اصفهان، آن اصفهان نبود!

شانزدهمین نمایشگاه گردشگری و صنایع وابسته تهران در سردترین روزهای پایتخت با حرف و حدیث‌های فراوان برگزار شد.

تاریخ انتشار: 10:54 - چهارشنبه 1401/11/26
مدت زمان مطالعه: 9 دقیقه
اصفهان، آن اصفهان نبود!

شانزدهمین نمایشگاه گردشگری و صنایع وابسته تهران در سردترین روزهای پایتخت با حرف و حدیث‌های فراوان برگزار شد. اگر بپرسید چکیده تجاربم از بازدید یک روزه بخش‌هایی از نمایشگاه چه بود، باید بگویم جان کلام این که آرش نورآقایی در کارگاهش گفت: «کُمِیت» تولید محتوای گردشگری «لَنگ است».

در حالی که می‌توانیم با بهره بردن از انبوه روایت‌ها و افسانه‌‎های تاریخی‌مان، «پول» از گردشگری «پارو کنیم»! دکتر سجاد شالیکار به فعالان گردشگری توصیه کرد اگر می‌خواهند از دوران رکود گردشگری که به‌صورت سینوسی در کشور رخ می‌دهد، «جان سالم به در ببرند»، باید پورتفوی سرمایه‌گذاری‌شان را متنوع کنند و دست‌کم یکی از سرمایه‌گذاری‌ها را به خارج از حوزه گردشگری ببرند. بعضی از استان‌‎ها مانند یزد در نمایشگاه امسال حضور پررنگ‌تر و متفاوتی داشتند.

از سوی دیگر، اصفهان امسال با غرفه‌ای که حداقل سه برابر وسیع‌تر از سال‌ قبل بود در دو فضای هم‌جوار، سعی کرده بود بگوید من همان «پاویون اصفهان» سال گذشته هستم؛ فقط وسیع‌تر و متنوع‌تر شده‌ام. تلاش‌های خوبی هم شده بود اما…

برف بی‌امان می‌بارید و ترافیک راه‌های منتهی به نمایشگاه سنگین بود. اما من بالاخره رسیدم. در ورودی شمالی نمایشگاه همه ملزم به ثبت‌نام بودند و پک بهداشتی شامل ماسک و الکل هم موجود بود. آن‌ها که کارت خبرنگاری یا دانشجویی داشتند، رایگان وارد می‌شدند و بقیه باید بلیت می‌خریدند.

کمی جلوتر هم ایستگاه وسایل حمل‌و‌نقل داخل نمایشگاه بود که بازدیدکنندگان را تا محل سالن‌های نمایشگاه می‌بردند. سالن 35 که محل برگزاری کارگاه‌های گردشگریوم هگتا بود، اولین مقصد من محسوب می‌شد.

شالیکار: در ایران حتی زیرساخت گردشگری اسلامی هم نداریم! / نمایشگاه 

«تجربیات بازاریابی و جذب گردشگر خارجی، چگونگی تاب‌آوری در شرایط رکود» عنوان اولین کارگاهی بود که پنجشنبه 20 بهمن در آن شرکت کردم. فضای کارگاه، به شکل نیم‌بلک‌باکس طراحی شده بود تا مخاطبان به صورت پلکانی رو به راهروی نمایشگاه و سخنران بنشینند. شلوغی فضای نمایشگاه باعث می‌شد صدا به صدا نرسد.

بنابراین برگزارکننده دستگاه‌های بیسیم مخصوص راهنمایان گردشگری و کنفرانس‌ها را تدارک دیده بود تا سخنران مجبور نباشد فریاد بزند و مخاطبان هم بتوانند در میان صدای موسیقی غرفه‌های دیگر و صدای بلندگوی نمایشگاه، صحبت‌های سخنران را از هندزفری‌ بشنوند.
دکتر سجاد شالیکار صحبت‌هایش را با تأکید بر لزوم تقویت هویت ملی در بازاریابی گردشگری و تأثیر آن بر تصویرسازی واقعی از ایران آغاز کرد و سپس به روایت تجربه‌هایش از زندگی در ایران و مالزی و سرمایه‌گذاری‌هایش در حوزه گردشگری پرداخت.

