«کاشیافت» بر پایه امید و آرزو استوار است. بهعبارتدیگر، ممکن است مردم به کارکرد سیستم بازیافت اطمینانی نداشته باشند اما بازهم ترجیح میدهند آن را باور کنند و به خودشان بقبولانند که اگر چیزی را در سطل بازیافت بیندازند، حتماً بازیافت و به محصول جدیدی تبدیل خواهد شد بهجای اینکه دفن یا سوزانده یا در محیط رها شود.
صنعت بازیافت ایالات متحده آمریکا در دهه 1970 میلادی و در پاسخ به نگرانیهای عمومی درباره افزایش حجم دورریز و زباله راهاندازی شد. گسترش برنامههای جمعآوری و بازیافت باعث شد دید مصرفکنندگان نسبت به زباله تغییر کند: اگر زباله بتواند از طریق بازیافت به تولید محصولات جدید منتهی شود، پس شاید دیگر خیلی هم بد نباشد.
تبلیغات و حمایتهای دولتها، شرکتها و فعالان محیطزیست گرایش به بازیافت مواد را در بین مردم رواج داد؛ مخصوصاً آن دسته از مواد پلاستیکی که «کد شناسایی رزین»2 (کد بازیافت پلاستیک) داشتند، شمارهای از 1 تا 7 که داخل مثلث کوچکی متشکل از پیکانهای دنبال هم نوشته شده بود و نشان میداد که محصول موردنظر بازیافتپذیر است؛ اما این ادعا معمولاً خیلی با حقیقت فاصله داشت. در واقعیت فقط بازیافت پلاستیکهای با رزین شماره 1 (پلیاتیلن ترفتالات یا PET) و شماره 2 (پلیاتیلن سنگین یا HDPE) نسبتاً آسان و بهصرفه است و بازارهای موفقی دارد. بازیافت سایر موارد دشوار است و در بعضی مناطق حتی جمعآوری هم نمیشوند.
سال 2018 بود که توجه عمومی به موضوع کاشیافت جلب شد. در این سال دولت چین مجموعه قوانین جدیدی را تصویب کرد که بهموجب آن، محدودیتهای گستردهای بر واردات اغلب مواد زائد از خارج اعمال شد. در طول 20 سال قبل از آن، چین میلیونها تن ضایعات فلزی، کاغذی و پلاستیکی را برای بازیافت از کشورهای ثروتمند خریداری کرده بود و بدینوسیله، گزینه آسان و ارزانی را برای مدیریت پسماند پیش روی این کشورها گذاشته بود.
محدودیتهای ضایعاتی چین تبعات گستردهای برای مدیریت پسماند در ایالاتمتحده به دنبال داشت چراکه دولتهای مختلف بهاندازه کافی در حوزه سیستمهای بازیافت سرمایهگذاری نکرده بودند. در ادامه، مصرفکنندگان نیز متوجه شدند که بازیافت آنقدری هم که تصور میکردند قابلاعتماد و سازگار با محیطزیست نیست.
اینگونه بود که گروهی از فعالان حوزه بازیافت، در تلاش برای آگاهسازی عمومی درباره نحوه بازیافت صحیح و مؤثر پسماند، اصطلاح «کاشیافت» را ابداع کردند و موضوعی که بهطور ویژه بر آن تأکید داشتهاند این بوده که کاشیافت میتواند مضر و آسیبزا باشد.
وقتی موادی را که قابلیت بازیافت ندارند در سطل بازیافت میاندازیم، باعث آلودگی و اخلال در جریان پسماند میشویم. این کار فرآیند تفکیک و دستهبندی مواد را هزینهبرتر میکند چون نیاز به نیروی انسانی را بالا میبرد. علاوه بر این، کاشیافت به سیستمها و تجهیزات دستهبندی خسارت میزند و بدین ترتیب، بازار بازیافت را که بهخودیخود سست و شکننده است، بیشتر تضعیف میکند.
شرکتهای بزرگ مدیریت پسماند و شهرها و شهرستانهای کوچک کارزارهای آموزشی مختلفی را در این رابطه به راه انداختهاند و میکوشند به مصرفکنندگان بیاموزند که چه موادی بازیافتپذیر نیستند. شعار آنها هم این است که «وقتی شک دارید، دور بیندازید». بهعبارتدیگر، فقط موادی را در سطل بازیافت بیندازید که واقعاً مطمئنید قابلیت بازیافت دارند. شاید شنیدن این پیام برای بسیاری از فعالان محیطزیست آزاردهنده باشد اما میتواند با پایین آوردن هزینهها به دولتهای محلی و بازیافتگران کمک کند.
اما نکته مهم دیگر این است که بفهمیم بحران جهانی پسماند را مصرفکنندگانی که شیشههای مایونزشان را نشسته یا کیسههای پلاستیکیشان را از بقیه زبالهها جدا نکردهاند، به وجود نیاوردهاند بلکه اصلیترین عوامل این بحران، جهانی هستند. از جمله این عوامل میتوان به اتکای نظام سرمایهداری به مصرفگرایی، وجود مشوقهای قوی برای تجارت بینالمللی پسماند، عدم سیاستگذاری استاندارد در حوزه بازیافت و بیارزشانگاری منابع مصرفشده اشاره کرد. برای بهبود شرایط لازم است دولتها و کسبوکارهای مختلف هنگام طراحی محصولات توجه بیشتری به روند دفع و استفاده مجدد آنها داشته باشند، مصرف محصولات یکبارمصرف را کاهش دهند و سرمایهگذاریهای کلانی در حوزه زیرساختهای بازیافت داشته باشند.
پینوشتها:
1. معادلسازی برگرفته از
2. resin identification codes
این مطلب برگرفته از مقالهای است با عنوان “What is wishcycling? Two waste experts explain” که در تاریخ 12 ژانویه 2022 در وبسایت کانورسیشن (theconversation.com) منتشر شده است. این سازمان رسانهای میکوشد نتایج پژوهشها و مقالات منتشرشده توسط محققان، متخصصین و دانشگاهیان حوزههای مختلف را در دسترس عموم قرار دهد.




