او افزود: خیلی خوشحالم که در آغاز هفته نکوداشت روز اصفهان، این هفته را با نام و خاطره این استاد عزیز، عاشق و شیفته اصفهان شروع میکنیم. قطعا وقتی که وصف عشق مجنون گفته میشود بیش از هرچیز وصف لیلی است و به گمانم وصف استاد مظاهــــــری گرانقدر قطعا وصف اصفهان دوستداشتنی است، اصفهانی که جان ماست و همه ما امروز به اینکه در این شهر اسطورهای زندگی میکنیم افتخار کرده و قلبمان از اینکه رگ حیات آن خشکیده، گرفته است و امیدوارم که سال آینده در چنین روزی وقتی که میخواهیم در کنارهم روز اصفهان را جشن بگیریم زایندهرود پر از آب باشد.
مجتبی شاهمـرادی ضمـن تشکـر از شهرداری منطقه 4 و اداره فرهنگی این منطقه و همچنین سازنده فیلم مستند سرود جمشید گفت: اگر فراموش نکنیم تاریخ اصفهانی که دوبار با دو تصحیح چاپ شد و تعلیقاتی که بر تصحیح دوم بود به گمان بسیاری از متخصصان، برتر از خود کتاب بود، محصول تلاش استاد جمشید مظاهری است.
او ادامه داد: ما افتخار داشتیم که کتابی از دیوان اشعار کمالاسماعیل را با تصحیح استاد در سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی چاپ کردیم و من امروز حسرت میخورم که ای کاش ما بیشتر قدر این بزرگواران را دانسته و آثار بیشتری از این بزرگان را به زیور طبع آراسته کرده بودیم.
معاون فرهنگی شهردار تصریح کرد: حقیقتا حضور در این جلسه بغض را در گلو و کلام میآورد که ناشی از فقدان بزرگانی مانند استاد مظاهری است و البته خوشحالم که بعدها به خودمان نمیگوییم که آدمهای قدرناشناسی بودیم، طبیعتا ساخت چنین فیلمی و جمعشدن شما برای دیدنش و امید به پخش آن از رسانههای مختلف همه ما را شادمان کرد، برای اینکه نسلهای آینده با کسانی که زندگی خود را وقف اصفهان کردند آشنا باشند.
این فتح بابی بود…
معاون فرهنگی شهرداری منطقه4 اصفهان نیز در این جلسه گفت: تولید فیلم استاد مظاهری در پروسهای انجام شده و نه قرار است اولین باشد و نه آخرین.
محمدرضا رهبری با اشاره به ضرورت گفتن و ثبت و ضبط آثار و اندیشههای شهر و توجه به سرمایههای فرهنگی اجتماعی آن، افزود: به غیر از دغدغههای فردی، ارادت و علاقه شخصی به استاد مظاهری؛ در منطقهای قرار گرفتیم که پیشینه تاریخی خاصی دارد، جایی مثل پل شهرستان و تپه اشرف در آن واقع است و ماهم بهاجبار باید کاری درمورد هویت تاریخیاش میکردیم. همینطور از خوششانسی ما، حضرت استاد مظاهری هم شهروند آن منطقه بودند و توجه به هویت شهری ایجاب کرد که ما مستندی بسازیم؛ همچنانکه «تپه شهرستان» را درمورد محله شهرستان ساختیم، همانطورکه کتابی درخصوص توسعه شهری در محله شهرستان و شاعران این محله منتشر کردیم. او گفت: این توفیق را داشتیم که این کار را درمورد استاد مظاهری انجام دهیم؛ اما واقعیت این است که ما در آغاز این مسیر هستیم و خوشحالیم که راهنمایانی همچون دکتر کیوان، دکتر نهجیری، دکتر مسجدی و دکتر صرامی به عنوان مشاوران فیلم همراه ما بودهاند، همچنین خانواده محترم ایشان. اما این ابتدای راه است و شهر بیش از این نیازمند است و باید همت و همراهی شود تا بتوانیم این راه را ادامه دهیم، این فتح باب بود. ما آماده هستیم برای کمک و خدمت در این راه و گرفتن راهنمایی. رهبری تأکید کرد: امیدوارم به دغدغهای که در معاونت فرهنگی شهردار و جناب آقای شاهمرادی سراغ داریم و علاقه و شناختی که به اصفهان دارند، این مسیر ادامه پیدا کند.
