گردهمایی شاعران به یاد «فخر ایران»

دومین همایش ادبی «فخر ایران» با حضور شاعران نام‌آشنای کشوری و خانواده بزرگوار شهید برگزار شد، در این برنامه حامد فخری‌زاده، فرزند شهید محسن فخری‌زاده، از گردآورنده کتاب «فخر ایران» تقدیر کرد. در راستای گرامیداشت یاد و خاطره شهید محسن فخری‌زاده و هم‌زمان با سالروز شهادت ایشان، دومین همایش ادبی «فخر ایران» با حضور شاعران نام‌آشنای کشوری و خانواده بزرگوار شهید برگزار شد.

تاریخ انتشار: 10:13 - دوشنبه 1400/09/8
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

 در این همایش، شاعران مطرح کشور ازجمله حسین اسرافیلی، مهدی جهاندار، فراز ملکیان، سعید حدادیان، عبدالرحیم سعیدی‌راد، سارا جلوداریان، الهام نجمی، محمدرضا طهماسبی، حمیدرضا محمودزاده و محمدمهدی عبداللهی اشعاری را در رثای این شهید دانشمند ارائه کردند. به گزارش فارس، کتاب «فخر ایران»، مجموعه‌ای از اشعار شاعران در سوگ شهادت شهید محسن فخری‌زاده،‌ از دانشمندان کشور، به کوشش محمدمهدی عبداللهی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
در راستای انتشار این کتاب «حامد فخری‌زاده» فرزند شهید فخری‌زاده پیامی را خطاب به مؤلف کتاب ارائه کرد که در آن آمده است:
«بسم رب الشهداء و الصدیقین
دوست و برادر عزیزم جناب آقاى محمدمهدی عبداللهی، شاعر و پژوهشگر شعر آیینى، عاقبت شما به‌خیر باشد، ان‌شاءالله. پدر همیشه از قول امام می‌گفتند: لسان شعرا لسان انبیاست.»
با توجه به علاقه و نگاه ویژه‌ آن شهید بزرگوار به شعر و ادبیات فارسی به‌عنوان بخش جدانشدنی از فرهنگ ایرانی اسلامی و عرفان الهی، قطعا همت شما در گزینش و گردآوری اشعار و تهیه‌ اثری فاخر، نه‌تنها مقبول شهید و خداوند تبارک و تعالی قرار خواهد گرفت، بلکه در راستای تبین و جاری سازی اندیشه‌های آن شهید بزرگوار بسیار مفید فایده واقع خواهد شد و در راستای تدبیر حضرت آقا مبنی بر ادامه‌ راه فکری شهید و مکتب شهید گامی بزرگ و مؤثر است. ان‌شاءالله به حق خون پاک شهدا پرچم این انقلاب هرچه سریع‌تر به دست صاحب اصلی آن حضرت ولی‌عصر (عج) برسد و همه ما جزء یاران آن حضرت باشیم. فرزند شهید در ادامه شعری خواند:

