طرح معیارهای کار هنری در اصفهان
علی خدایی، داستاننویس، از مطالعه مستمر روزنامه اصفهان زیبا میگوید: «پنج سال است که به صورت مستمر و هر روز روزنامه اصفهان زیبا را میبینم و خیلی خوشحالم که روزنامه شهرخودم را میبینم. حس من درباره تولد روزنامه شبیه تولد تلویزیون اصفهان است؛ چراکه میتوانم شهر خودم را از تلویزیون بیروتوشتر ببینم. طبعا در مورد روزنامه هم انتظار دارم که وقایع شهر را بیروتوش ببینم و صدایی را بشنوم که صدای مردم در آن وجود داشته باشد و مردم هم در آن اظهار نظر کنند.» او دوره سه ساله اخیر روزنامه را دورهای میداند که برنامههای گسترده فرهنگی شهر در آن به خوبی انعکاس یافته است: «در سه ساله اخیر با شروع فعالیت هنری در شهر و بازشدن مکانهای فرهنگی، صفحه فرهنگ روزنامه هم از این شرایط متأثر شد. همانطور که برنامههای فراوانی در شهر اجرا میشد، روزنامه اصفهان زیبا هم شتاب داشت که این برنامهها را پوشش دهد. درواقع از محدودیتی که صرفا فعالیتهای سازمانها و مراکز فرهنگی وابسته به شهرداری را پوشش میداد، بیرون آمد و فعالیتهای فرهنگی نهادهای خصوصی شهر را هم انعکاس داد. برای من این وضعیت، نوعی احساس شکوفایی در شهر بود که مراکز شهرداری نمیخواستند از نهادهای خصوصی در برگزاری برنامههای فرهنگی عقب بمانند و نهادهای خصوصی هم با فضایی که ایجاد شده بود، برنامههای خوبی را اجرایی کردند.»
خدایی نتیجه این روند روزنامه را طرح معیارهای کار هنری در اصفهان قلمداد میکند: «در این دوره سهساله به غیر از برنامههایی که سویه ادبی داشتند، برنامههای خوبی در زمینه تئاتر و همچنین سینمای مستند برگزار شد که من از طریق روزنامه متوجه آنها میشدم. مصاحبههایی که انجام میشد یا یادداشتهایی که در این زمینهها نوشته میشد، اتفاقات خوبی را که در شهر در حال شکلگرفتن بود، در روزنامه منعکس میکرد. این انعکاسدادن برای مخاطبی که روزنامه و همچنین برنامههای فرهنگی و هنری شهر را پیگیری میکند این پیام را میرساند که دیگر نباید به برنامههای شوخی در شهر و جنگهای شاد اکتفا کرد، بلکه برنامههایی باید برگزار و طبیعتا منعکس شود که با سطح سلیقه پرورشیافته مردم همخوانی داشته باشد. تقریبا اتفاق فرهنگی نبوده که صفحه فرهنگ و هنر زمینه هنر انعکاس ندهد و در حقیقت این مسیر منجر به این شد که روزنامه معیارهایی را در زمینه هنری مطرح کند.»
نویسنده «آدمهای چهارباغ» پروندههایی درباره آثار هنری یا هنرمندان را دیگر کار مهم صفحه فرهنگ و هنر میداند: «به هر بهانه خوبی مانند چاپ یک کتاب از نویسنده اصفهانی، کتاب و فیلم و تئاتری درباره اصفهان و حتی بالاتر، آثاری که در جایگاه برتری از نظر هنری میایستاد روزنامه پروندهای را کار میکرد. پروندههایی که در چند هفته اخیر درباره هنرمندان اصفهان در روزنامه کار میشود نمونه شاخص این گونه کارهاست.»
خدایی به بخش مجلات روزنامه اصفهان زیبا هم میپردازد: «ویژهنامههای گوناگون اصفهان زیبا کار خوب دیگری است که در حال انجام است. ویژهنامههایی درباره زنان یا مجله «هممحله». هممحله با نویسندگان جوانش تکههایی از شهر را که اصلا مورد توجه نیستند برای ما زنده میکنند و این کار مهمی است.»
