ریسباف هنوز هیچ می‌بافد!

رؤیای ایجاد موزه، پاتوق هنرها، گالری بزرگ هنر و… برای اصفهان همچنان بی‌سرانجام است. هر از گاهی به مدد حضور رسانه‌ها یا در صفحات شخصی مجازی برخی فعالان فرهنگی اشاره‌ای به آن می‌شود و ماجرا دوباره بی‌نتیجه و مسکوت می‌ماند تا زمانی دیگر … . این رؤیا اما در حافظه نزدیک همین شهر در حال پیوند به سرنوشت یکی از مهم‌ترین مکان‌های شهری باقی‌مانده تاریخ معاصر اصفهان یعنی کارخانه ریسباف بود.

تاریخ انتشار: 09:52 - چهارشنبه 1400/08/12
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه

«ریسباف» تنها کارخانه به‌جا مانده از مجموع 9 کارخانه تاریخی پارچه‌بافی در اصفهان است که تا امروز از تیغ تخریب و ویرانی جان سالم به در برده است. «وطن»، «زاینده رود»، «شهرضا»، «نختاب»، ‌«پشمباف»، «صنایع پشم»،‌ «رحیم‌زاده»، «دهش (نور)» دیگر کارخانه‌های اصفهان بودند که از همگی به جز ریسباف تنها نام و یادی محو باقی مانده و با پرداخت یک‌بار عوارض شهری به شهرداری جایشان را به آپارتمان‌ها بی‌هویت امروزی داده و تمام شده‌اند!
از خوب حادثه اما ریسباف، درسال 1381 با شماره 6018 به عنوان یکی از آثار ملی در ایران به ثبت رسیده و تا امروز از تیغ تخریب جان به در برده، اما فارغ از لزوم طرح ایده‌هایی برای تغییر کاربری‌اش، مدت‌هاست که رهاشدگی و وضعیت نامشخص و بلاتکلیفش دل دوستداران فرهنگ را می‌لرزاند.
 به گزارش تسنیم در زمستان 1399، رؤیای تبدیل این کارخانه به موزه و تغییر کاربری فرهنگی آن نزدیک به پنج استاندار (فارغ از تغییرات امسال) را به چشم دید، اما اتفاقی در این زمینه صورت نگرفت. نخستین بار در دولت نهم استاندار وقت اصفهان اعلام کرد قصد خرید کارخانه و تبدیل آن به موزه بزرگ اصفهان را دارد؛ اما به نظر می‌رسد در نهایت توافقی با یکی از بانک‌ها حاصل نشد تا این اتفاق عملیاتی شود. حتی شهردار وقت اصفهان در تاریخ 6 آذر 1393 اعلام کرد که شهرداری برای احداث موزه صنایع دستی در کارخانه ریسباف در سال جاری بودجه‌ای تعیین کرده اما به دلیل پیشنهادی از سوی وزارت راه و شهرسازی در این ارتباط فعالیت خود را متوقف کرده است.
در نهایت در دی ماه سال 1395 قرارداد واگذاری کارخانه ریسباف اصفهان از سوی یکی از بانک‌ها با وزارت راه و شهرسازی با حضور آخوندی، وزیروقت راه و شهرسازی، زرگرپور، استاندار وقت اصفهان و مدیرعامل این بانک امضا شد تا واگذاری این کارخانه و اجرای عملیات تغییر کاربری و تبدیل آن به موزه و فضای فرهنگی در قالب شرکت بازآفرینی شهری در شکل رسمی به حرکت خود ادامه دهد.
ایزدی، مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری به صورت جدی پیگیر احیا و تغییر کاربری این کارخانه شد تا جایی که دبیرخانه بازآفرینی ریسباف رسما فعالیت خود را آغاز کرد و حتی کار به برگزاری همایش و سمینار بین‌المللی و مسابقه طرح و جمع آوری ایده هم رسید؛ اما با استعفای آخوندی وزیر وقت و رفتن ایزدی از مدیریت این شرکت،‌ کار دبیرخانه رها شد و مشکلات انتقال مالکیت و بحث بر سر خرید و فروش آن همچنان ادامه پیدا کرد و انگار باز در نقطه اول ایستادیم؛ به طوری که حالا در پاییز 1400 سرنوشت ریسباف هنوز در ابهام است.
سیر نگارش و انتشار این گزارش خود مانند قصه پیچیده و دراز ریسباف مثنوی هفتادمن است؛ چه از آن رو که به جهت اهمیت موضوع بسیاری از مدیران شهری و استانی حداقل در دورانی درگیر ماجرا شده‌اند و چه از آن جهت که جابه‌جایی‌های پی در پی، بی‌اطلاعی مدیران از روند و جزئیات کار و سیستم سختگیر پاسخ‌گویی برخی مدیران به رسانه‌ها همواره انتشار گزارش را به تعویق انداخت.

