لبهایی که سیراب نشد!
12 روز پیش بود که پس از 16 ماه مستمر دوباره صدای پای آب در اصفهان پیچید و جریان آب در زایندهرود به مدت 12 روز جاری شد. به گفته حسن ساسانی، مدیرعامل شرکت آبمنطقهای اصفهان، رهاسازی آب از سد زایندهرود با رعایت خط قرمز آب آشامیدنی به حجم ذخیره ۱۲۰ میلیون مترمکعب آب در مخزن سد زایندهرود محقق شده است. او همچنین به خبرگزاری صداوسیما گفته است: «بر اساس توافق بین کشاورزان شرق و غرب استان، آب فقط برای کشت کشاورزان شرق رهاسازی شده است.» اما این بار هم مثل دفعههای پیشین جریان آب در رودخانه دوامی نداشت و زایندهرود خیلی زود به شکل و شمایل قبلی خود بازگشت. صبح روز گذشته بود که دریچههای سد زایندهرود، پس از 12 روز رهاسازی بسته شد تا دوباره چشمان اصفهانیها به انتظار بازگشت آب به راه باشد. جریان موقتی آب، اما باعث شد تنها چند روز بعد از جاریشدن آب در زایندهرود، بیش از 200 نفر از استادان دانشگاههای اصفهان و فعالان محیطزیستی، اجتماعی و فرهنگی دستبهقلم شوند و خطاب به رضا مرتضوی که استاندار اصفهان است، نامهای بنویسند و از بودونبود آب در زایندهرود انتقاد کنند؛ چراکه آنها اعتقاد دارند، بیتوجهی به حقابه محیطزیست تالاب گاوخونی و حفظ پایداری جریان زایندهرود، با وجود گسترش بحرانهایی همچون فرونشست زمین، به گسترش بحران میانجامد. آنطور که در این نامه آمده است و رسانهها آن را بازنشر کردهاند: «زایندهرود، اصلیترین رودخانه فلات مرکزی ایران، که در تمام طول سال جریان داشته، هماکنون به علت بارگذاریهای بیرویه، بهویژه در بالادست و کمبود شدید آب، به خشکرودی بدل شده است. شهر تاریخی اصفهان که به برکت جریان دائمی زایندهرود شکل گرفته، بالیده و به پایتخت فرهنگی ایران ارتقا یافته، در هیچ زمانی به اندازه دوره کنونی در معرض آسیبهای زیستمحیطی و گسترش بیقاعده و تغییر کاربری اراضی فراتر از توان اکولوژیک نبوده است؛ درحالیکه تبدیل زایندهرود و زیستبوم طبیعی آن به کانال موقت آبرسانی و قطع و وصل مکرر جریان و خشکاندن ادواری زایندهرود و نابودی میلیاردها زیستمند حریم و بستر رودخانه، به رویهای عادی تبدیل شده و از آثار منفی و خطرناک افت آبخوانها و بروز پدیده بازگشتناپذیر فرونشست زمین در شهر اصفهان که حیات در این شهر را در معرض تهدید جدی قرار داده، غفلت شده است. یکی از مصادیق بارز این رویه تکراری که بیشک تخطی از قانون هم محسوب میشود، حذف سهم پایداری جریان رودخانه و نیاز محیطزیستی در سال آبی جاری، با وجود تصویب در کارگروه سازگاری با کمآبی استان است.» آنها همچنین میگویند که در بسیاری از اسناد و قوانین بالادستی ازجمله اصل 50 قانون اساسی، سیاستهای کلی محیطزیست و منابع آب ابلاغی مقام معظم رهبری، قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای کشور، آییننامه جلوگیری از تخریب و آلودگی غیرقابلجبران تالابها و مصوبات هیئت دولت؛ بر اهمیت حفظ محیطزیست و تأمین نیاز آبی زیستمحیطی بعد از تأمین آب شرب تصریح شده است؛ بنابراین، خشکاندن زایندهرود در فواصل بین نوبتهای آبیاری غیرقانونی است؛ علاوه براین، بارشهای نسبتا مناسب در سرشاخهها و جاریبودن رودخانه برای کشت کشاورزان شرق، امکان جاریسازی دائــمــی بــا جــریــان کمیــنــه را مــهــیــا میسازد.»