شالیکار که دانش‌آموخته دکترای مدیریت فناوری اطلاعات است، با اشاره به این که در ایران هیچ‌گاه منحنی گردشگری صرفا صعودی نبوده و همیشه به صورت سینوسی افت و خیزهایی را در این حوزه تجربه کرده‌ایم، توصیه کرد: «حتما پورتفوی سرمایه‌گذاری‌تان را در حوزه گردشگری متنوع کنید و یکی از بیزنس‌هایتان را به خارج از گردشگری ببرید. مثلا اگر آژانس گردشگری راه‌اندازی کرده‌اید، باید تیم‌هایتان را چندمنظوره انتخاب کنید تا اگر به دوران رکود رسیدید برای مثال، مدیر تورهای ورودی‌تان بتواند در جایگاه مدیر تورهای خروجی فعالیت کند.»

او به کمبودهای مختلف در زمینه زیرساخت‌های گردشگری هم اشاره کرد و گفت: «عجیب است ولی باید بگویم ما حتی زیرساخت گردشگری اسلامی هم در ایران نداریم. یعنی وقتی بخواهید برای گروهی از گردشگران مسلمان توری را برنامه‌ریزی کنید که بتوانند به راحتی هم از جاذبه‌های گردشگری دیدن کنند و هم نمازهایشان را در وقت مناسب بخوانند، می‌بینید که به مشکل برمی‌خورید؛ چون مثلا مساجد ساعت 14 دیگر باز نیستند!»

شالیکار بر لزوم ایجاد «تنوع مقصد» هم تأکید کرد و افزود: «چرا کمتر سراغ ایلام می‌رویم؟ کرمانشاه و سیستان وبلوچستان هم عالی هستند. باید زنجیره توفیق گردشگری را گسترده‌تر کنیم.»

نورآقایی: تولید محتوا هوشمندی می‌خواهد / نمایشگاه 

آرش نورآقایی در کارگاه «اهمیت تولید محتوا در گردشگری» صحبت‌هایش را با این نکته آغاز کرد: «در توصیف اهمیت جایگاه ایران موارد مختلفی را بیان می‌کنند که شاید برخی‌هایشان چندان هم صحیح نباشد؛ اما اینکه ایران به لحاظ ثبت میراث جهانی، یکی از ده کشور برتر دنیا محسوب می‌شود، درست است و جمله مهمی است که می‌تواند در معرفی ایران به گردشگران خارجی به کار برده شود. تازه این در حالی است که برای ربع قرن کشور ما هیچ پرونده‌ای را در فهرست میراث جهانی بشر ثبت نکرده است».

به روایت نورآقایی، ایران با وجود داشته‌های فراوان و غنی تاریخی، هنوز کمترشناخته‌شده محسوب می‌شود؛ مثلا اگر بپرسید چند شیء موزه‌ای به نام ایران در نگاه عام مردم جهان شناخته شده‌اند، شاید فقط یک اسم را بتوانیم ذکر کنیم که آن هم «منشور کوروش» است. در کتابی هم که با عنوان تاریخ دنیا بر اساس 100 شیء منتشر شده، فقط 3 تا 4 اثر از ایران وجود دارد.

او اضافه کرد: «در برخی از منابع اختراع چرخ را به ایران نسبت داده‌اند و دست‌کم می‌دانیم که چرخ 12 پره در زمان عیلامی‌ها یعنی بیش از 3200 سال پیش، وجود داشته است. از چنین روایت‌هایی می‌توان در حوزه گردشگری استفاده کرد؛ حتی اگر مستند و تأییدشده و قطعی نباشند. همان‌طور که شهر ورونا در ایتالیا با معرفی خانه ژولیت توانسته گردشگران بسیاری را جذب کند تا جایی که این خانه به پرطرفدارترین جاذبه گردشگری این شهر تبدیل شده است.

در حالی که رومئو و ژولیتی اصلا وجود نداشته‌اند و این‌ها صرفا نام شخصیت‌های خیالی داستان شکسپیر هستند.» آن‌طور که نویسنده کتاب «عدد، نماد، اسطوره» گفت، در حوزه تولید محتوای گردشگری باید توجه کنیم که ساحت علم، روایت و افسانه متفاوت است؛ ولی از همه این موارد می‌توان برای معرفی مقاصد گردشگری به علاقه‌مندان بهره برد.

