به گزارش اصفهان زیبا؛ در چند دهه گذشته مجالس عزاداری در ایران عموما شکلی ثابت داشته و ترکیبی از سخنرانی، مداحی و سینهزنی بوده است. اگرچه دستههای عزاداری، تعزیه، چارپایه خوانی و مواردی ازاینقبیل هم به چشم میخورد؛ ولی هنوز عمومیت پیدا نکرده و شکل ثابت عزاداری همان سخنرانی و مداحی است.
بااینحال از دهه 80 سبک جدیدی از عزاداری در کشور پایهگذاری شده و بهنظر میرسد در چندسال اخیر به ثمر رسیده است. «شعر هیئت» اگرچه هنوز بهگونهای ادبی در دوران معاصر تبدیل نشده؛ اما میزان فراگیری و تأثیرگذاری آن به حدی رسیده است که در محافل ادبی بهطورجدی موردبررسی و نقد قرار بگیرد.
با اینکه همچنان روضههای خانگی با ترکیب قبلی برگزار میشود؛ ولی مراسم شعرخوانی در دوسه سال اخیر روزبهروز فراگیر شده و بخشی از برنامههای هیئتهای بزرگ به آن اختصاصیافته است. این اقبال هیئتها و مداحان به شعرخوانی در مجلس عزاداری بهدنبال استقبال مردم عزادار بوده و به همین خاطر روند رشد سریعی را طی کرده است. برای بررسی روند اقبال به این نوع از هنر و دلایلی که باعث آن شده است، با محمدعلی کاروان و محمدحسین محسنی، دوتن از شاعران اصفهانی، به گفتوگو نشستیم.
محمدعلی کاروان در گفتوگو با «اصفهان زیبا» در خصوص اهمیت شعر میگوید: «حضرت آقا در یکی از سخنرانیهایشان میفرمایند، هر اندیشهای که در قالب هنر نگنجد، ماندنی نیست و قاعدتا شعر یکی از بالاترین هنرهاست. همانطور که یکی از اندیشمندان این حوزه میگوید همه هنرمندان شاعرند. بعضی شعر را مجسمه میکنند، بعضی شعر را نقاشی میکنند، بعضی شعر را میسرایند و درواقع شعر را بهعنوان مادر هنرها و منشأ هنرها میشناسد.»
استقبال از شعرخوانی در هیئت نوعی بدعت محسوب میشود؟
محمدعلی کاروان با اشاره به جایگاه تاریخی شعر در اندیشه آیینی و عاشورایی ادامه میدهد: «اشعار آیینی از زمان اهلبیت(ع) که شعرا شعر میسراییدند، جایگاه مهمی داشته و اهلبیت آنها را تکریم میکردهاند.
در جلساتی که حضرات معصومین برای اقامه عزای حضرت اباعبدالله برپا میکردند، شعرا بهصورت مستقیم شعر میخواندند و مردم هم عزاداری میکردند. پس اقبال به شعر امر جدیدی نیست؛ اما همانطور که بیان کردید، در چند سال گذشته نحوه بروز آن متفاوت شده و ارتباط شاعر با مردم عامتر و بیواسطهتر شده است. درواقع تا پیش از این به چند طریق شعر مورداستفاده قرار میگرفت؛ یکی بهصورت مکتوب که کتاب و مجلهای بود و با چاپ شعر به دست مخاطب میرسید. یک نوع دیگر بهصورت ارائه در جلسات، انجمنهای شبهای شعر عاشورایی و آیینی بود. نوع دیگر هم ارائه به مداح و ذاکران بود و به این سهطریق شعر شعرا به گوش مردم میرسید؛ اما در دهپانزدهسال اخیر این رویه تغییر کرده و خود شاعر بدون واسطه در بستر هیئت شعرش را ارائه میدهد.»
محمدحسین محسنی نیز با اشاره به سابقه شعر در فرهنگ عرب و اسلام میگوید: «سرایش شعر از قبل از اسلام هم رواج داشته و مثلا سالبهسال شعرای حجاز دورهم جمع میشدند و هرسال یکسری اشعار منتخب را به کعبه آویزان میکردند؛ یعنی این اقبال مردم به سمت اعجاز واژگان از قرنها پیش بوده است. از جهت جایگاه دینی و اسلامی نیز ما پنج پیغمبر اولوالعزم داریم که هرکدام معجزهای دارند. آنچه بهعنوان معجزه پیامبر خاتم شمرده میشود، شعر است؛ چراکه قرآن در واقع تمام مختصات و ویژگیهای شعر را به حد کمال و اوج جمال داراست.