زایندهرود را پایدار میخواهیم
دستبهقلم بردن و نامهنگاری در تمنای آب، اما باز هم بینتیجه ماند و تنها چند روز بعد از نگارش این نامه، دریچههای سد بسته شد تا جریان آب دوباره از بستر خشک رودخانه رخت ببندد؛ هرچند مطالبه جریان دائمی آب در زایندهرود تنها به این نامه منحصر نمیشود. سال گذشته نیز جمعی از فعالان محیطزیست با راهاندازی #زاینده_رود_را_نخشکانید و کارزار مطالبه حفظ جریان پایدار آب در زایندهرود این خواسته را تکرار کردند و گفتند که کل آب موردنیاز برای حفظ جریان پایدار در زایندهرود و تأمین حقابه تالاب گاوخونی، سالانه تنها ۳۱۳میلیون مترمکعب تعیین شده که وزارت نیرو طبق قانون موظف به رهاسازی آن است و با توجه به آورد رودخانه و اولویت تخصیص پس از شرب در هر شرایطی قابل تأمین است. مطالبهگریها و اعتراضها بهمنظور تحقق جریان دائمی آب در زایندهرود، اما تاکنون راه به جایی نبرده و همین موضوع نیز باعث بهوجودآمدن تبعات زیستمحیطی بسیاری در سالهای گذشته شده است؛ پیامدهایی که حسین آخانی، کارشناس محیطزیست، در رابطه با آن به رسانهها گفته است: «قطع آب زایندهرود پس از بازگشایی سدها برای مدتی کوتاه یک کار غیرعلمی و اخلاقی است؛ چراکه پس از بازگشایی، همراه آب تعداد زیادی ماهی به رودخانه سرازیر میشوند؛ درحالیکه زمان تخمگذاری این موجودات است و آنها بهیکباره با قطعی آب مواجه میشوند و طبیعی است که در پی آن همه این گونهها نابود شوند. این اتفاق برای پوشش گیاهی نیز میافتد. گیاهان دارای چرخه خاصی هستند که با قطع آب، اکوسیستم آنها به خطر میافتد. بازوبستهشدن آب در رودخانه را به شکنجه طبیعت تعبیر میکنم.»
حسین مرادی، عضو هیئتعلمی دانشگاه صنعتی اصفهان نیز دراینباره با اشاره به اینکه رودخانه اکوسیستمی است که در آن، منابع زنده و غیرزنده به طور دائمی با همدیگر ارتباط دارند، به «اصفهانزیبا» میگوید: «در سالهای اخیر مدیریت نادرست یا شاید فساد آب باعث شده است دیگر رودخانهای وجود نداشته باشد. امروزه زیستگاه مدیریت زایندهرود شبیه مدیریت آب یک رودخانه (بهعنوان یک اکوسیستم) نیست؛ بلکه زایندهرود حالا بیشتر شبیه کانال آبی شده که مدیران آن هر موقع بخواهند آن را باز و بسته میکنند؛ درحالیکه این بازوبستهشدن آب ظلم بزرگی به طبیعت است؛ چراکه در سالهای گذشته به دلیل عدم مدیریت درست آب، بسیاری از گونههای آبزی و پرندگان و دیگر گونههایی که حیات آنها به رودخانه وابسته بود، از بین رفتند؛ بدون اینکه بخشی از این منابع ژنتیکی شناسایی شده باشند.»
آمار ورودی و خروجی آب با هم مطابقت ندارد!
عدم جریان دائمی آب در بستر زایندهرود، نشان از این دارد که دیگر نام و نشانی از رودخانه باقی نمانده است و میزان ورودی و خروجی آب با همدیگر تطابق ندارند؛ چراکه گفته میشود در حال حاضر، خروجی سد ۵۵ مترمکعب بر ثانیه و ورودی ۱۲,۳ مترمکعب بر ثانیه و حجم سد زایندهرود که افزون بر یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب است به زیر ۱۲۰ میلیون مترمکعب، یعنی 10درصد حجم سد کاهش یافته است. این در حالی است که مرادی این اعداد و ارقام را نادرست میداند و میگوید آماری که از میزان ورودی و خروجی آب به سد اعلام میشود، با همدیگر همخوانی ندارد: «برای استمرار جریان آب در رودخانه باید ورودی و خروجی آب به درستی بیان شود؛ این درحالی است که همه فعالان محیطزیست که درگیر مدیریت منابع آبی هستند و حتی خود کشاورزها، بارها اعلام کردهاند که این آمار نادرست و نشاندهنده این است که هنوز برداشتهای مخفیانه صورت میگیرد.»
به گفته او، حقابه میزان آبی است که یک اکوسیستم بهواسطه آن بتواند بقای خود و تمام موجودات زندهای را که در آن زندگی میکنند، حفظ کند؛ اما برداشتها و بارگذاریهای بیش از اندازه و همچنین کاهش بارش نزولات آسمانی ممکن است اجازه تأمین حقابه را ندهد و در نهایت این حقابه به عددی برسد که بتواند هم حداقل آب موردنیاز محیطزیست از دیدگاه اکولوژیک را تأمین کند و هم برداشتهایی برای مصارف صنعتی صورت گیرد؛ اما عدم هماهنگی بین بهرهبرداران در استانهای مختلف و همچنین مافیای آب باعث شده است رودخانه همین حداقل را هم نتواند تأمین کند.