نورآقایی سپس از اشیای مهم موزه‌ای ایران مانند «ونوس تپه سرآب کرمانشاه» و «تندیس مرد شمی» در موزه ایران باستان یاد و تأکید کرد که شماری از اشیای منقول مهم در موزه‌های ایران وجود دارند که داستان‌ها و روایت‌ها و افسانه‌هایشان می‌تواند در تولید محتواهای گردشگری ایران شنیده شود. اما وقتی به بروشورهای معرفی ایران نگاه می‌کنیم، خالی از این جزئیات و داستان‌ها هستند. حالا به رفتار فرانسوی‎‌ها با اثر موزه‌ای مهمشان به نام «مونالیزا» نگاه کنید و ببینید که این اثر چقدر به اقتصاد فرانسه کمک کرده است.

نکته مهم دیگری که در این نشست مطرح شد، تأکید بر توجه به جست‌وجوهای گردشگران بود. به روایت نورآقایی یکی از سؤالات مطرح‌شده این است که ایران به چه معروف است (What is Iran famous for) وقتی نتایج جست‌وجوی این عبارت در گوگل را بررسی می‌کنید، به عبارت «آسباد اختراع ایرانی‌هاست» هم می‌رسید.

حالا سؤال این است که ما به این گزاره مهم در زمان تولید محتوای گردشگری و معرفی ایران توجه می‌کنیم؟ و نکته مهم دیگر این که حال و احوال آسبادهایمان چطور است؟! یک گزاره دیگر این است که «ایران دقیق‌ترین تقویم دنیا را دارد» و از تقویم جلالی و تقویم گریگوری هم در کنار هم به عنوان تقویم‌های دقیق یاد می‌شود. این‌ها مسائل جذابی برای گردشگران دنیاست و می‌تواند محور تولید محتواها و معرفی‌هایمان قرار گیرند.

حتی با توجه به عمرخیام که ایرانی است، نوروز که میراث ناملموس جهانی بشر است و نام ایران هم در پرونده ثبت جهانی‌اش وجود دارد و ادوارد فیتزجرالد که ایتالیایی است و رباعیات خیام را ترجمه کرده، می‌توان برگزاری رویدادهای گردشگرانه و تولید محتواهای جذاب با هدف جذب گردشگر را در پیش گرفت.

نورآقایی با بیان مثال‌هایی به اهمیت توجه به افسانه‌‌ها و اتصال برقرار کردن میان افسانه و واقعیت در گردشگری، اشاره و تاکید کرد: «تولید محتوا، هوشمندی می‌خواهد. مثلا برای معرفی سرو ابرکوه به گردشگران چه می‌گویید؟! بهترین توصیف این است که بگویید این درخت تنها موجود زنده روی کره زمین است که مارکو پلو را از نزدیک دیده است.»

او به شماری از میراث ادبیات و هنر ایران مانند مینیاتورهای هفت‌اورنگ جامی و داستان‌های هزار و یک شب اشاره و این سؤال را مطرح کرد: «چطور ما قبلا بهترین محتواها را در قالب نظم و نثر به بهترین شکل داشته‌ایم، اما حالا نمی‌توانیم محتواهای فاخر و انگیزه‌بخش به هدف جذب گردشگر تولید کنیم؟»

در بخش دیگر صحبت‌ها، به پویش «ایران من» هم اشاره شد. این پروژه با هدف معرفی جاذبه‌های گردشگری شهرهای مختلف ایران در سطح شهر تهران اجرا شده و طی آن 1800 بیلبورد بزرگراهی، استرابورد، لایت‌برد و تابلوهای کیوسک‌های مطبوعاتی با عکسی از یک جاذبه طبیعی یا تاریخی و ذکر نام آن و نام محل قرارگیری‌اش به مخاطبان معرفی شد.

نورآقایی از این پروژه به عنوان یک مجموعه تولیدمحتوای ناموفق یاد و تأکید کرد: «محتوا، علم است. گردشگری، علم است. افسانه‌سرایی هم علم است و به این ترتیب تولید محتوا علم و هوشمندی می‌خواهد و باید در جای درست قرار گیرد.»