پس قطعا مسلمانها ارتباط خوبی با شعر داشتهاند و این ارتباط در طول تاریخ هم ادامه داشته است. از آن زمان شعرای مطرحی در جامعه بودهاند تا دوره میانه که به محتشم کاشانی و مقبل کاشانی میرسیم. در سده اخیر هم به صغیر اصفهانی و شکیب اصفهانی میرسیم و در بعد از انقلاب به مرحوم آقاسی و امروزه به صابر خراسانی. پس سرایش همیشه بوده و رشد هم داشته؛ ولی خوانش مغفول بوده است.» او ادامه میدهد: «پیشازاین سرایش توسط بهترین شاعران صورت میگرفته؛ ولی توسط ذاکران در دستگاههای آوازی مختلف اجرا میشده است؛ مثلا به مناسبت ولادت، در دستگاههای آوازی شاد، مدح میگفتهاند و برای شهادتها در دستگاههای محزون، مرثیه اجرا میشده است.
چرا امروزه اقبال مردم به شعرخوانی در مجلس عزاداری بیشتر شده است؟
کاروان، شاعر آیینی اصفهانی، نخستین دلیل این تغییر رویه را انقلاب اسلامی میداند: «نخستین دلیلی که به نظر من باعث این تغییر رویکرد شده، انقلاب اسلامی است. احیای مفاهیم دینی سبب شد تا حجم آثار تولیدی در این زمینه گسترش پیدا کند و درنتیجه جریان شعر آیینی هم متحول شود؛ خصوصا در زمان رهبری آیتالله خامنهای که خودشان شاعر هستند و به شعر هم بسیار اهمیت میدهند، رشد بیشتری داشته است؛ مثلا ایشان در یکی از جلسات فرمودند: وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ شعر و قَدْرِهِ. درواقع کلمه شعر را بهجای کلمه حق در آیه «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» قرار دادند. این نشان از اهمیت شعر در نگاه ایشان دارد و همین توجههاست که باعث رشد این جریان شده است.»
او در ادامه با اشاره به نقش رسانه میگوید: «رسانه و فضای مجازی یکی دیگر از دلایلی است که باعث این تغییر سلیقه شده است؛ چراکه تا پیشازاین مواجهه مخاطب با این نوع هنر و عزاداری صرفا از طریق حضور در مجلس محقق میشد؛ ولی امروز رسانه باعث شده که مخاطب بدون حضور هم فضا را دریافت و درک کند و همین به اقبال بیشتر منجر شده است.»
محسنی نیز دلیل اقبال مردم را مرهون تلاش اساتید این حوزه میداند و میگوید: «هنوز نمیتوان اقبال مردم به شعر در هیئت را جوی غالب بر مجالس عزاداری دانست؛ ولی بههرحال نسبت به سالهای گذشته رشد بسیاری داشته و این رشد مدیون تلاش پرچمداران شعر آیینی است. برخی افراد دودهه اخیر تلاش کردهاند تا با جذب جوانان پرتلاش و مستعد، زمینه را برای پرورش نویسنده و خواننده خوب، یعنی شاعر و دکلمهخوان خوب فراهم کنند.»
نظریه بازآفرینی کجای این تغییر رویه ایستاده است؟
کاروان در پاسخ به نقش نظریه بازآفرینی گیدنز که معتقد است مردم در دنیای مدرن برخی از باورها و سلایقشان را بهروز میکنند و ارتباط این نظریه با اقبال مردم به شعرخوانی در هیئتها بیان کرد: «نمیتوان این تغییر سلیقه را یک نوع بازآفرینی دانست و شاید واژه بازگشت جایگزین بهتری باشد؛ چراکه همانطور که بیان شد، از زمان ائمه این نوع عزاداری مرسوم بوده؛ ولی اخیرا به فرهنگ ایرانی ما وارد شده است؛ پس بدعت نیست؛ اما جای خالی آن در میان سلایق مختلف مردم خالی بود و با ظهورش، پاسخ مثبت مخاطبان را دریافت کرد.
البته پاسخ عمیقتر به این مسئله این است که به نظرم هرچه جامعه ما جلوتر میرود، برخلاف آنچه شاید بیان میشود، محتواگراتر میشویم. نگوییم معناگراتر، بلکه محتواگراتر میشویم؛ یعنی شاید پیشازاین قالبها برای ما اهمیت بیشتری داشت؛ ولی الان محتوای کار، محور قرار گرفته است. درواقع روح زمانه امروزه ما آرامش و طمأنینه و تعمیق است. حتی اگر تشویشی هم شاهد هستیم، ظاهر کار است و مردم روی به تعمیق دارند. به همین دلیل نه اینکه بگوییم دیگر مخاطب اقبالی به سبکهای پیشین ندارد؛ ولی این موج استقبال از شعر در هیئات و بهاصطلاح جلسات آیینی، نشان میدهد که مخاطب بهدنبال ارتباط بیواسطه با محتوای شعر است و این بر اساس روح کلی جامعه است.»
