سیدپرویز فتاح که «جریان تغییر کاربری، احیا و راهاندازی موزه» را از کاخ مرمر شروع کرده، در افتتاحیه جدیدترین موزه بنیاد در اصفهان، ارگانهای مختلف را مورد خطاب قرار داد و از همه خواست که بناهای تاریخی از نفسافتاده را در اختیار بنیاد مستضعفان قرار دهند تا این ارگان، احیا و مرمت را انجام دهد و بخشی از گنجینه عظیمی را که در اختیار دارد، به این بناها بیاورد؛ به این ترتیب هم گنجینههای نهان ایران رونمایی میشوند، هم اصفهان و شهرهای مهم و تاریخی کشور موزهدار میشوند و هم بناهای تاریخی روبهموت به زندگی بازمیگردند. جانِ کلام اینکه جریان احیا و موزهزایی حالا به اصفهان رسیده و یزد و شیراز هم در نوبت بعدی هستند. با وجود تعداد زیاد خانههای تاریخی معطلمانده در اصفهان و گنجینه غنی بنیاد، حالا یک مطالبه مهم این است که مسئولان اصفهانی فرصت را از دست ندهند و رایزنیها را برای جذب حداکثری نفیسترین آثار گنجینه بنیاد و احیای سریع بناهای تاریخی اصفهان انجام دهند؛ بهویژه آنکه سرعت عمل بنیاد در جریان احیا و راهاندازی موزه، مثالزدنی بوده و این نوعی از عملکرد است که در شهری مثل اصفهان بسیار به آن نیازمندیم.
پنجشنبه روز بسیار ویژهای برای اصفهان بود؛ از یکسو، زایندهرود به شهر بازگشت و از سوی دیگر، موزهای در محله عباسآباد افتتاح شد که 327 اثر نفیس و زیبای مرتبط با اصفهان را در معرض دید علاقهمندان تاریخ و هنر قرار داده است. در گزارش پیش رو نگاهی داریم به یک افتتاحیه پر از شگفتی.
بنا بدهید، موزه تحویل بگیرید!
رئیس بنیاد مستضعفان ایران در آبیترین روز اصفهان، روزی که آسمان آبی و زایندهرود جاری بود، صحبتهایش را اینگونه آغاز کرد: «روز بسیار مبارکی است. اول ماه رجب. هوای خوب، شهر خوب، زایندهرود جاری و زنده. خدا را شاکریم در چنین روز مبارکی، از کار مبارکی رونمایی میشود.» در دو قدمی فتاح ایستادهام که این حرفها را میشنوم. لحنش کتابی یا تصنعی نیست. من موزه را خیلی سریع دیدهام و در همان بازدید سریع هم تحت تأثیر قرار گرفتهام؛ بنابراین برای اولین بار وقتی مسئولی با تبختر درباره کاری که انجام داده صحبت میکند، ناراحت نمیشوم و البته که حرفهایش را تأیید میکنم؛ معلوم و مبرهن است که این موزه، مبارک و پر از شگفتی است و امیدوارم که آغازگر یک جریان برای احیای اصفهان باشد. فتاح میگوید اردیبهشت همین امسال این بنا را دیده و از اینکه وضع خوبی نداشته، ناراحت شده است. به ما خبرنگارانی که روبهرویش ایستادهایم، میگوید: «کاش عکسهای قبل از مرمت را دیده بودید.» من یادم هست که از روبهروی بنا رد شدم و سرک کشیدم به داخل. قبلا تابلوی «خانه اسقف» روی دیوار نصب بود و درهایش به روی ما بسته. آن روز کارگران داخل خانه مشغول بودند و من نگران شدم که مبادا بخواهند خانه را تخریب کنند و به جایش برج بسازند. چند هفته بعد، بنرهایی روی دیوار دیدم که از اتفاق قریبالوقوعی برای این بنا خبر میداد و حالا ایستادهام در حیاط بنایی که میتوانست تخریب و به آپارتمانهای لاکچری تبدیل شود؛ اما حالا خط آسمان شهر و فضای تنفس و محیطزیست را اینجا برای قلب محله عباسآباد حفظ کرده و به مقصد گردشگری محله ریشهدار و پر جواهر اصفهان تبدیل شده است.
