درس کارگردانی با گیرمو دل تورو

گیرمو دل تورو، کارگردان، فیلم‌‌نامه‌‌نویس و تهیه‌‌کننده مکزیکی، نامی آشنا برای دوستداران سینما در سرتاسر جهان است. دل تورو، بدون شک، یکی از منحصربه‌‌فردترین و خاص‌‌ترین کارگردانان عصر حاضر است که به‌‌طور ویژه نیز به خلق هیولاهای عجیب و خارق‌‌العاده در فیلم‌‌هایش شهره است. بسیاری «هزارتوی پن» (2006) را شاهکار او می‌‌دانند، فیلمی با لایه‌‌های مفهومی پیچیده و به لحاظ بصری بسیار خیره‌‌کننده که توانست در شاخه‌‌های بهترین چهره‌‌پردازی، بهترین طراحی صحنه و همچنین بهترین فیلم‌‌برداری جوایز هفتاد و نهمین دوره اسکار را از آن خود کند. 

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۶ - پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

«شکل آب» (2017) نیز از شناخته‌‌شده‌‌ترین آثار دل تورو و یک فیلم فانتزی و عاشقانه مسحورکننده است که در 13 شاخه نامزد جوایز نودمین دوره اسکار شد و درنهایت توانست در 4 شاخه ازجمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده این رقابت شود. «ستون فقرات شیطان»، «پسر جهنمی» و «قله‌‌ای به رنگ خون» نیز از دیگر آثار شاخص این کارگردان بنام هستند.

بااین‌‌وجود، راهی که او برای رسیدن به موفقیت طی کرد، خیلی هم سفر راحت و بی‌‌دردسری نبود. او در اینجا برخی نکات جالب‌‌توجه را که در طول این مسیر آموخته با فیلم‌‌سازان جوان و کارگردانان تازه‌‌کار به اشتراک می‌‌گذارد.

بسیار محکم اما درعین‌‌حال حساس و تأثیرپذیر باشید

دل تورو می‌‌گوید که کارگردان بودن جایگاهی فوق‌‌العاده عجیب و غیرعادی است که باید برای آن بسیار قوی و ثابت‌‌قدم و درآن‌‌واحد، حساس و انعطاف‌‌پذیر باشید. او می‌‌گوید که لازم است این دو را از هم جدا کنید چراکه نمی‌‌توانید همیشه کاملاً تأثیرپذیر باشید و به اراده‌‌ای قوی نیاز دارید تا بتوانید برای آنچه به دنبال آن هستید با تهیه‌‌کننده‌‌ها و کمپانی‌‌های فیلم‌‌سازی مبارزه کنید.

لازم است به‌‌طور مداوم نه بگویید تا بتوانید پروژه‌‌تان را آن‌‌طوری که خودتان تصور کرده‌‌اید و در نظر داشته‌‌اید، به انجام برسانید. این جنگی دائمی و پایان‌‌ناپذیر برای حراست و دفاع از آن تصویری است که به آن باور دارید؛ اما دل تورو همچنین می‌‌گوید که لازم است درآن‌‌واحد در برابر بازیگران خود بی‌‌نهایت نرم بوده و پذیرای نظرات آن‌‌ها باشید.

«باید بجنگید و بتوانید در آن زمینه‌‌هایی که لازم است از فیلمتان دفاع کنید و درعین‌‌حال باید بی‌‌نهایت، بی‌‌نهایت نرم و تأثیرپذیر باشید. مثلاً، می‌‌توانید در یک لحظه بر سر تهیه‌‌کننده‌‌تان داد بکشید که چرا کرین فیلم‌‌برداری آماده نیست و لحظه بعدی باید کاملاً پذیرای بازیگرتان باشید تا بتوانید اجرای او را تماشا کنید.»