نجات کارخانه ریسباف نیازمند تعامل همگانی در استان است

علیرضا قاری‌قرآن، مدیرکل راه و شهرسازی استان اصفهان در رابطه با جریان تازه وضعیت تملک کارخانه ریسباف می‌گوید: تملک این کارخانه همچنان با بانک ملی است و تغییری در جریان انتقال آن صورت نگرفته است. قاری قرآن، این انتقال ناکام از بانک ملی به وزارت راه و شهرسازی را خارج از اراده استانی می‌داند: ما در استان به طور مستقیم مسئول این پرونده نیستیم و خریدار و طرف معامله از بانک ملی شرکت بازآفرینی شهری است که در تهران مستقر است. این شرکت هم روند مالی این پروژه را تا جایی پیش برد؛ اما متأسفانه مباحث انتقال و تحویل کامل نشد. در حال حاضر هم مدیر شرکت بازآفرینی شهری تغییر کرده و این شرکت توسط سرپرست اداره می‌شود و شاید برای رسیدن به نتیجه باید کمی دیگر صبر کرد. نکته مهم اما اینجاست؛ با وجود اینکه دولت نزدیک به 250 میلیارد تومان اینجا هزینه کرده ارزش این مکان بیش از این‌هاست.
او سپس به لزوم استفاده از تعامل همگانی در استان برای اجرایی‌شدن این پروژه اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: نهادها و مراکز مختلف استان باید درباره آن تصمیم‌گیری کنند و ما در حال حاضر سعی می‌کنیم شهرداری را به عنوان متولی وارد این جریان کنیم. البته این موضوع پیش از هرچیز مستلزم انتقال مکان از بانک ملی به وزارت راه و شهرسازی است.

تلاش‌های بی فرجام برای گفت‌وگو با مدیران شرکت بازآفرینی

شرکت بازآفرینی شهری به عنوان زیرمجموعه وزارت راه و شهرسازی یکی از مهم‌ترین نهادهای پاسخ‌گو درباره سرنوشت ریسباف و احیای آن است؛ اما متأسفانه تلاش‌های مکرر ما برای گفت‌وگو با مهدی عبوری، مدیرعامل این شرکت در اواخر زمان مدیریتش عقیم ماند و ایشان پاسخ‌گو نبود. مدیررسانه شرکت بازآفرینی شهری پیگیری موضوع را از احمد نوری، عضو هیئت مدیره این شرکت را هم رد کرد. این در حالی است که نوری حدود 10 ماه است عضو هیئت مدیره شرکت بازآفرینی شهری است و از یک ماه پیش سرپرست این اداره است.

وظیفه میراث فرهنگی، صرفا تذکر به مالک برای نگهداری درست است

اما با توجه به اینکه کارخانه ریسباف ثبت ملی شده، اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی این استان هم یک طرف ماجراست. ناصر طاهری، معاون این اداره درباره این پرونده می‌گوید: این ساختمان قرار بود در دولت یازدهم به اداره میراث فرهنگی برای احداث موزه واگذار شود. طرحی که حتی مصوبه هم گرفت؛ امابا شکایت بانک ملی به عنوان مالک و حقوقی‌شدن پرونده ابطال مصوبه شد. در سال‌های بعد اداره راه و شهرسازی وارد جریان شد و بخش زیادی از آن را تملک کرد؛ اما بخشی از آن را با توجه به گرانی و تورم بالای قیمت مسکن و زمین در سال‌های اخیر نتوانست تملک کند و کار به انجام نرسید.
او در پاسخ به این پرسش که اداره میراث فرهنگی چه اقداماتی برای نجات ریسباف به عنوان یکی از مهم‌ترین ساختمان‌های تاریخی شهر انجام داده، پاسخ می‌دهد: وظیفه ما این است که به مالکان برای نگهداری درست آن تذکر بدهیم که این کار را هم کرده‌ایم؛ اما ملک در وضعیت موجود مانده است و کاری از دست ما برنمی‌آید!

بانک ملی به عنوان مالک کارخانه ریسباف، با کاربری فرهنگی این ملک در طرح تفصیلی مخالف بود