رکوردشکنی در افتتاح موزه!
افتتاح موزه ملی هنرهای اصفهان در سکوت خبری و خیلی سریع اتفاق افتاد. فتاح میگوید با هماهنگی کامل میراث و نکتهسنجی در مرمت، احیا را انجام دادیم. آثار را هم داشتیم، فقط احیا و شناسنامهدار کردیم. توضیحات آثار به دو زبان فارسی و انگلیسی روی دیوارها نصب است.
فتاح در سخنرانیاش برای خبرنگاران، تأکید میکند: «این مجموعه، روایت تاریخ هنر مردم ایران و اصفهان است. مردم ما زرشناس بودهاند. میبینید که نهفقط در ابزار زندگیشان که حتی در ابزارهای نظامیشان هم هنر وجود دارد. الان هم از این همه زیبایی مبهوت و حیرتزده میشویم.» بعد ادامه میدهد: «ما به زیباییهای اصفهان، یکی اضافه کردیم. اصفهان بینالمللی است و همه برای تماشایش میآیند؛ ولی ما هم اضافه کردیم و آمادگی داریم که پیش برویم.»
خانههای میراثی اصفهان را تحویل فتاح بدهید
به روایت فتاح و در گفتوگویش با خبرنگاران، قدمت بنا به 100 تا 120 سال پیش برمیگردد و ترکیبی از معماری دوره آخر قاجار و پهلوی است. فتاح تأکید میکند: «به داد این بنا رسیدیم و از کار اداری خارجش کردیم. داشت از بین میرفت.» من به یاد «خانه امینالتجار» میافتم که قرار شده بود برایش کاربری اداری تعریف کنند و من بارها گفتم و در روزنامه نوشتم که این خانه قاجاری باید موزه باشد. چون شاهنشینش به تنهایی یک موزه از آرایههای معماری محسوب میشود و چقدر لیست بلندبالایی از خانهها را داریم که باید «فتاح»ها رختِ چرکِ «اداریبودن» یا «معطلماندن» را از تن این بناها بزدایند و لباسِ «موزه» بر تنشان کنند. بگذارید بشمارم: تالار اشرف، خانه قزوینیها، شاهنشین بر جای مانده از هریتاش، سوکیاس، داوید، خانه حقیقی، خانه مارتا پیترز، خانه کدخدا و خلاصه لیست بلندبالایی از خانههای قاجار و صفوی داریم که لازم است شاهنشینها و شماری از اتاقهایشان را از میز و صندلی و بخاری و پکیج و چوب رختی بزداییم و بگذاریم مردم با دیدن این بناها، مفهوم واقعی زندگی را درک کنند. و اینها تازه خانههای نسبتا خوشبختتر هستند؛ وگرنه اگر به حریم مسجد جامع عتیق (میراث جهانی بشر) برویم، خانههای بسیار زیبایی هستند که «فتاح»ها هم اگر بخواهند خیلی به سختی میتوانند نجاتشان دهند؛ مثل هفت خانه نزدیک خانه امامجمعه که با معماری و تزیینات صفوی و قاجارشان نهتنها موزه نشدهاند که حالا مأمن کارتنخوابها هستند!
موزههای بنیاد به تهران، اصفهان و یزد رسید
فتاح از یزد بهعنوان سومین شهری که رنگ گنجینه بنیاد را به خود میبیند، یاد میکند و میافزاید: «این کار در تراز بینالمللی انجام شده است. باید این موزه را در نقشهها و راهنماهای گردشگری شهر معرفی کنند تا همه ببینند. میدانیم که بودجههای دولتی کفاف خیلی از کارها را نمیدهد؛ ولی ما آمادهایم که در شهرهای تاریخی بناهایی را که امکان احیا و بازسازی دارند، به موزه تبدیل کنیم.»
