دوم: میگویند این باخت چیزی از ارزشهای تیم ما کم نکرد؛ اتفاقا خیلی هم کم کرد، چرا کم نکند. اگر قرار بود برای نایبقهرمانی آسیا خوشحال شویم، همان وقتی که صعود به فینال قطعی شد، در اوج انصراف میدادیم. دیگر به حد کفایت در آسیا نایبقهرمانی داشتهایم. اگر هر چهار نایبقهرمانی تیمهای ایرانی را رویهم بگذاریم، یک جام هم به فوتبال ما نمیدهند. البته که نایبقهرمانی از حذف زودهنگام بهتر است؛ اما یکبار بیایید قبول کنیم از ارزشهای ما کم شده تا شاید برای فینال احتمالی بعدی به امید پیروزی به میدان برویم. از ارزشهای تیم ایرانی کم شد؛ اما شاید پاداش دو میلیون و 75هزار دلاری برای نایبقهرمانی بتواند مرهمی بر این درد باشد!
سوم: «سلام خدمت همه شما مردم عزیز، دوستداشتنی با وفا و با معرفت کشورم. سلام به ایران عزیز، نمیدونید چقدر دلم تنگ شده بود براتون، نمیتونم بیان کنم. هی به خودم گفتم خودت رو کنترل کن اول بازی… .» این صدایی که از طبقه ششم ورزشگاه الجنوب دوحه قطر در لایو پیج فارسی اینستاگرام AFC به گوش رسید، برای خیلیها حتی آنهایی که فوتبالی نبودند، بهانهای برای تماشای فینال لیگ قهرمانان آسیا بود تا مرهمی برای دلتنگیهایشان از گزارشهای فوتبالی عادل فردوسی پور باشد که دو سالی است از مدار خارج شده است. خیلیها مثل عادل بغضشان همان اول بازی ترکید؛ وقتی هنوز صفر صفر بود و برنده و بازندهای نداشت.
چهارم: عادت کردهایم وقتی در رقابتهای ورزشی میبریم، از غیرت، تعصب، تلاش بچهها، دانش مربیان، درایت مدیران و… افسانهها درست کنیم و با یک باخت، کارشکنی، دخالت و نفوذ فلان گروه و ناداوری را پیش میکشیم. حالا AFC شده مـنـبـع هـمـه بــدیهــــا و خصومتها؛ اصلا AFC را درست کردهاند تا مانع از قهرمانی تیمهای ما شود؛ وگرنه چه دلیلی داشت داور قطری بازی فینال که از قضا اصلیتش ایرانی است، با VAR دو ضربه پنالتی به ضرر تیم ما بگیرد. گیریم بازیکن با دستش توپ را مهار کرد، حالا باید پنالتی بگیرند؟! کلا با ما چه مشکلی دارند؟ دلیل پدرکشتگیشان چیست؟ تیمهای ما همیشه برنده هستند و اگر باختند، لابد دستهای پشتپردهای در کار است. پس حق داریم AFC را سیرک بنامیم و خوشحال باشیم هواداران یک تیم که بابت باخت تیمشان ناراحت هستند ما را تحویل بگیرند؛ اما از خودمان نپرسیدیم اگر AFC سیرک است، چرا میزبانی جام ملتها را میخواهیم؟ اگر AFC سیرک است، چرا در تورنمنتهایش بازی میکنیم؟ بگذاریم این سیرک فوتبالی با چـــشـــمبــادامــیهــــای سوگلیاش خوش باشد و قهرمانی و جامها را بین خودشان تقسیم کنند. ما را چه به این حرفها.
پنجم: قاعده نانوشتهای است که الزاما اگر طرفدار یک تیم هستید، باید دشمن تیم دیگر باشید. چه معنی دارد طرفدار تیم بنفش متمایل به خاکستری باشیم و دلمان بخواهد تیم سرمهای برنده شود. تیم بنفش متمایل به خاکستری باید ببازد تا دل هواداران سرمهای خنک شود. هرکس هم عقیدهای غیر از این داشته باشد حتما خائن است یا مغرض. برای همین هم پیج اینستاگرام باشگاه کرهای ظرف چند روز، هزاران دنبالکننده ایرانی پیدا کرد و پیامهای فارسی تبریک برای قهرمانی به تیم اولسان بیشتر از پیامهای کرهای بود.
ششم: آمار دنبالکنندههای اینستاگرام فارسیAFC، در تنها یک شبانهروز از حدود 180 هزار نفر به بیش از دو میلیون نفر رسید و در زمان برگزاری دیدار فینال هم، چهار میلیون و 600 هزار نفر با ورود به لایو AFC گزارش عادل فردوسیپور را دنبال کردند. استقبال آنقدر زیاد بود که تعداد دنبالکنندههای اینستاگرام فارسی بیشتر از پیج اصلی AFC شد تا قطریها متحیر بمانند. … و بغضی که ترکید؛ از فینال آسیا به ما رسید و جامش به هموطنان جومونگ که کاری سادهتر از فتح گوگوریو پیش روداشتند.
و بغضی که ترکید!
اول: یک حسرت دیگر به بقیه حسرتهای فوتبال ایران افزوده شد؛ حسرتی که سالهاست بر قلبمان سنگینی میکند و اصلا یادمان رفته آخرین ستاره آسیایی کی و کجا به دست آمد؟! قهرماننشدن تیمهای ایرانی در آسیا 27ساله شد. در حالت بدبینانه تا وقتی تیمهای شرق آسیا یک پای فینال باشند، دست تیمهای ایرانی به جام نمیرسد؛ همانطور که از سال 2007 تاکنون، دست سپاهان، ذوبآهن و پرسپولیس نرسیده و شاید هم نرسد. حالت خوشبینانه، زیادی خوشخیالی است، با کدام تیمها و کدام نیروها میخواهیم قهرمان آسیا شویم. سپاهانی که در مرحله گروهی حذف شد، توان قهرمانی داشت یا استقلالی که زورش به رقبا نرسید یا تراکتوری که هنوز پایش به آسیا نرسیده؟!
-

مهری مصور
دبیر گروه ورزش