او در پایان صحبتهایش میگوید: «دوره دیگر دوره روزنامه نیست و مهمترین روزنامههای کشور تیراژهای زیر ده هزار نسخه دارند و من امیدوارم همانطور که اصفهان زیبا در سایت و فضاهای مجازی فعالیت میکند، از منظر روزنامه چاپی هم بتواند فضا را پر کند. یعنی تصویر دیگری از اصفهان زیبا به ما نشان دهد. تصویری که وقتی هر روز از خواب بلند میشویم بپرسیم: اصفهان! تازه چه خبر؟»
جای خالی رویکردهای تحلیلی و نقادانه
حسین تحویلیان، نقاش، روزنامه اصفهان زیبا را در انعکاس فضای فرهنگی و هنری موفقتر از دیگر روزنامهها میداند: «درباره تأثیر روزنامهها بر فضای فرهنگی و ارتباط با هنرمندان و انعکاس اخبار نمایشگاهها هر روزنامهای تا یک درصدی موفق بوده است و در این بین اصفهان زیبا تا حدودی نسبت به دیگر روزنامهها وضعیت بهتری دارد. اگر به صفحات اینستاگرام هنرمندان تجسمی هم نگاه کنیم متوجه میشویم که بیشتر مصاحبهها و یادداشتها از طرف روزنامه اصفهان زیبا کار شده است و دیگر روزنامهها به ندرت چنین فضاهایی را در خودشان دارند.»
او با بیان اینکه عنوان محلی برای روزنامههای شهرستانها تاریخ مصرف گذشته است، به اهمیت ورود روزنامهها به عرصه نقد و بررسی آثار هنری میپردازد: «عنوان محلی برای روزنامههای شهرستانها دیگر آنچنان جایگاهی ندارد، چرا که سایت روزنامه موقعیتی است که در سراسر دنیا میتواند دیده شود، بنابراین محلیبودن، دیگر محلی از اعراب ندارد. مسئله بعدی در باب گسترش فضای مجازی و انتقال اخبار هنری است. در بیشتر پیجهای شخصی یا هنری اطلاعرسانیهای نمایشگاهها و برنامهها انجام میشود؛ اما آن چیزی که روزنامه را میتواند در خور توجه کند، تحلیل و بررسیهای دقیقتر و موشکافانه آثار هنری هنرمندان است و به نظرم جای چنین فضایی در روزنامههای اصفهان خالی است. شاید یادداشتهای نیمصفحهای وجود داشته، اما آن نقد جدی آثار، هیچوقت در روزنامهها وجود نداشته است.»
تحویلیان معرفی هنرمندان و چاپ نمونه آثار آنها را یکی از مواردی میداند که روزنامه اصفهان زیبا میتواند برای پویایی فضای هنری شهر به آن بپردازد: «مرکزنشینها از طرف روزنامهها، خبرگزاریها و تلویزیون مورد توجه هستند و تمام این رسانهها به نوعی در معرفی این افراد و آثار هنریشان مؤثر عمل میکنند. اما درباره هنرمندانی که در شهرستانها زندگی میکنند کمتر چنین اتفاقی میافتد. بنابراین روزنامههای هرشهری مانند اصفهان زیبا میتواند با معرفی هنرمندان و چاپ اثر آنها، البته با اجازه هنرمند، این خلأ موجود را تا حدودی پر کند. به نظرم این گستردگی میتواند فراتر از هنرمندان درجه اول هنرمندان دیگر را نیز دربر بگیرد تا گستره وسیعی از هنرمندان شهر به مخاطبان معرفی شود.»