یکی از خبرنگاران درباره هزینههای راهاندازی موزه از فتاح میپرسد و او تأکید میکند که احتیاجی به اعلام نیست چون هزینه، واقعا در مقابل ارزش ملک و ارزش آثار به نمایش درآمده در آن، ناچیز بوده است. فتاح ادامه میدهد: «ارزش ملک بسیار بالاست. ما بنا را رایگان آوردیم. تجاری نگاه نکردیم. میتوانست کاربری اداری یا مسکونی داشته باشد؛ ولی برایش کاربری اداری تعریف کردیم.» فتاح اینطور ادامه میدهد: «میخواستم چند نمونه آثار را قیمت بزنم. خدا شاهده گفتند مهندس! نمیشود قیمت گذاشت. باید به حراجیهای بزرگ دنیا بروند و آنجا قیمت برایشان در نظر گرفته شود.»
استانداری اصفهان روی کمک بنیاد حساب میکند
بعد از صحبتهای فتاح، استاندار اصفهان، در پاسخ به خبرنگاران میگوید: «اصفهان زمینه و استعداد به نمایش گذاشتن آثار فاخری را دارد. همین الان تعداد زیادی از آثار هنری امروز اصفهان را داریم که در موزههای کشورهای مختلف به نمایش درآمدهاند.» سیدرضا مرتضوی، تصریح میکند: «همیشه یکی از گلایهها این بوده که چرا آثار اصفهان در موزههای دنیا هستند؛ اما در اصفهان جایی برای عرضه نیست. اما بنیاد مستضعفان یک مزیت اینجا اضافه کرد. ما میتوانیم روی کمک بنیاد حساب کنیم و از ظرفیتهایش بهره ببریم و کارهای دیگری را هم تکرار کنیم.» حرفهای استاندار مرا به یاد تلاشهای این چند سال انداخت، وقتی مدام میگفتیم چرا در موزههای اصفهان آثار هنرمندان صاحبسخن اصفهانی را نمیبینیم.
میتوانست دو سال طول بکشد
فتاح بعد از این صحبتها دوباره میکروفون را میگیرد و اضافه میکند: «ما فعلا روی این مود هستیم. هر جا از این ساختمانها دارید، بدهید برایتان راهاندازی و احیا کنیم. عمر و زمانها کم است. انصافا با روال اداری دو سال طول میکشید همین موزه راه بیفتد!»
فتاح از مبدأ مسیری که در پیش گرفته هم یاد میکند و نام کاخ مرمر را میآورد و سماجتی که برای بازسازی و احیایش انجام دادند تا درهایش به روی مردم ایران باز شد. او از موزه دفینه بهعنوان جایی که فقط به مخزن نگهداری تبدیل شده بود، یاد میکند و از موزه خودروهای تاریخی بهعنوان مقصد سوم در مسیر احیا و راهاندازی موزه نام میبرد.
تصمیم تازه تبصره 18ای
بعد از این صحبتها از مدیرکل میراث فرهنگی استان اصفهان درباره رویداد میپرسیم و او تأکید میکند: «در تعامل با ارگانهای مختلف گامهای مؤثر و خوبی را برای احیای بافت و عناصر واجد ارزشی که در اصفهان داریم، برمیداریم. این موزه مجموعه بسیار ارزشمندی است که با کاربری فرهنگی تعریف شده است.»علیرضا ایزدی یک خبر تازه هم میدهد: «در جلسهای که در فرصت نمایشگاه بینالمللی گردشگری با وزارتخانه داشتیم، از محل تبصره 18، اعتبارات بسیار خوبی را جذب کردیم و به دستور جناب آقای ضرغامی، وزیر محترم، معین شد که استان اصفهان سقفی برای برخورداری از تسهیلات تبصره 18 نداشته باشد؛ بنابراین هر میزانی که بخواهیم میتوانیم از اعتبارات برای اصفهان استفاده کنیم. انشاءالله این تصمیم زمینهساز تحرک بسیار خوب و توسعه پایدار در اصفهان باشد.»