از قهوه طسمیجان و شیرینی بهاباد تا کافه سمنو

بعد از دو کارگاه گردشگریوم، بازدید از نمایشگاه را ادامه دادم. اولین جایی که نظرم را جلب کرد، «مزرعه گردشگری کاریز» بود که کمتر از یک ساعت با اصفهان فاصله دارد و آن طور که مسئول غرفه تعریف کرد، گلخانه استوایی، کپرهای اقامتی، کافی‌شاپ کپری، رستوران کپری و مزرعه گردشگری را در خود جای داده است.

یک میز ساده که بر روی آن انواع میوه‌های تولید مجموعه قرار داده شده بود، یک مانیتور که در آن تیزر خوش‌ساختی از مجموعه پخش می‌شد و پذیرایی با گز از بازدیدکنندگان غرفه، برنامه‌ای بود که برای معرفی مجموعه‌شان به مخاطبان داشتند و توانسته بودند توجه‌ مخاطبان را هم جلب کنند. طی صحبت با آقای باباییان، مدیر اجرایی و حسین عطایی، مالک و مدیر مجموعه، متوجه شدم که مزرعه گردشگری کاریز، 80 هکتار مساحت دارد، 12 اقامتگاه کپری دور دریاچه و 13 اتاق فضاهای اقامتی‌اش را تشکیل می‌دهند.

سالن بازی بزرگسالان، بیلیارد، ایرهاکی، جامپینگ، فوتبال‌دستی، سالن بازی کودکان، سرسره‌بادی و تاب و استخر رو‌باز آب گرم زنانه و مردانه هم از امکانات مجموعه است. غرفه دیگری که توجهم را جلب کرد، مربوط به شهرستان آران و بیدگل بود که با عنوان «دروازه کویر» سعی کرده‌بودند در یک غرفه ساده به ارائه داشته‌هایشان بپردازند و در این میان سرو «قهوه طسمیجان» سفیدشهر، جالب توجه بود.

شمسی کریمی نصرآبادی، برایم گفت که این قهوه قبلا فقط در خانه ارباب‌زاده‌های سفیدشهر پخته می‌شد ولی او تلاش کرده که قهوه را به میان مردم بیاورد و ده سال پیش قهوه‌خانه‌ای در شهرشان راه‌اندازی کرده است. طعم این نوشیدنی شبیه قهوه نوش‌آباد و یزد بود و درست شبیه آن‌ها با افزودنی‌هایی مثل هل و گلاب و دارچین، هشت ساعت در دیگ پخته می‌شود، فقط شیرینی‌اش کمتر است.

دلیل را از کریمی پرسیدم و او توضیح داد که سعی کرده با توجه به ذائقه مخاطبانش طعم را بهینه کند؛ اما در عین حال طوری قهوه را بپزد که محلی‌ها را «به یاد قدیم‌ها» بیندازد. «مزرعه گردشگری و هتل نمکی خورشید دماوند» مجموعه گردشگری گیلانی‌ها بود که در فضای باز نمایشگاه برپا شده بود و یک دوج کامالاکار را هم در غرفه‌شان داشتند.

در توصیف این اتومبیل که کاپوتش زیر برف تهران پنهان شده بود هم نوشته بودند: «در جنگ جهانی دوم از طریق خلیج فارس وارد ایران شد و به کمک نیروهای روسیه در برابر آلمان نازی شتافت. پس از جنگ نیز در خدمت صلح و آرامش قرار گرفت و در طول 78 سال عمرش خدمات شایانی به کشاورزان و چای‌کاران گیلان انجام داد. هم‌اکنون این پیرمرد خسته آمریکایی متولد 1320، شادی‌بخش مزرعه خورشید است.»

غرفه بعدی که به دیدنش رفتم، غرفه استان یزد بود که با رقص‌های محلی و گروه دف‌نوازی بانوان سعی داشت مخاطبان را در سازه میان پاویونش نگه دارد و با شیرینی کلوکنف و دو غذای سنتی جوو و بلغورو از مخاطبان پذیرایی می‌کرد. طراحی پاویون و حضور پررنگ شهرستان‌های این استان، تحسین‌برانگیز بود.

«کافه سمنو» عنوان جذابی بود که مرا به کرج رساند! ظرف‌های کوچک سمنو با طراحی و بسته‌بندی و طعم متفاوت باعث شده بود مخاطبان زیادی جذب شوند. نام، لوگو و شعارشان هم تأمل‌برانگیز بود: «پای دیگ سادات».

