ جناب آقای زهتاب در نطنز تبعید بودند. در آغاز عید نوروز، ایشان کارت تبریکی با عنوان «تقدیم به پیشگاه همه انسان‌های آزاده» برای من ارسال کردند که متن نامه ایشان بدین قرار است:

به نام خدا. نوروز، این نمایش زیبایی‌ها، به سنت هرساله خود فرا می‌رسد و شادابی بهاری‌اش، شادمانی را میسر می‌بخشد. آیا بهار، در زیر تازیانه‌های سبُک و بی‌وزنیِ فساد و دیکتاتوری، جلوه‌ای دارد؟ آیا شکفتن شکوفه‌ها، با دل‌مردگی‌ها و خفقان‌ها هماهنگ است و آیا می‌توان با شهادت شهیدان و اسارت آزادگان عزیز، به مقدم نوروز خوش‌آمد گفت؟

ما وظیفه خطیر انسانی خود را در قبال این وضع نابسامان اجتماعی از یاد نبرده‌ایم و سوگند یاد می‌کنیم تا زمانی که بنیاد حیات اجتماعی بر طرز فکر اسلامی استوار نشده است، از پای ننشینیم و تا فرارسیدن عید واقعی، پیکار پیگیر عقیدتی خود را در راه تحقق آرمان‌های عالی اسلام ادامه خواهیم داد.

سرانجام ما نیز عید سرنگونی ظلم را خواهیم دید. عید برافکندن قدرت‌های موهوم، عید آزادی، عید عدالت و انسانیت و عید توحید را خواهیم دید. آن گمشده عزیزمان، زعیم عالی‌قدر جهان تشیع، آیت‌الله خمینی قهرمان را به وطن بازخواهیم گرداند.

عیدی که در آن، نه تنها دست استعمار از سر ما و تمامی مسلمین عالم کوتاه گردد، بلکه ملت‌های اسیر در بندهای اسارت و بردگی، یک‌باره پیکر خود را [از آن بندها] رها سازند. به امید آن روز فرخنده… روزی که دیگر نه طفلی یتیم، پستان بی‌شیر مادر را در آغوش مادر می‌مکد و نه کودکی معصوم، در پشت درهای بیمارستان، بر اثر فقدان تخت و دارو، روی دستان پدر خود جان می‌سپارد. روزی که انسان‌های اسیر، بر مقدرات خویش حاکم‌شده و آزادانه می‌توانند در مکتب حنیف و حیات‌بخش اسلام، راه کمال را بپیمایند.

نوروز ۱۳۴۴
والسلام علیکم