به گزارش اصفهان زیبا؛ دیروز نقطهای بود برپایان فراق سیوهشتساله مادر از حسین. سیوهشت سالی که لحظهبهلحظهاش آرزوی این وصال را داشت. دیروز مادر تنها نبود.
خیلیها آمده بودند بدرقه. بیشترشان اما بچههای لشکر امام حسین (ع) بودند. همانهایی که میگفتند مادر حسین مادر همه بچه رزمندههای لشکر امام حسین (ع) بود. آنها دیروز برای مادر فرماندهشان سنگتمام گذاشته بودند.
دیروز، گلستان شهدای اصفهان، یک روز بهیادماندنی را در تاریخ خود بهجا گذاشت. دیروز، نه یک شهید که مادر یک شهید در این خاک مقدس، باشکوه تشییع شد.
دیروز جمعیت پشت جمعیت آمده بود. پیر و جوان. حتی آنهایی که فقط عکس حاج حسین را دیده بودند نه خود او را. خیلیهایی که از حاج حسین فقط اسمش را شنیده بودند و رسمش را.
دیروز دستها بهسوی آسمان، تابوت مادر را بدرقه کرد؛ تابوت اما زودتر از جمعیت روی دستها میرفت. آنقدر سریع که فکر میکردی برای رسیدن به حسین، دل توی دلش نبود.
اشک چشمها هم دیروز گواه خوب بودن مادر حسین بود. همانهایی که موقع خواندن نماز مادر حاج حسین شهادت دادند که او «خوب مادری بود»؛ خوب! سردار حسین رضایی برزانی از فرماندهان لشکر امام حسین (ع) هم مهر تأییدی زد بر این خوب بودن وقتی گفت: «خوب بودن و بزرگ بودن مادر حاج حسین خرازی را نمیتوان با چند جمله و چند کلمه توصیف کرد.
شاید برای گفتن از او ساعتها حرف باید زد.» حرفها، نگاهها، دلتنگیها، اشکها و بغضهای توی گلو، روایت امروز گلستان شهداست و مادری که همه این سالها هرجا حرفی از حسینش شد، با خندهاش همه حرفها را گفت.
سردار رضایی از آن بچهرزمندههای لشکر 14 امام حسین (ع) است که مادر حسین را مثل مادر خودش دوست میداشت و آنطور که میگوید هفتهای دوبار را کنار او بود و کمککارش.
حاجیهخانم تابش هیچگاه درِ خانهاش را به روی رفقای حسین نبست. سردار رضایی میگوید: «حاجخانم در همه این سالها، پذیرای ما و دلتنگیهایمان برای حسین بود. ما هرگاه دلمان برای حسین تنگ میشد، راهمان را به سمت خانه مادرش کج میکردیم. ما بعد از حسین، مادر حسین همه دلگرمیمان بود. حیف که از دستمان رفت.»
حضور حاجخانم اما فقط برای بچههای لشکر امام حسین نبود. او دستگیر خیلیها بود. سردار رضایی معتقد است «حاجخانم شعبهای از کمیته امداد بود. او عجیب دغدغه مردم را داشت و دلش میخواست گره از کار آنها بگشاید. یک روز جهیزیه درست میکرد، یک روز کمکهزینه درمان یک بیمار را جفتوجور میکرد و یک روز هم با تلفن، دنبال باز کردن گره از کار مردم بود. او عجیب دل در گرو مردم داشت و لحظهای نسبت به مشکلات اطرافیانش، بیتوجه نبود.»
حاجیهخانم تابش، مادر حاج حسین دیروز آخرین فریم زندگیاش را در گلستان شهدای اصفهان ثبت و جاودانه کرد. او رفت و قول داد سلام همه مردم را به حسینش برساند. برساند و بگوید «برای شهرش، مردمش، کشورش و رهبرش دعا کند.»