رضــا فیـــضی، پــژوهـــشگر و مــدرس دانشگاه در حوزه حفاظت و مرمت بناها و بافت‌های تاریخی که در فاصله سال‌های 1396 تا 1398 مسئولیت «دبیرخانه بازآفرینی میراث صنعتی ریسباف» را در جهت احیای این اثر ارزشمند بر عهده داشته است، می‌گوید: با اتمام قراردادی که تیم ما با شرکت بازآفرینی شهری به عنوان مالک ساختمان داشت، «دبیرخانه بازآفرینی میراث صنعتی ریسباف» تعطیل شد و من از پروژه خارج شدم.
او ادامه می‌دهد: کارخانه ریسباف یک ملک بزرگ تاریخی است که ثبت میراثی هم شده و چون در طرح تفصیلی شهر اصفهان در پهنه فرهنگی تعریف شده تبعا قیمت کمتری از املاک با کاربری تجاری آن منطقه دارد. این مسئله از ابتدا باعث ایجاد مشکل بین بانک ملی به عنوان مالک و وزارت راه و شهرسازی در قالب خریدار شد. تصور فروشندگان از ارزش ریالی این ملک قیمتی برابر با قیمت آن با کاربری تجاری بود؛ ولی این ملک، اثر ارزشمند میراثی است و این موضوع عملی نبود. ما خواستیم به عنوان پروژه پایلوت و از طریق سرمایه‌گذاری بخش خصوصی آن را احیا کنیم تا الگویی در کشور شود و حتی خود مجموعه را که ظرفیت‌های ارزشمند بسیار بالایی دارد، به عنوان یک پروژه میراث صنعتی در سطح جهانی مطرح کنیم؛ اما مسائل حقوقی بین بانک ملی و وزارت راه و شهرسازی همچنان ادامه داشت و در جریان بود. در واقع مسئله انتقال این ساختمان از بانک ملی به وزارت راه و شهرسازی مهم‌ترین بحث نجات ریسباف در آن زمان بود. در سال‌های گذشته نمونه‌های ارزشمندی از میراث صنعتی اصفهان نظیر کارخانه شهرضای جدید و پشم‌باف با همین نگاه سوداگرانه و توجه صرف به سود اقتصادی کوتاه‌مدت تخریب شده بودند که آن‌ها هم به لحاظ ارزش‌های معماری و تاریخی دست کمی از ریسباف نداشتند.

دبیرخانه احیای ریسباف تعطیل شد!

فیضی سپس این مشکلات و روند اجرای این پروژه را این‌طور توضیح می‌دهد: وزارت راه و شهرسازی در جریان یک تهاتر با بانک ملی این کار را پیش برد. یعنی توافق انجام و تفاهم‌نامه امضا شده بود و مسولین مربوطه در حال کارشناسی زمین‌ها برای انجام تهاتر بودند. ما هم در حال راه‌اندازی دبیرخانه‌ای برای سامان‌دهی تمام اقدامات مرتبط با این میراث ارزشمند و بزرگ صنعتی بودیم. تشکیل و تهیه مدارک و اسناد پایه، انجام مطالعات، برگزاری نشست‌های تخصصی مرتبط با روش‌های احیا، پیداکردن سرمایه‌گذار و … از جمله ایده‌ها و کارهای ما بود و در نتیجه آن، مجموعه کارهای مفصلی صورت گرفت که اسناد باقی‌مانده‌اش، نه تنها برای خود ریسباف بلکه به طور عام در حوزه میراث صنعتی، می‌تواند اسناد پایه فوق‌العاده‌ای باشد. کار حتی به سمت سفارش آثار پژوهشی و تهیه کتاب هم رفت. در همین حین فرایند واگذاری کارخانه از بانک ملی به وزارت راه و شهرسازی هم در حال انجام بود که سرانجام پس از کمتر از دو سال با وقوع تغییر و تحولات در وزارتخانه راه و شهرسازی و آمدن محمد اسلامی به جای عباس آخوندی به عنوان وزیر و همین‌طور رفتن دکتر محمد سعید ایزدی از شرکت بازآفرینی و آمدن مهدی عبوری به جای او کار رها شد. قرارداد ما هم کم‌کم به پایان رسید و تماسی برای ادامه کار گرفته نشد. من دورادور خبر دار شدم که در فرایند تهاتر، بابت زمین‌های انتقالی مشکلاتی بین بانک ملی و وزارت راه و شهرسازی ایجاد شده و دعوای حقوقی بین بانک ملی و وزارت راه و شهرسازی مجددا ماجرا را مسکوت نگه داشته است. تا جایی‌که می‌دانم تفاهم‌نامه انتقال منعقد شده و بخش زیادی از پول هم داده شده بود؛ اما با گذشت دوسه سال و مسکوت‌ماندن جریان انتقال ملک و ایجاد تورم اساسی، رقم مورد توافق قبلی دیگر مقبول بانک ملی نبود و نیاز به کارشناسی مجدد وجود داشت که همین موضوع باعث شد ماجرا مجددا معلق شود.
به گفته او نگاه و رویکرد متفاوت مدیریت جدید نسبت به پروژه باعث توقف کار «دبیرخانه بازآفرینی میراث صنعتی ریسباف» می‌شود: دیگر دبیرخانه‌ای وجود نداشت و مدیریت جدید حتی به فروش ملک هم فکر می‌کردند و به عنوان یک سرمایه اجتماعی و تاریخی و فرهنگی به این ملک نگاه نمی‌کردند. قبلا به احیای این کارخانه با کاربری فرهنگی در جهت رونق فرهنگی شهر در کنار درآمدزایی از آن نگاه می‌شد؛ اما با تغییر رویکرد در وزارت راه و شهرسازی دیگر این نگاه وجود نداشت و احیای این فضا را به عنوان کاری لوکس، هزینه‌بر و بدون بازده قلمداد می‌کردند! در واقع نگاه‌ها دوباره به سمت انبوه‌سازی‌های جدید در شهرها و اطرافشان رفت و مسئله کیفیت زندگی شهری و توجه به هویت شهر باز هم به حاشیه رانده شد… .
مسئول «دبیرخانه بازآفرینی میراث صنعتی ریسباف» تلاش‌های انجام‌شده توسط این دبیرخانه برای احیای ریسباف را این‌طور شرح می‌دهد: مسابقه‌ای در سطح ملی برای گرفتن ایده‌های مختلف برای کارخانه برگزار کردیم که در نتیجه آن حدود 60، 70 پروژه هم دریافت شد و روی آن پروژه‌ها با حضور جمعی از بهترین اساتید معماری و شهرسازی داوری صورت گرفت. در همین دوره یک سمینار بین‌المللی هم در محل کارخانه ریسباف برگزار کردیم و ایده این را داشتیم که در کارخانه را باز نگه داشته و آنجا تور گردشگری برگزار کنیم. حتی به برپایی تور دورچرخه‌سواری و معرفی ریسباف برای مردم اصفهان هم فکر کردیم. ایده اصلی این بود که از ابتدا کاری کنیم که در این کارخانه باز بوده و از حالت متروکه خارج شود؛ اما این موضوع در کشمکش میان بانک ملی به عنوان مالک و وزارت راه و شهرسازی به عنوان خریدار مدام به امروز و فردا موکول می‌شد و در نهایت تمام اینها با تغییر مدیریت عقیم ماند؛ اما در نتیجه فعالیت‌های این دبیرخانه اسناد زیادی تولید شد.