موزهای که پنجماهه متولد شد
پس از مراسم افتتاحیه، با احسان بختیاری، رئیس موزه هنرهای ملی اصفهان، صحبت میکنم. او که پیشازاین، مسئول برنامهریزی موزهای مؤسسه فرهنگی موزههای بنیاد بوده، از سفر اردیبهشت فتاح بهعنوان نقطه عطف تاریخ بنای موزه یاد میکند و میگوید: «از اول شهریور امسال کارهای عمرانی و بازسازی و مرمت موزه آغاز شد و بعد از 5 ماه و 15 روز، در 14 بهمن موزه افتتاح شد. در این مدت هم البته کارشناسان، مشغول انتخاب آثار، اصالتسنجی و مرمتهای در صورت نیاز بودند.» از بختیاری درباره رکوردشکنی بنیاد در راهاندازی موزه ملی هنرهای اصفهان میپرسم و او پاسخ میدهد: «البته این اتفاق قبلا هم تکرار شده است. برای راهاندازی مجتمع سردار آسمانی (دفینه سابق)، موزه خودرو و موزه هنر ایران و سایر موزهها تقریبا همین سرعت عمل وجود داشت.» به روایت او، قدمت خانهای که به موزه تبدیل شده، به اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول بازمیگردد و نام «عمارت دایره اسقفی» را بر خود داشته است؛ اما بعد از انقلاب به فضای کاری و اداری تبدیل شده و حالا هم که عنوان جدیدترین موزه اصفهان را بر خود دارد.
ترینهای موزه
در محوطه موزه با سالار رفیعیان، مسئول طرح راهاندازی موزه ملی هنرهای اصفهان، صحبت میکنم. او درباره ایده شکلگیری موزه میگوید: «تصمیم گرفته شد آثاری از مجموعه خزانههای بنیاد در این موزه به نمایش گذاشته شوند که با اصفهان و هنرها یا جغرافیایش مرتبط باشند. مثلا آثاری را در اینجا میبینید که هنرمندان اصفهانی ساکن تهران خلق کردهاند یا آثاری هستند که در اصفهان خلق شدهاند یا متأثر از هنر اصفهان هستند.» به روایت رفیعیان، مجموعه کاشیهای زرینفام موزه و آثار لاکی به نمایش درآمده در مجموعه بسیار ویژه هستند و میتوان گفت یکی از مجموعههای پراثر و متنوع آثار لاکی در ایران را میتوانید در موزه ملی هنرهای اصفهان ببینید. در گذر رزمافزارها هم شمشیرهای اسدالله و کلبعلی که شمشیرسازهای مهم عصر صفوی بودند با مهر خودشان، دیدنی هستند. تفنگ حسن موسی که از اولین سلاحهای آتشینِ ساخت اصفهان است، هم از آیتمهای ویژه موزه محسوب میشود. در بخش خوشنویسی یک مجموعه خوب از سید گلستانه و آثار شمایلنگاری را باید با دقت بیشتری تماشا کنید. در اتاق چهارباغ از آخرین گذر موزه هم آثاری از نقاشان معاصر اصفهان را میبینید. آثار نقاشان ارمنی معروف مانند یرواند نهاپتیان، سمبات درکیورغیان و سرکیس خاچاطوریان در این بخش به نمایش گذاشته شدهاند.
شش گذر با هزار روایت
صحبتهایمان که تمام میشود، باز به دیدن موزه میروم. همه بازدیدکنندگان ابتدا باید وسایلشان را تحویل بدهند و سپس کاور پلاستیکی روی کفش بپوشند و از گیت امنیتی بگذرند تا بتوانند به دیدار این موزه نائل شوند. همین اول دو تابلو را میبینید که روی اولی شش گذری که برای موزه طراحی شدهاند به دو زبان فارسی و انگلیسی برای مخاطبان نوشته شدهاند؛ گذر تاریخ (شامل سه اتاق برای سه دوره پارینهسنگی، مسسنگی و تاریخی)، گذر رزم (شامل دو اتاق زین ابزار و رزم افزار)، گذر مشق و نقش (شامل شش اتاق به نامهای کِلک، میرزا جان، نقش و جلا، ارسی، گلستان مشق، نگار) گذر رسام (شامل دو اتاق یکی به نام میرزا آقا امامی و دومی به نام خطایی (حسین ختایی) و (مصورالملکی)، گذر تاروپود (شامل دو اتاق قلمکار و ترمه) و گذر چهارباغ (شامل چهار اتاق نقاشی، فلزکاری، خاتم و مینا). در اتاق «اصفهان پیش از تاریخ» علیرضا رستمی، کارشناس موزه، برایمان از اهمیت این ملاقات میگوید: «شما جزو اولین کسانی هستید که این آثار را میبینید؛ چون تا به حال هیچکدامشان به نمایش عموم گذاشته نشده بودند و حالا برای اولین بار بعد از چند دهه، این آثار در موزه ملی هنرهای اصفهان در معرض دید عموم گذاشته شدهاند.»سه نقشه بسیار قابلتوجه در این اتاق میبینیم که به طور ویژه یکی از آنها به رمزگشایی پژوهشگران بسیار نیاز دارد. بخشی از یافتههای کاوش در قلعه بزی و چادگان هم اینجا به نمایش درآمدهاند.
