در همین هتل پای صحبتهای او نشستیم تا برایمان از زندگی و جهانگردیهایش بگوید. ما بهعنوان مهمانان فمتور چهارمحال و بختیاری (سفر گروهی آشناسازی این استان) یک ناهار مهمان هتل کوهرنگ بودیم و از فریدون رئیسی دهکردی خواستیم در چند دقیقه افشره زیست غنیاش را برایمان بازگو کند. روایتهای او از سال 1319 آغاز شد؛ زمانی که پدرش از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و به دستور رضاشاه برای جلوگیری از وبا به زابل سفر کرد، در آنجا ساکن شد و پسرش، فریدون، در زابل به دنیا آمد. پدر، رئیس بهداری استانهای مختلف شد و مدتی در هر استان زندگی کرد. فریدون سپس در دبیرستان البرز درس خواند و به اتریش رفت. در رشته مهندسی مکانیک فارغالتحصیل شد و به آمریکا مهاجرت کرد تا مدیریت صنعتی بخواند.
خودش میگوید: «درسم که تمام شد، به دستور پدر به ایران برگشتم و چندین و چند سال بهعنوان مهندس در ایران خدمت کردم. جزو آخرین و مهمترین شغلهایم مدیرعاملی شرکت مشاوری بود که در تهران تأسیس شد و حالا دارد پنجاهمین سال تأسیسش را جشن میگیرد؛ شرکت خانوادگی ما سه برادر. حدود 170 پروژه بزرگ انجام دادیم؛ مثل پروژه مادر بندر امام و تأمین حوضچههای خشک بندرعباس در زمان جنگ برای زیردریاییها، فرودگاههای مختلف مانند فرودگاه شهرکرد و… . بنادر زیادی را هم طراحی کردیم و ساختیم؛ مثل بنادر شیلاتی و نفتی و چندمنظوره.» او ادامه میدهد: «بعد هم که بازنشسته شدم، با وجودی که خانم و بچهها در خارج از کشور بودند و خود من هم اقامت دائم آمریکا را دارم، پناهنده کوهرنگ شدم. افتخار هم میکنم؛ چون اینجا تنها جایی است که خودم را پیدا کردم. ممکن است خیلی جاهای زیباتری ازاینجا وجود داشته باشد، اما آنجا خانه من نیست.» هتل کوهرنگ در 1375 در این منطقه تأسیس شد و به روایت دهکردی، طی این سالها میزبان مسئولان زیادی ازجمله وزرا و چهرههای سیاسی مختلف بوده است. او البته از علاقهاش برای بکر ماندن منطقه هم گفته و تأکید میکند: «ما مهمانانی داریم که از آلپ و سوئیس میآیند. من خودم در 1962 که دانشجو بودم، وقتی به آن مناطق میرفتم واقعا زیبا بود؛ اما حالا مهمانانمان میگویند طبیعت آلپ به هم خورده و پر از تلهکابین و آسفالت و بتن شده است. حالا ما هم زمستان و هم تابستان مهمانانی از سوئیس داریم که میگویند چون دست آلوده بشر تا عمق نرفته، اینجا انرژی مثبت زیادی دارد.» از او درباره تجربه سفرهایش و جرقهای که به هتلسازی در کوهرنگ منجر شد، میپرسم و او میگوید: «وقتی در شیکاگو درس میخواندم، با توری به دیدن سرخپوستهای آمریکا رفتم که شاید بتوانم بگویم آنها عشایر آمریکایی محسوب میشوند. در آنجا یک پسر سرخپوست با یک دختر بانکدار آمریکایی در دانشگاه ازدواج کرده بودند و پدر این دختر که رئیس یک بانک معروف بود، وامی به آنها داده بود تا کسبوکار توریستی راه بیندازند.»
به روایـت دهکردی، آنها یک منطقه سرخپوستی با حضور خود سرخپوستان درست کرده بودند: چادرهای پوست گاومیش برپا بود و نمایش رقص عقاب و لباسهای سرخپوستی و حتی ساختن و فروختن کلاه پر عقاب. به عبارتی هم فرهنگ رو به نابودی سرخپوستی را حفظ کرده بودند، هم درآمد خوبی نصیبشان میشد. همانجا بود که فریدون رئیسی دهکردی هم تصمیم گرفت همین کار را برای عشایر و قوم بختیاری انجام دهد. به روایت او، گردشگران خارجی که به هوای دیدن مقاصد تاریخی و فرهنگی اصفهان و شیراز راهی ایران میشوند، در میانه سفر میتوانند در کوهرنگ توقف کنند و به کوهنوردی در زردکوه بپردازند یا زندگی با عشایر را تجربه کنند. او فرشهای مختلفی را هم که اکثرا قدیمی هستند، در سراسر هتل به نمایش گذاشته و دلیل این کار را آشنایی سریع و صحیح گردشگران با صنایعدستی مهم منطقه عنوان میکند. رئیس هتل کوهرنگ تعریف میکند: «یکی از دخترانم، هددیزاینر (سرپرست طراحان) ایوسنلوران در پاریس است. باور میکنید، شلوار بختیاری را آنجا در رنگهای فیروزهای، قرمز و… برای خانمها طراحی کرده و خیلی هم استقبال شده است؟!» رئیسی دهکردی که عضو هیئتمدیره جامعه هتلداران کشور و بازرس اول این جامعه است، از وضعیت فعلی رسیدگی به هتلها گلایه و ابراز امیدواری میکند که دولت برای کمک به هتلها مخصوصا آنهایی که بدهیهای بانکی دارند و دچار مشکلات اساسی شدهاند، تدابیری بیندیشد؛ چراکه بعد از نفت، تنها راه نجات ایران، تقویت زیرساختهای گردشگری کشور ضمن حفاظت از منابع طبیعی ایران است.














