برخلاف رونالد کومان که از ممفیس دپای به عنوان مهاجم کاذب استفاده میکرد، دیبوئر به یک مهاجم نوک تمام کننده یعنی لوک دیونگ بازی داده بود که بیشتر در محوطه جریمه و نزدیک به دروازه حریف جاگیری میکند. در عوض حالا ممفیس تحت نظر دیبوئر نقش یک بازیکن آزاد را ایفا میکند که شعاع حرکتی گستردهای دارد و با حرکت بین خطوط حرف نظم دفاعی آنها را به هم میریزد. در ترکیب ابتدایی که نشان داده شد ممفیس به عنوان بال چپ مشخص شده بود اما او همه مناطق یک سوم هجومی دیده میشد. وقتی ممفیس از سمت چپ به مناطق دیگر میرفت، این مدافع چپ جلو کشیده هلند بود که وظیفه نفوذ و حمله از آن سمت را داشت. مدافع چپ آنها تحرک بیشتری نسبت به مدافع راستشان داشت و بیشتر رو به جلو استارت می زد.
بازیکن دیگر هلند که نقشی قابل توجه داشت، بلیند بود. این بازیکن با تجربه هلندیها که قابلیت بازی در چند پست را دارد، این بار به عنوان یک مدافع وسط به کار گرفته شده بود. اگر چه او از نظر فیزیکی چندان مناسب این پست نیست، قدرت بازیسازی او باعث شده بود که در این پست بازی کند. همچنین این ضعف او تا حدودی با بازی دیفرای مدافع بلند قامت و سرزنشان جبران شده بود.
نقش مهم بلیند برعکس دیفرای مربوط به زمان حمله و مالکیت بود که تا نزدیکی دایره میانی زمین جلو میآمد و از آنجا بازیسازی و پخش توپ را انجام میداد.
به علت این که بلیند توانایی انجام این وظیفه را داشت، از سه هافبک هلند میتوانست جلوتر نسبت به یک هافبک جاگیری کند و به خط حمله اضافه شود. به این ترتیب مدافعان حریف برای شناسایی هدف نهایی گلزنی مقابل چهار بازیکن هلند (سه مهاجم و یک هافبک) دچار مشکل میشدند. اضافه شدن هافبکها به خط حمله تا حدی تاثیر گذار بود که یکی از آنها یعنی واینالدوم دو گل اول تیمش را به ثمر رساند.
در سمت دیگر این پیانیچ بود که وظایفی مشابه بلیند و البته کمی فراتر از آن داشت. او نزدیک به مدافعان میشد توپ میگرفت و به مهاجمان میرساند. به نوعی یک رابط میان عقب و جلوی زمین بود. همچنین این هافبک میانی بوسنی نقش مهمی در فاز انتقال از حمله به دفاع تیمش ایفا میکرد. زمانی که توپ را به دست میآوردند آن را به پیانیچ می رساندند تا با پاسهای رو به جلوی باکیفیت و خلاقانه اش بازی را به حمله انتقال دهد.
در آخر نباید از ضعفهای کم و بیش دفاع هلند در بعضی دقایق بازی غافل شد. شاگردان دیبوئر در انتقال به دفاع خوب عمل می کردند. به این صورت که پس از لو دادن توپ حریف را تحت فشار میگذاشتند تا به کنارههای زمین پاس دهند و در آنجا جمع میشدند، فضا را از بازیکن صاحب توپ حریف میگرفتند. بر خلاف انتقال به دفاع خوب، در بعض جنبه های دفاع در زمان جمع شدن و عقب نشینی امل ضعفهایی داشتند. اول از همه هافبکهای میانیشان خیلی دیر و باشدت کم برای پرس توپ در یک سوم میانی اقدام میکردند که اجازه گردش توپ را به هافبکهای بوسنی می داد و ضعف دیگر هم فضایی بود که در سمت راست خط دفاعشان به حریف میدادند. بازیکنان بوسنی بارها از فضای پشت دفاع دفاع راست هلند حرکت کردند و حملهای را ترتیب دادند.
اگر چه در این بازی این مشکلات چندان تاثیری در نتیجه نداشت، در مقابل تیم های بزرگتر و بازیهای نزدیکتر ممکن است برای لاله های نارنجی باعث دردسر شوند.