چند سالتان است و چند فرزند دارید؟
متولد 1316 هستم و 7 فرزند و 14 نوه دارم. یکی از پسرهایم دندانپزشک است و بقیه هم تحصیلکرده هستند.
شغلتان چیست؟
در داروخانه تأمین اجتماعی کار میکردم و از سال 1349 استخدام شدم.
چه سالی بازنشسته شدید؟
سـال1379 و پسازاینکه 30 سال خدمت کردم. البته 10 سال بعدازاینکه استخدام تأمین اجتماعی شدم، مغازه عطاری زدم و بعدازظهرها هم آنجا کار میکردم. درواقع همیشه مشغول به کار بودهام و دوست داشتهام به نحوی خودم را سرگرم کنم.
وقتی استخدام شدید مدرک تحصیلیتان چه بود؟
دیپلم علوم طبیعی داشتم. سال 1397 خیلی اتفاقی دختر خانمی را دیدم که در کنکور علوم تجربی شرکت کرده و در رشته علوم آزمایشگاهی پذیرفته شده بود. جرقه شرکت در کنکور همان موقع در ذهنم زده شد. کتابهای او را خریدم و شروع کردم به درس خواندن. دیپلم تجربی گرفتم تا بتوانم در آزمون سراسری شرکت کنم.
چرا رشته تجربی را انتخاب کردید؟
چون رشته جذاب و دلنشینی است. علوم تجربی شیرین است و مثل داستان زندگی میماند.
و چه شد که تصمیم به شرکت در کنکور گرفتید؟
دیپلمم را که گرفتم به ادامه تحصیل علاقهمند شدم. یواشیواش نشستم به درس خواندن. ذوق و شوق زیادی داشتم؛ البته استرس و اضطراب هم داشتم؛ اما این مسئله مانع تلاشم نشد. از نتیجه امتحان هم راضی هستم. مشکلم فقط وقت کمی بود که برای پاسخدادن به پرسشها در نظر گرفته شده بود. من برای پاسخدادن نیاز به زمان بیشتری داشتم؛ مثلا برای جوابدادن به پرسشهای عمومی فقط 90 دقیقه وقت بود.
امسال دفعه اول بود که کنکور میدادید؟
بله.
سالهای زیادی از اخذ کنکور شما گذشته… چرا زودتر به فکر شرکت در آزمون سراسری نیفتادید؟
چون مشغول زندگی و کار بودم و دغدغههای زیادی داشتم؛ اما از زمانی که بازنشسته شدم، زمان آزاد بیشتری دارم و میتوانم به ادامه تحصیل فکر کنم.
واکنش خانواده، دوستان و آشنایان به شرکت شما در کنکور سراسری چه بود؟
هیچکدام از آنها مشکلی با این موضوع نداشتند؛ اتفاقا وقتی شنیدند که امسال تصمیم گرفتهام در آزمون سراسری شرکت کنم خیلی هم خوشحال شدند. فرزندانم هم از این موضوع بسیار استقبال کردند و خوشحال شدند که پدرشان در این سن قصد ادامه تحصیل دارد. حتما بقیه دوستان و همسنوسالهایم هم از این موضوع خوشحال میشوند.
چقدر برای کنکور وقت میگذاشتید و روزی چند ساعت درس میخواندید؟
شبها بهموقع میخوابیدم. حدود ساعت سه نصفهشب از خواب بیدار میشدم. دست و صورتم را میشستم و یکچیز مخـتـصـری مـیخـوردم و شروع میکردم به درس خواندن. آهستهآهسته درسها را میخواندم. از آنها نسخهبرداری میکردم و نکات مهم را یادداشت میکردم تا در ذهنم بهخوبی جای بگیرد و در روز کنکور فراموش نکنم. تست هم میزدم. هر وقت خسته میشدم قدری استراحت میکردم و دوباره چیزی میخوردم تا کشش یادگیری مطالب را داشته باشم. روزها در مغازهها هم کتابهایم را همراهم میبردم و وقتی که مشتری نداشتم مطالب مهم را مرور میکردم.
از کسی هم کمک میگرفتید؟
بله، از بچههایم کمک میگرفتم و از آنها میپرسیدم؛ اما خودم خیلی تلاش و ممارست کردم تا موفق شدم.
خودتان دوست دارید چه رشتهای و چه دانشگاهی قبول شوید؟
دوست دارم رشته علوم آزمایشگاهی در یکی از دانشگاههای اصفهان قبول شوم. صرفا به دلیل اینکه به این رشته علاقه بسیار زیادی دارم وگرنه من که دیگر امکان ورود به بازار کار را ندارم.
اگر امسال قبول نشوید، دوباره در کنکور شرکت میکنید؟
بله، تا زمانی که به هدفم برسم باز هم در آزمون سراسری شرکت خواهم کرد و دست از طلب برنخواهم داشت.
واکنش سایر داوطلبانی که روز کنکور در حوزه امتحانی حاضر بودند و شما را دیدند چه بود؟
خوشحال میشدند. لبخند میزدند و لطف زیادی به من داشتند. برایشان جالب بود که فردی در سن و سال من که اتفاقا جای پدربزرگشان را دارد، تصمیم گرفته است که همزمان با آنها در کنکور سراسری شرکت کند و به رقابت با آنها بپردازد.