احیای فرهنگی ریسباف درآمدهای پایدار برای اصفهان ایجاد می‌کند

او ســرنوشت مــیراث صنــعتی ریسباف را که هنوز هم امیدهایی به زنده‌ماندنش وجود دارد، با کارخانجاتی که تخریب شده مقایسه می‌کند و می‌گوید: کاش متولی و مالک کارخانه ریسباف هر نهادی که هست، یکبار به این موضوع فکر کند که چه اتفاقی در نبود و تخریب کارخانجات قبلی افتاد. آیا جز این است که به جای آن میراث ارزشمند، تعدادی آپارتمان بی‌هویت و کم‌ارزش ساخته شد که مالک پول آن‌را خرج کرد و شهرداری عوارضش را یک‌بار دریافت کرد و تمام شد؛ در صورتی که اگر آن مجموعه‌های صنعتی ارزشمند امروز وجود داشتند، ثروت فرهنگی، تاریخی، هویتی و حتی اقتصادی بی‌نظیری برای شهر اصفهان ایجاد می‌شد. همان‌طور که تعداد زیادی از این دست کارخانه‌ها در سراسر دنیا با کاربری‌های فرهنگی، هنری و اقتصادی توانسته‌اند ضمن کسب درآمد پایدار برای شهر، به حفظ ارزش‌های هویتی و ارتقای کیفیت زندگی شهر کمک کنند.
فیضی سپس لزوم حفظ کارخانه ریسباف را از جهت نابودی بخش زیادی از میراث دوره پهلوی اصفهان نیز حائز اهمیت می‌داند: اصفهان از دوره صفوی و قاجار میراث قابل توجهی دارد؛ اما متأسفانه از دوران پهلوی اول آثار کمی در این شهر باقی مانده و پیوستگی تاریخی شهری با این پیشینه و شهرسازی خاص شکسته شده است.
او در پایان احیا و بازآفرینی کارخانه ریسباف را حتی در صورت منتقل نشدن به وزارت راه و شهرسازی امری ضروری و قابل انجام می‌داند: به زعم من بانک ملی هم می‌تواند با استفاده از مشاوران توانمند، این میراث ارزشمند را حفظ و احیا کند؛ همان طور که بر فرض مثال وزارت ارتباطات ایران ساختمان‌های زیادی دارد که آن‌ها را در قالب موزه پست یا مراکز وی‌آی‌پی خود حفظ و نگهداری می‌کند و از قبل وجودشان صاحب شخصیت فرهنگی است و حاضر به فروش ساختمان‌هایش هم نیست. پس بانک ملی هم می‌تواند چنین کاری کند و با احیای این ساختمان، خیر دنیا و آخرت را برای خود و شهر اصفهان به‌دست آورد.

برچسب‌های خبر