به گزارش اصفهان زیبا؛ در پنجمین سالگرد شهادت فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برجستهترین فرمانده مبارزه با تروریسم بینالمللی، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، منطقه و جهان روزهای پرالتهابی را پشت سر میگذراند و نشانههای قدرتمندی از ظهور پردامنه یک ناامنی گسترده و منازعه ویرانگر برای کسب بیشینه قدرت میان اضلاع نظم جهانی و دیگر بازیگران زیرسیستمی در جریان است که همه این موارد بر حجم نگرانیهای امنیتی در این منطقه میافزاید.
آنچه در این فرصت کوتاه درصدد هستم تا قدری در ابعاد مختلف آن کاوش کنیم، بررسی نقش و تأثیر منطق و نیز سازمان مقاومت بهعنوان میراث ماندگار شهید سلیمانی در حوزه مؤلفههای نظمساز در زیرسیستم منطقه راهبردی خاورمیانه و نیز نسبت آن با تحولات جاری و آتی منطقه و همچنین نقش شهید سلیمانی در این فرایند است. بهبیاندیگر، شهید سلیمانی بر اساس چه ویژگیهایی توانست فرهنگ مقاومت را به عنصری تأثیرگذار بر روند تحولات جاری در سطح منطقه و نظام بینالمللی تبدیل کند؟
فرهنگ مقاومت؛ مؤلفهای بنیادی و پایدار در اصول کنش سیاست خارجی ایران
هرچند انقلاب اسلامی در ذات خود عنصری ضدنظم با مؤلفههای هنجاری و با رگههای قدرتمند از رویکرد انتقادی و تا حدودی پستمدرن است، توانست نگاه جدیدی را به پویاییهای منطقه و نیز در سطح نظام وارد کند و منشأ شکلگیری، قدرتیابی و یا بازخیزش بسیاری از جریانهای اسلامی و ضدهژمون در جغرافیای جهان اسلام و برخی مناطق دیگر شود.
با این حال، فرهنگ مقاومت و نیروی رهاییبخش مکنون در آن، بهرغم فرازوفرودهای مختلفی که در مقام بررسی تاریخنگارانه داشته، توانسته است بهعنوان یک مؤلفه بنیادی و پایدار در اصول کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همچنان بالنده باقی بماند؛ خصیصهای که موجب تقویت و تحکیم بیشازپیش برخی ساختارهای ضدسلطه در جغرافیای سیاسی منطقه شده است؛ چنانچه ظهور قدرتمند مقاومت اسلامی لبنان نخستین نشانهها از بالندگی منطق مقاومت را نمایان ساخت و جمعیت نابرخوردار، بهحاشیهراندهشده و حتی تحقیرشده شیعه در جنوب لبنان در سالهای نهچندان دور را به چنان درجهای از خودباوری و عزت رهنمون کرد که نخستین ضربات شکست را در کمال ناباوری به ارتش تابندندانمسلح رژیم صهیونیستی وارد آورد و پیروزیهای ماندگار سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ را به نام خویش در تاریخ مثبوت کرد.
در نمونه دیگر، مقاومت اسلامی فلسطینی با تکیه بر همین خودباوری اسلامی و منطق مقاومت برآمده از انقلاب اسلامی با بازترمیم اندیشه و نیز تقویت وجوه سازمان رزم خود، توانست پس از دههها تحقیر و حصر و ظلم بیپایان ارتش شرور رژیم اشغالگر، از حالت شکستپذیری و ضعف مطلق، به موضع توازن قدرت و ورود به عرصه موازنه وحشت گام بردارد و در هماوردیهای متعدد بهرغم برتری کاملا محسوس و قابلتوجه قدرت به نفع رژیم اشغالگر، از منافع ملت خود دفاع و گزینه آتشبس را به میز مذاکرات وارد کند.
عراق پساصدام نیز نمونه دیگری از نقشآفرینی منطق مقاومت و ظهور مجدد قدرت اسلام در بسیج اجتماعی است؛ چنانچه توانست عراق را از خطر قریبالوقوع تجزیه و یا درافتادن در خشونتهای بیپایان برهاند و تمامیت ارضی آن کشور را حفظ کند تا بتواند گامبهگام خود را به مناسبات قدرت در منطقه نزدیک کند و چهره جدیدی از هویت و منافع خود بسازد. در تمام آنچه اشاره شد، حضور قدرتمند عناصر مؤمن و باورمند به اسلام و متعهد به بسط و تحقق منطق رهاییبخشِ آن، موجب شد تا مقاومت، وجه سازمانی و تشکیلاتی منظمی بگیرد و با اتکا به قدرت اجتماعی خود، به عنصری تعیینکننده در ترتیبات نظم منطقهای ارتقای جایگاه بیابد.
فرماندهی شهید سلیمانی؛ نقشی تعیینکننده در اجتماعیسازی منطق مقاومت
در این میان، نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در رأس آن فرماندهی شجاع، غیور و باورمند چون شهید سلیمانی نقشی تعیینکننده در اجتماعیسازی منطق مقاومت و نیز ارتقای سطح توانمندیهای عملیاتی هستههای مقاومت داشته است؛ امری که بهمرورزمان این هستههای مقاومت را به سازمانهای نظامیسیاسی با کارکردهای گستردهای در حوزه خدمات اجتماعی تبدیل کرد. چنانچه امروز با وجود تمام فشارهای حداکثری نظامی و امنیتی و نیز شرارتهای بیسابقه که برای حذف مقاومت از نقشه خاورمیانه اعمال شد، همچنان بالنده و استوار باقی ماندهاند و با تمام جراحتها که بدان وارد آمده، از آمال و آرمان خود دست نکشیدهاند.