آثاری که قلبتان را تسخیر میکنند
در اتاق بعدی، سکههای ضرب اصفهان را میبینیم و من درجا، به یاد مقاله دکتر علی شهیدی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، در مجله گردشگر، میافتم و گلایه او از اینکه چرا اصفهان موزه ندارد و نمیشود سکههای ضرب اصفهان را در این شهر تاریخی دید. آن مقاله در آبان 1394 نوشته شد و امروز در بهمن 1400 بالاخره موزهای داریم که سکههای ضرب اصفهان را میتوانید در ویترینهایش تماشا کنید: از سکهای که نام «جی» بر آن نوشته شده و سکههای ساسانی گرفته تا سکههای قاجاری که رویشان عبارت «دارالسلطنه اصفهان» را میبینیم و زمانی ضرب شدهاند که تهران به پایتختی رسیده بود. دو قدم جلوتر، کاشیهای الوان و لعابدار هوش از سرمان میبرند. نمونه این کاشیها را من در موزه پرگامون برلین دیدهبودم و حالا خوشحالم که بالاخره موزهای در اصفهان هم چشمش به داشتن چنین آثار نفیسی روشن شده است. اتاقهای بعدی را سر صبر و با حوصله میبینم. مهرهای شاه عباس و شاه سلطان حسین بر یک شمشیر هلالی ایرانی، جذابترین کادر عکسمان در اتاق رزمافزارها میشوند. بعد به اتاقهای بعدی میرویم و قرابتهایی با چهلستون پیدا میکنیم. آثار سیاهقلم پدربزرگ میرزاآقا امامی و اثر سوخت معرق چرم خود او، تابلوهایی هستند که برای دقایقی ما را میخکوب میکنند. قدم به قدم شگفتی است . بازدید اول دو ساعت و نیم طول کشیده و من هنوز دلم میخواهد ببینم. روز بعد، یعنی صبح جمعه، باز هم به دیدن موزه میآیم.
موزهای که بارها باید به تماشایش بروید
به طور ویژه سه اثر در موزه قلب من را تسخیر میکنند: اثر سوخت معرق چرم میرزاآقا امامی، اثر خسرو و شیرین منسوب به حسین طاهرزاده بهزاد که آبرنگ، گواش و لایهچینی روی مقوا (نگارگری ایرانی) است و وقتی تماشایش میکنی، میتوانی تشنگی هنرمند برای خلق را کاملا درک کنی. انگار که نقاشی از دل اثر لبریز شده باشد. دستدوختهای منجوقدوزی و گلابتوندوزی برای قلمدانها هم خیلی چشمگیرند و بابطبع علاقهمندان دستدوختهای تاریـخی.
در اتاق چهارباغ اثر خیلی جالبتوجهی میبینید که به دوران جوانی محمود فرشچیان مربوط است و مضمونی انتقادیاجتماعی دارد. اثر بسیار ویژه سوم هم شماره هفت را بر خود دارد و نام حسین علاقهمندان را. راستش را بخواهید معتقدم باید در یک اتاق جداگانه به نمایش گذاشته شود که مخاطب بتواند دور اثر بچرخد و نزدیک شود و جزئیات هیجانانگیز استاد قلمزنی را با ذرهبین تماشا کند و … . موزه ملی هنرهای اصفهان اینجا در هجدهمین فضای موزه تمام نمیشود؛ چون بارها باید به دیدنش بیایید و هر کدام از آثار را با دقت «تماشا» کنید. دو بازدید من از موزه تقریبا شش ساعت طول میکشند و هنوز عطش تماشا باقی است.