اصفهان با پاویون وسیع و داستان‌های ناگفته!

و اما پاویون اصفهان… دو فضای مجزای روبه‌روی هم با سازه‌های مختلف تدارک دیده شده بود که خب در نگاه اول وسعت پاویون و لوگوی «اصنهان» و نقش قوس که در ابعاد بزرگ به همراه نام اصفهان در فضا دیده می‌شد، توجه مخاطب را جلب می‌کرد. شهرداری‌های شهرستان‌های استان هر کدام میزی داشتند و صنایع‌دستی‌شان را به نمایش گذاشته بودند و بروشور و کاتالوگ‌هایی به گردشگران می‌دادند.

در فضاهای دیگر، عکس‌هایی روی شاسی چاپ شده بودند که هرکدام کیوآرکدی داشتند متصل به یکی از ویدیوهای داستان‌های ناگفته اصفهان در اینستاگرام. مانیتورهایی هم وجود داشت که می‌توانستید فیلم‌های تبلیغاتی برخی از شهرستان‌ها را تماشا کنید. پاویون امسال به ابتکار اداره‌کل میراث فرهنگی استان، استانداری اصفهان و سازمان همیاری‌ شهرداری‌های استان برپا شده بود و در اصل دو ارگان دیگر که سال گذشته در برپایی پاویون اصفهان نقش عمده‌ای داشتند (اتاق بازرگانی استان اصفهان و شهرداری اصفهان) امسال در برپایی پاویون همکاری نکرده بودند.

اما نشانی‌هایشان در فضاهای پاویون وجود داشت. کتابچه‌ای هم با عنوان «فرصت‌های سرمایه‌گذاری گردشگری استان اصفهان» با مقدمه‌ای به قلم علیرضا ایزدی، مشاور وزیر و مدیرکل میراث فرهنگی استان اصفهان و پیشگفتاری به قلم مهندسین مشاور نقش و اندیشه مبنا منتشر شده بود که در اختیار مخاطبان هدف قرار می‌گرفت.

در این کتابچه لوگویی به نام «اصفهان، سرزمین داستان‌های ناگفته» وجود داشت. در بخش ابتدایی کتاب به معرفی اصفهان و داشته‌هایش و ذکر سندهای آمایش ایران و اصفهان پرداخته‌شده بود. در بخش میانی، مجموعه‌های شهرک سلامت اصفهان، اصفهان سیتی‌سنتر، هتل ویرا اصفهان، هتل چهارباغ سپاهان اصفهان، منطقه نمونه گردشگری گلستان کوه خوانسار، منطقه نمونه گردشگری مهستان نقش‌جهان، کاروان‌سرای صفوی امین‌آباد، خانه تاریخی شاهیج، منطقه نمونه گردشگری واحه و هتل فیروزه اصفهان به عنوان دستاوردهای سرآمد در صنعت گردشگری، معرفی شده‌اند.

در انتهای این کتاب 170‌صفحه‌ای هم سند پهنه‌‌های پیشنهادی سرمایه‌گذاری گردشگری در استان اصفهان منتشر شده و در ادامه اسامی 57 مجموعه گردشگری، اقامتگاه، هتل، مجتمع خدمات بین‌راهی، محوطه گردشگری تپه تاریخی، منطقه نمونه گردشگری، مرکز گردشگری و اردوگاه گردشگری ذکر شده و جدول پیشنهادی به سرمایه‌گذاران هم حسن‌ختام کتاب است.

قوز بالا قوز برفی!

ساعت پنج عصر، نمایشگاه که امسال خلوت‌تر از سال‌های گذشته بود، تمام شد. در حالی که برف به شدت می‌بارید، ترافیک در خیابان‌های منتهی به نمایشگاه غوغا می‌کرد و خبری از ماشین‌هایی برای پاشیدن نمک نبود، مخاطبان قصد بازگشت داشتند؛ دریغ که تاکسی در کار نبود و تاکسی‌هایی هم که پیدا می‌شدند مبلغی چند برابر قیمت معمول طلب می‌کردند؛ مثلا 350 هزار تومان تا متروی گیشا و 400 هزار تومان تا ایستگاه متروی حقانی!

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

بیست − هفت =