شعرخوانی در هیئت منافاتی با تخصصگرایی ندارد؟
محسنی در پاسخ به اینکه آیا ادغام شعرنویسی و شعرخوانی توسط یک شخص باعث آسیب به شعر نمیشود میگوید: «جنبه مثبت این مسئله نوآوری آن است؛ اما درصورتیکه برخی موارد رعایت نشود، میتواند جنبه منفی هم پیدا کند؛ مثلا اگر شاعر صداشناسی و صداسازی نداند، جلسه و مخاطبشناسی بلد نباشد، جلسهسازی بلد نباشد و نیاموخته باشد، محتوای شعرش را هم زیرسؤال میبرد؛ اما درصورتیکه این موارد را آموزش ببینید، صدای خوبی داشته باشد و بر بهداشت و خوراک صدا متمرکز شود، قطعا جنبه مثبت این امر بیش از آثار منفی آن است.»
او با اشاره به فرصت بروزی که در چندسال گذشته برای شعر در هیئت پیش آمده و مواردی که آن را تهدید میکند، میگوید: «اگر از فرصت پیشآمده برای شعرخوانی بهخوبی استفاده نشود، یعنی ایدهپردازی نداشته باشیم، 10 سال بعد دیگر خبری از این اقبال نیست؛ چراکه مداحی و ذاکری بهدلیل تکیهبر دستگاههای آوازی، مقبولیت بیشتری دارد و باید نوآوری و خلاقیتی داشته باشیم تا بتوان این جریان نوپا را سرپا نگه داشت؛ درغیر این صورت مخاطب به سمت شعر بد سوق پیدا میکند و بهمرور سلیقهاش تغییر میکند. سلیقهاش که تغییر کند، بهمرور عقیدهاش هم تغییر پیدا میکند و آسیبهای بدتری را بهدنبال خواهد داشت.
شعرخوانی تنها رویهای است که فرصت بروز دارد؟
کاروان در پاسخ به اینکه آیا رجزخوانی هم میتواند در هیئتها فراگیر شود یا نه، میگوید: «بحث رجزخوانی از قدیم میان اعراب و حتی معصومین رواج داشته است. در روز عاشورا هم اصحاب اباعبدالله و هم خود امام حسین(ع) رجزهای مختلف میخوانند که برخیاز آنها معروف هم هستند. رهبر انقلاب هم در جلسه اخیرشان با شعرا درخصوص شعر یکی از بچههای اصفهان میگویند که شعرشان برای مردم فلسطین ترجمه شود. بااینحال ما خیلی کم به حماسه پرداختهایم و حتی به جریان عاشورا هم نگاه حماسی نداریم؛ ولی قطعا در قالبهای دیگری هم میتوانیم نوآوری داشته باشیم. نهتنها در قالبها میتوانیم نوآوری داشته باشیم، که حتی در موضوعات هم هنوز جای نگاههای جدید هست؛ چراکه آسمان عاشورا بیکران است و قابلیت پویایی و زایش دارد.»
محسنی نیز در پاسخ به این سؤال میگوید: «از سال 98 بهدنبال این نوآوریها بودیم که متأسفانه محقق نشد؛ ولی قطعا چنین فضاهایی وجود دارد. پیش از این فرصتی که به شعرخوانی در هیئت میدادند چند دقیقه پیش از سخنرانی یا مداحی بود؛ ولی حالا که اقبال بیشتر شده، جای کار بیشتری هم هست.»
او رجزخوانی را نوعی از شعر حماسی میخواند و میگوید: «طبیعتا موقع سینهزنیها و شور مجلس نمیتوانیم از شعرخوانی استفاده کنیم؛ اما درصورتیکه این شعر حماسی باشد، نوآوری خوبی است؛ مثلا همخوانیهایی که در تعامل با مخاطب است و با همراهی مخاطبان پیش میرود.»
محسنی همچنین بر کاربرد کلمه بدعت تأکید میکند و میگوید: «زمانی که از بدعت سخن میگوییم، منظور نوآوری در قالب چارچوبهاست؛ مثلا هیچ موقع از کلمه “قرمز” برای خون امام حسین(ع) استفاده نمیکنیم؛ بلکه میگوییم “سرخ”. در حوزه نوآوری قالبها نیز باید به این دقت کنیم که فعل ما در چارچوب هنجارهای مراسم عزاداری و هیئت باشد تا موردقبول مردم هم قرار گیرد.»