اهدای لوح یادمان به خانواده استاد…
در ادامه این برنامه، با حضور «مهدی کیوان»، «مجتبی شاهمرادی» معاون فرهنگی شهردار و رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان و «محمدرضا رهبری» معاون فرهنگی شهرداری منطقه 4 اصفهان و همچنین «مریم مظاهری» فرزند استاد مظاهری، «جلال مظاهری» برادر استاد مظاهری و نیز داماد استاد مظاهری، لوح یادمانی ازسوی علی قاسمزاده شهردار اصفهان به خانواده شادروان استاد جمشید مظاهری اعطا و پیام شهردار قرائت شد.
پایان هرکلاس استاد آغاز سؤالهای ما بود
محسن سامع، از شاگردان استاد مظاهری نیز اظهار کرد: برای روح استاد مظاهری عزیز طلب آمرزش میکنم که بعداز این همه سال هنوز هم عکسی از ایشان ببینم یا صدایی از ایشان بشنوم یا یادداشتهایی را که شاگردوار در کلاسشان مینوشتم میخوانم بغص و گریه امانم نمیدهد. درطول همه سالهایی که دانشجو بودم هیچکس به اندازه استاد جامعیت نداشت.
این پژوهشگر ادبی افزود: در روضه الفریقین آمده است که «علم آموختن از کسی طلب کن که تا یک مسئله از زبان وی معلوم آید، تو را آن مسئله از صفت وی حاصل شود.» من گمان میکنم استاد مظاهری اینطور بود. اسم کلاسشان گلستان یا بوستان یا کلیله و دمنه بود؛ اما مثل یک دریای پر از نعمت وجود مبارک و کلاسهایشان اینطور بود. کلاسهایشان کلاس کشف و سؤال بود؛ انگار سر یک کلاس میرفتی و کشفهایی در درونت اتفاق میافتاد. پایان هرکلاس استاد آغاز سؤالهای ما بود، پرسشهایی که مطرح میکردند یا تحلیلهای ذهنی ما بود یا حاصل جستوجوها و تحقیقهای ما؛ هفته آینده سراغ میگرفتند، درحالی که ما فراموش کرده بودیم اما ایشان میگفتند: سؤالهای هفته پیش را چهکار کردید؟
او گفت: چندجانبه نگریستن و یکسو ننگریستن استاد برای ما بسیار مهم بود. از چندین زاویه به یک موضوع نگاه میکردند و ظرافت خاص و طنز کلامی خاص ایشان باعث میشد که این موضوعات در ذهن ما ماندگار شود.سامع تصریح کرد: استاد توجه زیادی به فرهنگ اقلیمی داشتند. من متولد شهرضا هستم و بچه شهرستانیبودن برای من یک نقطه ضعف در دانشگاه بود، اما این اعتمادبهنفس و بازیابی و بازجویی هویت خودم را مرهون استاد هستم. استاد مظاهری به لهجهها اهمیت میدادند. هیچ لهجهای قابل مسخرهکردن نیست و ایشان تمام لهجهها و گویشها را میدانستند. من معلمهایی داشتم که شاگردان بدیعالزمان فروزانفر و سعید نفیسی بودند و استاد مظاهری شاگرد نزدیک مجتبی مینوی بودند و من همیشه افتخارم این بود که دانشآموزان و دانشجویانم بدانند استادی به نام سامع دارند که شاگرد استاد مظاهری بوده است. سامع بابیان اینکه بخش تاریخ ادبیات شفاهی ما ضعیف است، ادامه داد: ذکر خاطرات استاد یکی از جذابترین قسمتهای کلاسها بود و آنقدر شیرین، جذاب و همراه با طنز تعریف میکردند و غیر از طنز کلامی، طنز تصویری هم داشتند و اینها الگوهایی بود که من باید یاد میگرفتم. خاطراتشان جزو تاریخ شفاهی است و ای کاش ضبط شده بود. این استاد دانشگاه در پایان، بر پاسداشت نام و یاد بزرگانی چون استاد مظاهری تأکید کرد.