پدرم رفت ولی در قلمش جوهر هست
خط خونی ز مسیرش به سر دفتر هست
گر حسین بن علی بر سر نی قرآن خواند
تا که تحریف نگردد هدفش خواهر هست
نه پدر، بلکه برادر که رفیقم رفتست
گر ستونی ز برم رفت به سر مادر هست
عالِمی مُهر به خون زد همه اعمالش را
مرگ سرخی مگر ای دوست از این بهتر هست؟
عمروعاصان زمان دست به خون آلودند
وندرین بیشه‌ شیران، جنم حیدر هست؟
ای سلیمان نگران باش به سرها بر نی
خائن عافیت اندیش، از این بدتر هست؟
از بهشتی و رجایی و به قاسم، محسن
چند کشمیری پنهان شده‌ دیگر هست؟
پیچ و خم‌های جبینت قصه‌ صفین را
فاش گوید که منافق ز عدو بدتر هست
«مهدی جهاندار» از شاعــــــران اصفهانی این‌گونه خواند:
هرکس که شد حسین امیرش
از راه کربلاست مسیرش
در روزنامه‌ها خبری نیست
در سایت‌ها پیامبری نیست
بنگر حماسه شهدا را
حب‌الحسین یجمعنا را
کِل می‌کشند آیینه‌داران
فردا که می‌رسند سواران
صیاد و حاج قاسم و همت
ایمان و استقامت و غیرت
شیطان چه بی‌قرار و هراسان
آن انتقام سخت چه آسان
ای در پیاله عکس رخ یار
ما بی‌خبر ز لذت دیدار
چمران فیلسوف حقایق
فیزیکدان عارف عاشق
آتش‌فشان سرخ دماوند
خاموش دیپلماسی لبخند
ایمان و عشق سوختنی نیست
این فخرها فروختنی نیست
«الهام نجمی» از بانوان شاعر کشورمان هم شعری را تقدیم این شهید کرد:
هزاران ابر در داغت پر از بغض‌اند و بارانند
هنوز از این خبر چشمان مان بی تاب و حیرانند
تنت را زخم‌ها چون لاله زاری غرق خون کردند
نفهمیدند در خونت هزاران لاله پنهانند
نگاهت عشق را از ذره ها تا آسمان می‌برد
در آن راهی که عالم را به سوی نور می‌خوانند
همیشه علم تو چون خار در چشمان دشمن بود
بهارت را خزان کردند و در فکر زمستانند؟
شغادانِ پر از کینه تو را کشتند و سرمستند
نمی دانند پای خون تو این قوم می‌مانند؟
جهان باید بداند راه تو همواره پابرجاست
و دشمن را بگو این بغض‌ها آغاز طوفانند
«عبدالرحیم سعیدی‌راد» هم سروده خود را تقدیم شهید فخری‌زاده کرد:
ای رود رها در نفس جاری اروند
ای خون تو پاشیده به دامان دماوند
 از نقش تو پیداست در این دایره عشق
هم تاک سرافرازی و هم سرو برومند
 دیروز پراکنده شدی در نفس باد
امروز شدی پنجره ای رو به خداوند
 چون شیر زدی بر صف گمراهی دشمن
بستند اگر راه تو را قافله ای چند
 ذرات تو پاشید در آیینه آفاق
تاخون تو در جان جهان ولوله افکند
 ای فخر تمام شهدا، باز برویان
در سینه ما شوق رسیدن به خداوند
«محمدمهدی عبداللهی» از شاعران جوان کشورمان هم این سروده را برای حاضران خواند:
ایستاده در غبار آمد سر بازارها
عاشقى تفسیر شد با قصه سردارها
شور شیرین شهادت بر سرش افتاده بود
تا حدیث حسنِ محسن شد عیان بر دارها
مالکى دیگر زمین افتاد و بالا رفت و ماند
پرچم عزت به دوش زخمى عمّارها
انتقام خون فخرى‌زاده را باید گرفت
بى درنگ از آل صهیون، از همه کفتارها
پاسخ رگبار با موشک تلافى مى شود
هان! تلاویو است فردا تلى از آوارها
ملت ما هم حسینى باشد و هم زینبى
گفته این را حاج قاسم در شب پیکارها
با ولایت بودن و یار ولى ماندن خوش است
عاقبت ختمِ به خیر است اینچنین ایثارها
تا شهیدان خدایى زنده اند و شاهدند
رجعت آلاله ها را بارها و بارها
مى رسد آدینه موعود و مى آید ز راه
منتقم با لشگرى از میثم تمّارها
«سارا جلوداریان» هم در حضور خانواده شهید فخری‌زاده و دیگر شاعران این‌طور خواند:
به جلادان بگو: کاری از آنان برنمی‌آید
حدیث عشق، جاوید است و هرگز سرنمی‌آید
به جلادان بگو: ای ابن‌ملجم‌های آلوده !
کسی که  «یاعلی» گفته‌ست، از پا درنمی‌آید
به جلادان بگو: ما از تبار پاک دریائیم!