فعالیت روزنامه در معرفی هنرمندان اصفهان بیشتر شود
خسرو ثقفیان، نویسنده و کارگردان تئاتر، گسترش فضای مجازی را عامل خارجشدن روزنامهها از مرکز توجه میداند: «مطبوعات و رسانهها در چهل سال پیش اغلب تنها کانال ارتباطی ما بودند. در گذشته ما مصرّانه برای خواندن گزارشها و نقدهایی که روی آثار هنری نوشته میشد، روزنامه را میخریدیم و به دیگران هم توصیه میکردیم که روزنامه بخرند و بخوانند. در واقع در بازار رسانهای روزنامهها فضای جذابی داشتند که همه سراغ آن میرفتند، اما امروزه به دلیل گسترش فضای مجازی نقش و تأثیر روزنامهها کم شده است و افراد مگر برای خواندن یک خبر از کار خودشان، خیلی سراغ خواندن روزنامه نمیروند.» او روزنامههای محلی را گرفتار نوعی سردی و انفعال میداند و میافزاید: «روزنامههای محلی متأسفانه سرد و آرام و بدون کشمکش هستند. این دوری از کشمکش تا حدودی خوب است، اما انگیزهای که مخاطب نیاز دارد تا جذب روزنامه شود موجود نیست. البته این محافظهکاری در کار تمامی عناصر فرهنگی و هنری مشاهده میشود و رسانه هم جزئی از آن است. یعنی هنرمندان به دلایل مختلف در بسیاری مواقع در مقابل بسیاری از امور سکوت میکنند و حتی در جلسات مختلف هم حرفی نمیزنند تا مبادا به کسی بربخورد و طبیعتا رسانهها در گفتوگو با این هنرمندان نمیتوانند خیلی غیرمنفعل باشند. علاوه بر اینکه خود روزنامه هم محدودیتهایی برای بیان مسائل مختلف دارد. همه اینها دست در دست هم میدهند و تصویری سرد از فضای رسانهای میسازند.»
ثقفیان البته به نقش روزنامههای محلی برای ارائه اخبار هنری هر شهر اشاره میکند: «در دورههایی که روزنامههای محلی وجود نداشت یا یکیدو روزنامه فعالیت میکردند، بیشتر این روزنامههای سراسری بودند که با خبرنگارانشان در شهرستانها، خبرهای هنری را پوشش میدادند. از جایی این امر متوقف شد و در این موقعیت جدید است که اهمیت روزنامههای محلی برای انعکاس اخبار فرهنگی و هنری هر شهری نمود پیدا میکند. این جایی است که روزنامه محلی میتواند نقش خودش را بهخوبی ایفا کند.» این پیشکسوت و مدرس تئاتر دورشدن از تیترهای خنثی و منفعل را یکی از راههای جذب بیشتر مخاطب به روزنامهها میداند و معرفی هنرمندان رشتههای مختلف در روزنامه را کمککننده به بالندگی هنر شهر ارزیابی میکند: «استفاده از تیترهای پویاتر در روزنامههای محلی مهم است؛ تیترهایی که مخاطب را جذب خواندن روزنامه کند. علاوه بر اینکه تیتر اولهایی با موضوعات هنری و فرهنگی هم باید در کنار تیترهای سیاسی یا اقتصادی مورد استفاده قرار بگیرد تا فضای فرهنگی هم از این موقعیت استفاده کند. از طرف دیگر، هرزمانی درباره هنرمندان و کارها و زندگیشان یادداشتها و پروندههایی در روزنامه وجود داشته باشد، مخاطب بیش از پیش جذب روزنامه میشود و تلاش میکند روزنامه را بخرد و بخواند.»
ثقفیان ادامه میدهد: «به نظرم در زمینه معرفی هنرمندان، روزنامه میتواند فعالیت بیشتری داشته باشد. با شناساندن هنرمندان و تعیین سطح کاری آنها میتوان تماشاگران و مخاطبان و مردم را در انتخاب آثار هنری برای دیدن راهنمایی کرد. مثلا در زمینه تئاتر، مخاطب با کمک معرفیهای انجامشده در روزنامه میداند که کار کدام کارگردان کمدی است و در کدام سالن میتواند کمدی ببیند و کدام کارگردان اساسا کارهای جدیتر را روی صحنه میبرد و این گونه انتخاب برای او سهلتر میشود.»