سوگواری ما بر حمام خسروآقا میتواند ادامه پیدا کند
در ادامه این برنامه و بعد از اکران فیلم مستند «سرود جمشید»، شعری توسط استاد نهجیری قرائت شد که آن را به همکلاس و رفیق پنجاهودوساله خود تقدیم کرد.
سپس سعیـــدمحســـــــن صفویفـــــــر، پژوهشگر و کارگردان فیلم با اشاره به مقارنشدن نمایش فیلم با روز اصفهان، گفت: استاد مظاهری شخصیتی چندسویه داشتند؛ استاد ادبیات بودند، تاریخدان و اصفهانشناس بودند، معلم بودند و اشراف بسیار گستردهای بر منابع و متون داشتند و همه اینها میتوانست امکانی برای ورود ما به روایت فیلم باشد و من انتخاب کردم که بیشتر بر اصفهانشناسی استاد مظاهری متمرکز باشم.
او افزود: اهمیت و ضرورت ماجرا اینجاســــــت که من سعــــــی کـــــــردم استاد مظاهری را بیشتر در زمینه اصفهــــــانشناســــــی شناسانـــــده و نقـــــش ایشان را برجسته کنم؛ چراکه استاد مظاهری بعد از استاد همایی بزرگترین اصفهانشناس در چهل سال اخیر بودهاند و باتوجه به اینکه مدام مسئله ما درخصوص اصفهان پیچیدهتر خواهد شــــــد، ضرورتِ وجود یک اصفهانشناس امروز بیش از هر زمان دیگری حس میشود. صفویفر تصریح کرد: متأسفانه دریافت ما از توسعه ناقص است و نتیجه این دریافت ناقص در آلودگی هوا، ترافیک، خشکی زایندهرود و مسائل زیستی نمود یافته و مسئله دیروز و امروز نیست.
این کارگردان با اشاره به خیابان استانداری و حکیم و تخریب حمام خسروآقا ادامه داد: اولین ساختمان بلندمرتبه که در حاشیه زایندهرود ساخته شد، هتل کوروش یا همان هتل کوثر است که بهرغم مخالفت میراث فرهنگی با ساخت آن در حریم زایندهرود ایجادشد؛ ولی این مسئله همچنان ادامه دارد و سوگواری ما بر حمام خسروآقا میتواند همچنان ادامه پیدا کند. رابطه شخصی مثل جمشید مظاهری با توسعه از آنجایی شروع میشود که بپذیریم توسعه امری فراگیر است و رویکرد آن تمدنی است، آنجاست که رابطه توسعه با کسی مثل جمشید مظاهری و اساتید دیگری که در زمینه فرهنگ و تمدن ایرانی کار کردند نقش خود را نشان میدهد؛ اما متأسفانه در امر توسعه به وجه تمدنی آن توجه نکردهایم.
صفویفر تأکیــــــد کرد: مسئله ما درک ناقصمـــــان از امر توسعــــه است و اصفهانشناسی مطمئنا یک امر فانتزی نیست که فقط در و دیوار شهر تزیین شود. اصفهانشناسی آنجایی است که میتواند امکان برونرفت ما از وضعیت موجود را فراهم کند. اگر قرن سه و چهار هجری قمری وجود نداشت و رنسانسی را شکل نمیدادند، ما باید به رنسانس اروپا نیز شک میکردیم و در این بین حمزه اصفهانی نقش مؤثری دارد؛ اما این گنجینه موجود در قرن سه و چهار را رها کردیم و به امر توسعه وارد شدیم و به مفهومی متصل شدیم که نمیتوانیم آن را حل کنیم. تأثیری که حمزه در اندیشیدن جهان ایرانی و بازیابی رودشهر ساسانی ایجاد میکند، همان چیزی است که ما میراثدار آن هستیم؛ ولی به آن توجهی نمیکنیم.