فیلم‌‌هایی را بسازید که به آن‌‌ها باور دارید و باعث می‌‌شوند چنین احساس کنید که باید آن‌‌ها را بسازید

دل تورو می‌‌گوید که او اطمینان تزلزل‌‌ناپذیر و کاملی نسبت به فیلم‌‌هایی که ساخته، داشته است و اینکه شما هم باید فقط داستان‌‌هایی را دنبال کنید که باعث می‌‌شوند احساس مشابهی داشته باشید. به‌‌عنوان‌‌مثال، یک‌‌بار که داشت با دانیل کراوس (همکارش در نوشتن رمان «شکل آب») صبحانه می‌‌خورد، کراوس خلاصه‌‌ای از «شکل آب» را مطرح کرد (قبل از اینکه نوشته شود). دل تورو ارتباطی آنی با این داستان برقرار کرد، ایده آن را خرید و فیلم‌‌نامه‌‌اش را نوشت. او می‌‌گوید که درست از سر همان میز صبحانه کاملاً نسبت به گفتن این داستان مطمئن بود، فیلم‌‌نامه‌‌ای که درنهایت تبدیل به فیلمی شد که جایزه اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرد.

دل تورو می‌‌گوید که وقتی داستانی را پیدا می‌‌کنید که نسبت به آن احساس خیلی خوبی دارید، باید اول‌ازهمه آن‌چنان نسبت به آن احساس یقین و اطمینان داشته باشید که باعث شود بگویید «من باید این فیلم را بسازم.» این مسئله ربطی به عزت‌نفس ندارد یا این تمایل که فیلمتان پذیرفته شود و دوستش داشته باشند، بلکه همه‌‌چیز با اعتقاد و باور خالص، راسخ و تمام و کمال نسبت به آن داستان آغاز می‌‌شود و باعث می‌‌شود احساس کنید که واقعاً نیاز دارید آن را بسازید. دل تورو می‌‌گوید که این احساس بسیار مشخص و متمایز است و از حسی که نسبت به داستان‌‌هایی که برایتان این‌‌طور نیستند دارید، کاملاً متفاوت است. یک‌جورهایی مثل گوش دادن به آهنگی است که از آن لذت می‌‌برید؛ بلافاصله حسش می‌‌کنید و جذبتان می‌‌کند.

هدف این نیست که چیز کاملاً جدیدی خلق کنید، بلکه این مهم است که اجازه دهید صدای شما شنیده شود

بسیاری از فیلم‌‌سازان، نویسندگان و کارگردانان جوان ممکن است وقتی‌‌که تلاش می‌‌کنند چیز کاملاً جدیدی خلق کنند، به‌‌طور مکرر به مانع بربخورند. دل تورو می‌‌گوید که هدف این نیست که داستان‌‌هایی را بنویسید یا بسازید که هرگز تابه‌‌حال گفته نشده‌‌اند چراکه درواقع همه‌‌چیز قبلاً گفته شده و انجام شده است. چیزی که اهمیت دارد این است که از خاص بودن و منحصربه‌‌فرد بودنتان، ویژگی‌‌های ممتاز، عیوب و نواقص و همچنین پیشینه فرهنگی‌‌تان استفاده کنید تا چیزهایی را که پیش‌‌ازاین گفته شده به‌گونه‌ای درهم بیامیزید و مخلوط کنید که چیز جدیدی خلق شود.

«شما همان چیزی هستید که هستید و این چیزی است که برای فیلم‌‌هایی که می‌‌سازید، به ارمغان می‌‌آورید. همه کاری که ما به‌‌عنوان هنرمند می‌‌توانیم انجام بدهیم، ترکیب و تلفیق چیزهایی است که قبلاً انجام شده است. حداقل 2000 سال از تمدن انسانی می‌‌گذرد. هر ترانه‌‌ای که فکر کنید خوانده شده، هر داستانی گفته شده؛ اما صدای شما هنوز شنیده نشده است. صدای شما باید از این به بعد شنیده شود. به این منظور، من دو چیز را که درواقع همانند و یکی هستند باهم در یک پکیج قرار می‌‌دهم، ویژگی‌‌های ممتاز شما و نواقصتان.»

هدف این است که اجازه دهید صدای منحصربه‌‌فرد شما شنیده شود. فقط شما می‌‌توانید به روش خاص خودتان داستان‌‌ها را ترکیب و تنظیم کنید؛ بنابراین دفعه بعدی که به یک مانع برخوردید، با آغوش باز پذیرای ویژگی‌‌هایتان و دقیقاً همان خصوصیات منحصربه‌‌فردی باشید که از شما همان شمایی را ساخته که اکنون هستید. از این نترسید که داستان‌‌هایی را بگویید که پیش‌‌ازاین گفته و ساخته شده‌‌اند.

منبع: nofilmschool.com