نگاهی به جایگاه مدیریت شهری در برنامه هفتم توسعه:

چه بوده‌ایم، چه هستیم و چه باید بشویم!

نشست تخصصی نقد و بررسی «جایگاه حکمرانی و مدیریت شهری در لایحه برنامه هفتم توسعه کشور» روز 19 تیرماه امسال برگزار و به موضوعات خوبی در آن اشاره شد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۸ - چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
چه بوده‌ایم، چه هستیم و چه باید بشویم!

به گزارش اصفهان زیبا؛ نشست تخصصی نقد و بررسی «جایگاه حکمرانی و مدیریت شهری در لایحه برنامه هفتم توسعه کشور» روز 19 تیرماه امسال از سوی مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران، شورای عالی استان‌ها و اداره کل تدوین مقررات هماهنگی امور شوراها و نهادها برگزار و به موضوعات خوبی در آن اشاره شد.

در بخشی از این نشست که مهدی جمالی‌نژاد، معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور نیز در آن حضور داشت، دبیر کل مجمع شهرداران کلان‌شهرهای ایران بر خلأ حضور شوراها در کنار قوای دیگر در تدوین برنامه هفتم توسعه تأکید و اظهار کرد که باید اعتبار ویژه‌ای به مدیریت شهری برای هزینه‌کرد در حوزه‌هایی مانند حمل و نقل تخصیص یابد.

احسان متولیان همچنین تصویب آیین‌نامه استخدامی شهرداری به جز تهران در وزارت کشور و بهره‌مندی شهرداری‌ها از سهم مالیات بر ارزش‌افزوده را در قالب پیشنهادهایی به متولیان این حوزه ارائه کرد.

چرا برنامه‌های توسعه در ایران توسعه‌زا نیستند؟!

اما در بخش دیگری از این نشست، «مهدی مرتضوی» عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس نکات قابل توجهی را در خصوص اینکه چرا برنامه‌های توسعه در ایران توسعه ایجاد نمی‌کنند، بیان کرد.

او در پاسخ به این سؤال گفت که این امر مربوط به مسائل پولی و مالی نیست و مشکل اصلی، الگوی مدیریت کشور است.

او اضافه کرد: «در نظام برنامه باید عدم تمرکز مالی، نظام مدیریت محلی، رابطه بین خزانه استانی و خزانه ملی، رابطه بین برنامه و بودجه، اصلاح قانون 1351 شهرداری‌ها، جدا کردن درآمدهای نفتی، ایجاد کابینه بخش خصوصی (مانند کره جنوبی) برای ایجاد رابطه بین بالاترین شخص اجرایی با بخش توسعه دیده شود و این موارد باید جایگزین بخش اعظم برنامه فعلی شوند.»

به گفته او، نظام مسئولیت و اختیار باید سازماندهی و متناسب‌سازی شود و برنامه باید از پایین و سطح محلی شکل بگیرد و بعد غربال‌شده به سطوح بالاتر برود و از دو سال قبل کار بر روی آن صورت گیرد. نه در سازمان برنامه و بودجه و نه در مدت محدود.

این استاد دانشگاه اشکالاتی را بر برنامه هفتم توسعه وارد و اظهار کرد: این برنامه هم در مرحله فرایند، هم محتوا و هم اجرا اشکالات زیادی دارد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از عدم بررسی توفیق برنامه‌های قبلی، عدم توجه به مسائل محیطی مانند تحریم‌ها و عدم مشارکت کافی در تدوین برنامه.

اشکال در کجاست؟!

عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تأکید کرد: برنامه‌ریزی توسعه در ایران مشکلاتی دارد که برنامه هفتم به آن بی‌توجه بوده است.

برخی از این مشکلات عبارتند از رشد اندک اقتصادی (به جز دهه 40)، بحران محیط‌زیست، انبوه پروژه‌های ناتمام، بیکاری ساختاری، تورم دو رقمی، کسری بودجه، بحران نظام بانکی و صندوق بازنشستگی، مهاجرت برون و درون‌سرزمینی، حاشیه‌نشینی، تعمیق فقر و ناهنجاری‌های ناشی از آن، تضعیف سرمایه اجتماعی و طبقه متوسط، عدم اطمینان به آینده و عدم تعادل در بودجه خانواده و دولت.

او با اشاره به اینکه برنامه هفتم توسعه آخرین برنامه‌ای است که می‌خواهد ما را به سمت چشم‌انداز راهنمایی کند، اعلام کرد: در چشم‌انداز باید به رشد 8 درصدی در اقتصاد برسیم؛ اما تاکنون حدود 1 تا 1.4 درصد رشد داشته‌ایم؛ چنانکه طبق گزارش سازمان بهره‌وری آسیا در نرخ تورم در میان 24 کشور حوزه چشم‌انداز، کشور بیست‌و‌سوم هستیم.

در حوزه ضریب جینی جایگاه شانزدهم را داریم. در نرخ بیکاری کشور هجدهم هستیم. در سرانه تولید جایگاه دوازدهم را داریم. در صادرات جایگاه هفدهم را داریم و رشد بهره‌‌وری‌مان حدود منفی یک درصد بعد از برونئی، میانمار و نپال است.

راه حل چیست؟

مرتضوی در ادامه به ارائه راهکارهایی برای کاهش معضلات مذکور پرداخت و گفت: «هوش مصنوعی در پاسخ به این سؤال 23 مورد را مطرح کرد که اولین آن‌ها هماهنگی‌های سیستمی است. همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد که برنامه ششم توسعه تنها 9 تا 20 درصد موفق بوده است.»

او ادامه داد: حال باید پرسید مشکل کجاست؟ آیا مشکل از برنامه ریزی است؟ یا برنامه‌ریزان و مجریان؟ آیا اقتصاد برنامه‌ای با شکست مواجه است؟ آیا نظام حکمرانی و اجرای ما دارای مشکل است؟

آیا برنامه توسعه باید تبدیل به قانون شود؟ آیا همه برنامه باید قانون شود یا بخشی از آن به عنوان برنامه دولت یا شورا و غیره معرفی شود؟ آیا باید سلسله‌مراتب برنامه داشته باشیم و در رأس آن برنامه توسعه باشد؟

این استاد دانشگاه اعلام کرد که پاسخ‌هایی توسط اندیشمندان توسعه و اقتصاد به این سؤال‌ها داده شده است. از جمله اینکه مثلا ایرانی‌ها مردمی کوتاه‌مدت‌اند و فرهنگ ایرانی مانع انجام برنامه‌ریزی است!

برخی می‌گویند استراتژی‌های توسعه اشتباه بوده و نباید به دنبال توسعه صنعتی می‌رفتیم و می‌بایست توسعه کشاورزی را دنبال می‌کردیم.  برخی معتقدند برنامه توطئه است.

برخی معتقدند مشکل از فرهنگ و برنامه نیست، مشکل از بد اجراکردن برنامه است که مطابق آن عمل نمی‌شود. برخی نیز معتقدند مسائل غیراقتصادی مانند سیاست خارجی در این عدم موفقیت مؤثر بوده است.

به گفته او، قبل از اینکه بگوییم به کجا خواهیم رفت، باید به طور دقیق بدانیم در کجا هستیم. باید حقایق جای آرزوها را بگیرند.

باید بدانیم «چه بوده‌ایم، چه هستیم و چه باید بشویم» و در بحث مدیریت محلی و مدیریت شهری باید مدیریت شهری به این سه سؤال پاسخ دهد.