تأثیرگذاری استاد مظاهری با ساختن بناهای انسانی
همچنین زهره مشاوری، از شاگردان استاد مظاهری نیز اظهار کرد: عظمت یک شهر فقط به بناهای آن نیست؛ بلکه به مردمی است که در آن هستند و گاهی اوقات این آدمها خیلی ارزشمندتر از بناها هستند و استاد مظاهری یکی از بناهای شکوهمند تأثیرگذار در عظمت اصفهان هست و خواهد بود. ایشان فقط درباره بناهای تاریخی اصفهان صحبت نمیکرد، ایشان فقط تاریخ اصفهان را تصحیح نکرد، بلکه با ساختن بناهای انسانی از راه معلمی در اصفهان تأثیر گذاشت. استاد در طول خدمتشان در دانشگاه شاگردان زیادی داشت و در چهل سال اخیر هر کسی که در اصفهان ادبیات خوانده باشد، به نوعی شاگردی استاد را تجربه کرده است.
او افزود: استاد مظاهری علاوهبر کلاسهای رسمی خود در دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد نجفآباد کلاسهای متن خوانی جداگانهای نیز داشت و من هیچوقت ندیدم که استاد مظاهری در این کلاسها خسته شود و با اشتیاق تمام تدریس میکرد.
این پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه سپس به بیان خاطراتی از دوران معلمی استاد جمشید مظاهری در کلاسهای متنخوانی استاد مظاهری پرداخت. در ادامه این برنامه، علیرضا تولایی با اشاره به مفاهیم بنیادی فیلم سرود جمشید اظهار کرد: جمشید از پادشاهان اساطیری ایران است، در زبان اوستایی جم به معنای همزاد و شید به معنای نور است و ما میتوانیم ازطریق این کلمه جانمایه تاریخ خود را درک کرده و به کسانی مثل جمشید مظاهری برسیم. اینجا جم، عین نوربودن است و وقتی کسی آن دو چیز را بداند در نور خواهدبود و به جانمایه تاریخ راه پیدا میکند و آن دو چیز یکی جان و دیگری خرد است که در جمشید وجود دارد و جمشید در اساطیر بسان نور است.
او افزود: سرچشمههای جانخردی را که فردوسی میگوید باید در داستان جمشید جستوجو کرد و در یونان باستان نیز فیلسوفی به معنای یکیشدن و عین خردشدن است که در تمدنهای دیگری مانند هند و مصر نیز وجود دارد و هریک ویژگیهای خاص خود را دارد. جمشید چه زمانی جمشید نخواهد بود؟ زمانی که جان خرد که او را بسان نور میکند در شخصیت جمشید دچار خلل میشود. چه چیزی از او رخت برمیبندد؟ زمانی است که جمشید خودش را نه در آن نور بلکه در رأس نور دیده و خودش را جای خدا میگذارد و فره ایزدی که براساس آن دو ستون بنا شده (فره ایزدی به کسی داده میشود که جان و خرد در او چنان ترکیب شده که او بسان نور است) جمشید این را از دست میدهد. کاوه آهنگر نیز به دنبال قدرت و جنگ و خشونت نیست؛ ولی کسی است که میخواهد نظم یعنی ترکیب جان و خرد در تاریخ ما را بازگرداند.
تولایی تصریح کرد: فردوسی به این جانمایه راه پیدا میکند و همه اساطیر فردوسی در ترکیب، جانخردند. همانطورکه کلید فهم اساطیر ایرانی در ترکیب جان و خرد است، کلید فهم حقیقی شاهنامه نیز این است که ما بتوانیم ازطریق ترکیب جان و خرد به شاهنامه راه پیدا کنیم؛ ولی این فقط در فردوسی نیست و در اواخر قرن دوم و قرن سوم هجری چنان ترکیبی پدید میآید که این ترکیب در ابن سینا، حمزه اصفهانی و در افرادی زیادی در آن دوران دیده میشود و شگفتانگیز است. زمانهایی تاریخ دچار بحران میشود که ترکیب جان و خرد بههم میخورد و بازگرداندن این ترکیب اساس داستان است و دو سه قرن طول میکشد تا ما به جایی برسیم که دوباره این نظم را به روح جمعی خود بازگردانیم.