که در قاموسمان، غیر از در و گوهر نمی‌آید
دوباره نور، بر آئینه‌ها تابید و ثابت شد
که دور ماهرویان جهان، آخر نمی‌آید
همه لب تشنه‌ایم و خوب می‌دانیم در محشر
به استمداد ما، جز ساقی کوثر نمی‌آید
قلم در دست، غم در دل، هزاران سوز در سینه
به چشمم آه… غیر از لاله‌ پرپر نمی‌آید
وطن از برکت خون یلان، بالنده خواهدشد
نگو امثال این اسطوره‌ها، دیگر نمی‌آید
سپیداران، فقط تن‌پوش آزادی به تن دارند
ردائی این‌چنین نیکو، به هر نوبر نمی‌آید
تو شمع جمع خوبانی، نشان فخر ایرانی
به ذهنم هیچ توصیفی، از این بهتر نمی‌آید
شهیدان زنده‌اند و مردگان واقعی، مائیم!
ولی این قصه‌ جانکاه، در دفتر نمی‌آید
«فاطمه نانی‌زاد» هم این سروده خود را تقدیم شهید هسته‌ای و موشکی کرد:
آه اگر بال و پر پرواز تو آماده باشد
آسمان ها مقصد دلخواه در هر جاده باشد
هر کسی جام شهادت را به کف آورده اینجا
سال‌ها چشم انتظار این سبو، این باده باشد
ذره‌ها را می‌شکافد آن نگاه نافذی که
خیس اشک روضه‌های سروری آزاده باشد
مو پریشان می کند هر سو نسیم بی قراری
می‌وزد آن سو که جانی، دلبری، دلداده باشد
کربلای چندم است این عصر سرخ جمعه؟ دردا…!
در میان قتلگاه این بار فخری‌زاده باشد
«محمدرضا طهماسبی» هم شعری را خواند:
سرو روانیم و سر پا ایستاده
برگرده زخم خنجر اما ایستاده
دنیا اگر سنگ است ما آیینه در دست
رخ در رخش مغرور و تنها ایستاده
دنیا بس که افسون و بس افسانه دیده است
آری ریا از آریایی‌ها ندیده است
این خاک جای مردمی نیکوسرشت است
ایران ما استانی از خاک بهشت است
در بطن خویش آیات محکم دارد این خاک
امثال طهرانی مقدم دارد این خاک
این خاک مردانی به رزم آماده دارد
قاسم سلیمانی و فخری‌زاده دارد
امثال فخری‌زاده در این شهر کم نیست
اینان اگر باشند از تحریم غم نیست
 حسین اسرافیلى هم در فراق شهید فخری‌زاده سروده‌ای تقدیم او کرد:
راه هاگرچه پرازگرگ و گراز ورهزن است
نیست بیمی،آخراین جاده،مقصد روشن است
گرچه روباهان حیلت، فتنه برپا می کنند
بیشه این سرزمین را،صولت شیراوژن است
جلوه عشق است مارا می کشد تاکوی دوست
شوق عاشوراییان را،خط خون ،پیراهن است
خاک ایران است اینجا،عرصه مردان مرد
دوستان،را چتر رحمت،دشمنان را مدفن است
کربلا درکربلا،خون داده ایم و باک نیست
خون ما،شیرازه بند اعتلای میهن است
دشمن دین است و دانش،دشمن آزادگی ست
آنکه باخط «ولا»، خط «حسینی» دشمن است
گرچه،دانش را یل نام آوری ازدست رفت
شیوه این خاک، «فخری‌زاده»ها پروردن است
 «سعید حدادیان» هم این شعر را خواند:
سلام ای ستون دماوند/ای روسپیدی الوند/ سلام ای ابر ابر همواره باران/تو ای سرفرازی البرز/ای در رگ زاگرس شعر جاری/سلام ای سرود پرآوازه آل کارون/آواز شیدایی ایل مجنون/هلا شرزه شیر شلمچه/نهنگ خروشان اروند/زمان فتنه در فتنه آتش /زمین هفت سر اژده‌هایی که می‌خواست ما را ببلعد/تو بر آسمان تکیه کردی/خدا دید بیش از همه اهل دردی/خدا دید با عرشیان آشنایی/شهیدی عزیزا! بزرگا! که بودی!؟/چه دیدی!؟/که با یک کرشمه/سرفتنه‌ها را بریدی/تو از قله قاف مشهد /تو از کوی سیمرغ‌ها پر گرفتی/شکستی طلسمات اهریمنان را/و بستی به جادوی آن تیر گز/ چشم رویین‌تنان را/سلام ای هزاران ستاره / ثناخوان چشمت/شکستی در قلعه‌ها را /و عین الاسدها همه کور از تیر خشمت/تو و آیه “نور”/”نور علی نور”/تو و ماه تابان/تو و مهر سوزان/شراب از خم کهکهشان‌ها/کمان از خم آسمان‌ها گرفتی /سلام آرش آسمانی که تیر تو در آسمان‌ها‌ست/ تا روزگار مبادا تا انتهای هنوزان/ سلام ای کماندار بی‌مثل و مانند

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط