نخستین تصویر از شهر

اگر ورودی شهر را نخستین مواجهه یک گردشگر تازه‌وارد با فضای شهری بدانیم، بی‌شک ترمینال هم می‌تواند (در کنار سایر مکان‌های مشابه مانند فرودگاه و ایستگاه راه‌آهن) نخستین مکانی باشد که یک گردشگر تازه‌وارد قدم به زمین یک شهر می‌گذارد. بنابراین اهمیت شکل و شمایل چنین مکانی در ترسیم تصور و احساس اولیه آدم‌ها از یک شهر نقش مهمی دارد.

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۸ - یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

دوری و نزدیکی ترمینال به مراکز شهر، معماری و فضای خارجی و داخلی آن، نظافت و تمیزی، ارائه امکانات مختلف مانند عابربانک، کافی‌شاپ، اغذیه‌فروشی، نمازخانه، سرویس بهداشتی و … از جمله مواردی است که در نگاه اول و به محض حضور مسافرها در ترمینال، تصویر اولیه‌ای از شهر در ذهن آنها می‌سازد. با این مقدمه به دو ترمینال فعال و پررفت‌وآمد در شهر اصفهان از نگاه کسانی که گذارشان به‌عنوان مسافر به این دو فضای شهری افتاده، می‌پردازیم. یکی ترمینال «صفه» در سمت جنوبی شهر و دیگری «کاوه» در شمال شهر که در بیست و چهار ساعت شبانه‌روز محل رفت‌وآمد مسافرانی هستند که اصفهان مقصد یا مبدأ سفرشان است…

در ابتدا بد نیست بدانید که ترمینال کاوه در شمال شهر اصفهان در سال 1370 افتتاح شده و امروز با داشتن 16 شرکت مسافربری، روزانه به‌طور متوسط 12 هزار نفر مسافر را به نقاط مختلف کشور منتقل می‌کند. این ترمینال مساحتی حدود صدهزار مترمربع، زیربنایی حدود سی هزار مترمربع و فضای سبزی بالغ بر 25 هزار مترمربع بزرگترین ترمینال شهر اصفهان است.

دیگر ترمینال مهم شهر اصفهان صفه است که در سال 1370 افتتاح شده و با مساحت ۴۵ هزار مترمربع، زیربنای 12 هزار مترمربع و 10 هزار مترمربع فضای سبز به‌طور متوسط روزانه حدود 100 هزار نفر مسافر را جابجا می‌کند.

مصیبت همسایگی با یک ترمینال!

به‌مرور زمان با توسعه شهر اصفهان، ترمینال‌ها که در ابتدا فاصله معناداری با بافت شهری داشته‌اند، جزئی از آنها شده‌اند. چنانکه ترمینال‌های کاوه و صفه و دیگر ترمینال شهر یعنی زاینده‌رود هم امروز در متن شهر جای گرفته‌اند. ناگفته پیداست که همسایگی با ترمینال‌ها و سکونت در نزدیکی آن‌ها چه مشکلاتی دارد. به جز ازدحام و شلوغی دائمی در آن محوطه، می‌شود به آلودگی هوایی که همیشه در آن بوی دود اتوبوس‌ها جریان دارد یا سر و صدای بیش از حد اشاره کرد. شاید بشود گفت تا چندین سال قبل ترمینال‌های اصفهان در محدوده‌ای دور از فضای شهر ایجاد شده‌اند، اما حالا دورتادور آنها پر شده از خانه‌ها و سکونت‌گاه‌هایی که محل زندگی دائمی مردم هستند. «مهدی» که خانه‌شان در همسایگی ترمینال اتوبوس زاینده‌رود است دراینباره می‌گوید: «خانه ما در یکی از مجتمع‌های مسکونی روبروی پارک ناژوان است و با اینکه نسبت به دیگر خانه‌ها در این محدوده فاصله نسبتاً دوری با ترمینال زاینده‌رود دارد، اما سر و صدای اتوبوس‌ها و بوی دود آنها مهمان همیشگی خانه ما هستند. مصیبت وقتی بیشتر می‌شود که بخواهی چند دقیقه توی بالکن بنشینی! آنقدر سر و صدا هست که از کرده‌ات پشیمان می‌شوی!»

ترمینال و عصرهای دلگیر جمعه!

ترمینال‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین منظرهای شهری که حالا دیگر به‌دلیل نزدیکی قابل‌توجهشان به فضای شهر، می‌شود جزئی از بافت شهری به حسابشان آورد، نقش مهمی در شکل‌گیری تصور و احساس شهروندان و گردشگرها نسبت به شهر دارند. بنابراین تبدیل آنها به اماکنی دارای معنا و هویت، نقش مهمی در ایجاد پیوند درونی با مخاطب دارد. این موضوع را می‌شود از نگاه کسانی بررسی کرد که تماس مکرر با ترمینال دارند و این مکان به بخشی مهم از زندگی روزمره، هفتگی، ماهیانه یا سالیانه آن‌ها تبدیل شده است.

«میلاد» که دوران 5 سال و نیمه دانشجویی‌اش را در اصفهان و در شهرک بهارستان ساکن بوده و بارها به ترمینال صفه رفت‌وآمد کرده است، می‌گوید: «اغلب وقت‌هایی که راهی شهرم خوزستان می‌شدم، روزهای جمعه بود. بلیت را هم معمولاً برای ساعت 5 عصر می‌گرفتم که بیشتر مسیر را شب در راه باشم و صبح برسم خوزستان.»

او ترمینال را فضایی دلگیر توصیف می‌کند: «نمی‌دانم چرا ترمینال اتوبوس در بیشتر شهرها مکان دلگیری است. برعکس فرودگاه و حتی ایستگاه راه‌آهن که فضا بزرگتر و دلبازتر است، ترمینال فضای خفه و گرفته‌ای دارد. انگار دلت می‌خواهد هرچه زودتر از زیر سقفش بیرون بزنی! ترمینال صفه هم همیشه برای من همین‌طور بود. هیچ‌وقت نتوانستم احساس خوبی به آن پیدا کنم. به خصوص که در آن سال‌ها اغلب عصر جمعه به اصفهان می‌رسیدم و در ترمینال از اتوبوس پیاده می‌شدم. عصرهای دلگیری بود…»

میلاد احساسش به ترمینال را هنگام سوار شدن و پیاده شدن از اتوبوس متفاوت می‌داند و می‌گوید: «از سال‌های حضورم در اصفهان خاطرات خوبی دارم. اما چون به خوزستان و خانواده‌ام وابسته‌ام، دل کندن از آنها در آن سال‌ها برایم سخت بود. به‌همین دلیل هم وقتی می‌خواستم سوار اتوبوس شوم و بروم خوشحال‌تر بودم از وقتی که اتوبوس وارد ترمینال صفه می‌شد و می‌خواستم از آن پیاده شوم…»

مسافرانِ صندوقی!

 ترمینال فقط محلی برای رفتن به سفر یا برگشتن از آن نیست. بلکه برای خیلی‌ها مکان کار و کاسبی است. نمونه‌اش هم فروشگاه‌ها و مغازه‌هایی است که در سالن ترمینال‌ها کالاها و اجناس مختلفی برای مسافران عرضه می‌کنند. مثلاً در دو ترمینال اصفهان می‌توانید مغازه‌هایی را ببینید که سوغات اصفهان مانند گز، پولکی و نبات می‌فروشند و توشه سفر مسافران مانند اغلب خوراکی‌ها و تنقلات را به آنها عرضه می‌کنند.

اما جالب است بدانید که اتوبوس‌های بین‌شهری گاهی به‌جز آدم‌ها مسافران دیگری هم دارند! این را یکی از راننده‌های اتوبوس بین‌شهری در اصفهان می‌گوید: «همه این 18 سالی که راننده اتوبوس بوده‌ام، بیشتر وقت‌ها اجناسی را برای دوست و آشنایانم از این شهر به آن شهر برده‌ام. مثلاً کسی می‌خواهد وسیله‌ای مثل یک کارتن کتاب، لوازم خانگی و… را برای آشنایش در شهر دیگری بفرستد. قبل از حرکت می‌آید آن را به ما می‌سپرد تا برایش ببریم. اگر صندوق ماشین جا داشته باشد و از چمدان‌های مسافرها پر نباشد، می‌گذاریمش توی صندوق و به دست صاحبش در ترمینال مقصد می‌رسانیم.»