همین منطق و روح مقاومت بود که در طی تحولات یک دهه گذشته، مانع از درافتادن منطقه جنوب غرب آسیا به یک بحران عمیق و فراگیر ناشی از ظهور اسلامگرایانی افراطی موسوم به جریان جهادیهای متعصب و تکفیری و عامل حفظ و استمرار نظم در این منطقه شد که اگر این روح مقاومت و تسلیمناپذیری نبود، چندان دور از ذهن نمیبود که امروز سراسر منطقه و بلکه مناطق همجوار، درگیر بحران تروریسم افراطگرایان تکفیری باشد. آنچه رمز این ماندگاری است، نخست ناشی از اراده ملتهای منطقه و در درجه بعد، ناشی از اقتدار سازمانی و قدرت گفتمانی مقاومت است که موجب شد که برای نخستینبار الگوی موفقی در قیاس با دیگر الگوهای تجربهشده از ناسیونالیسیم عربی ناصری تا اخوانیسم و دیگر اشکال ناموفق مشابه را در عرصه عمل دراندازد و در این میان نقش محوری فرمانده فقید نیروی قدس، شهید سلیمانی، محوری و غیرقابلانکار است. آنچه شهید سلیمانی را در کانون توجهات مقاومت اسلامی قرار میدهد و او را به نمادی برای ایستادگی ارتقا میبخشد، ریشه در خلوص نیت و پایمردی او در راه ایمان و عقیده دارد.
شهید سلیمانی بخش عظیمی از نظم اسطورگی اسلامی است
شهید سعید ما، سلیمانی، امروز نه صرفا یک فرمانده جهادی بزرگ که بخش عظیمی از نظم اسطورگی اسلامی است. اسطورهها، همان عناصر قدرتمند برسازنده گفتمانها و گفتمانها، خود برسازنده سطح علیتها و علیتها، برسازنده نمودهای عینی در زیست اجتماعی ملتها هستند و شهید سلیمانی، امروز فراتر از یک فرمانده نظامی، قامتی به بلندای یک اسطوره دارد؛ اسطورهای که مسیر تحولات پیش رو را متأثر از خود میسازد و نهتنها میرا نمیشود، که بازتولید میشود و استمرار مییابد.
چه اینکه امروز چهرههای نامداری چون سید حسن نصرالله، سید هاشم صفیالدین، اسماعیل هنیه، یحیی السنوار و صدها نام دیگر، هر یک به اسطورگانی بیبدیل تبدیل شدهاند که بسان مشعلهایی فروزان در برابر مسیر ملتها بهسوی سعادت قرار دارند. از سوی دیگر، شهید سلیمانی نماد گفتمانی است که قدرت را محصول یک فرایند دوجانبه و متعامل میداند که تحقق پیروزی در بیرون و عرصه میدانی را جز از مسیر همگرایی و تقویت ساخت قدرت در داخل میسور میدانست. سلیمانی عزیز، پیروزیهای بزرگ در عرصه میدانی را رهین وجود یک جامعه همدل در داخل میدانست و همگان را بدان متوجه میساخت و خود الگویی تام در عمل به این مهم بود. از همین منظر، اگر مقاومت در عراق، لبنان، سوریه و فلسطین به جایگاهی نائل آمد که به دستاورد قابلستایش ازاله شرارت در منطقه مفتخر شد، نمیبود مگر آنکه به قدرت اجتماعی مستظهر بود؛ اینک مقاومت نه صرفا یک گروه مبارز، بلکه نماد یک جامعه همدل است که دوسویه آن مقوم یکدیگرند.
مؤمنانه سلیمانی در دفاع از مرزهای هویت، عقیده، اخلاق و حرمت انسان
امروز و بهرغم تمام خسارتها و شرارتهای ددمنشانه دشمن صهیونیستی، چنانکه در عرصه میدانی نیز شاهد آن هستیم، مقاومت همچنان یکی از کنشگران اصلی در عرصه تحولات امنیتی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی پیش روی جوامع منطقه است؛ همان مقاومتی که اسطورگان خود را از درون نمادهایی چون شهید سلیمانیها پی میجوید و هویت و منافع خود را بر اساس آن میسازد.
مقاومت امروز یک حقیقت برساخته و امری اجتماعی شده است و قابلحذف از عرصه معادلات منطقهای نیست و در هنگامهای که عنصر نظم در منطقه و جهان بیش از هر زمان دیگر بهسوی نوعی بحرانزدگی و تقویت عناصر واقعگرایی همچون خوداتکایی هوشمند و بهرهگیری از الگوهای پیچیده و چندجانبه موازنه قدرت سوق داده میشود، این منطق مقاومت است که میتواند برای برونرفت از بحرانهای جاری و پیش رو راهحل ارائه کند. همچنین باید اذعان کرد که شهید سلیمانی نمادی از الگوی حل مسئله بر اساس ایجاد وفاق در داخل و کنشگری فعالانه در عرصه دیپلماتیک و پویاییهای نظم منطقهای و جهانی بود که مؤمنانه و هوشمندانه میکوشید تا از مرزهای هویت، عقیده، اخلاق و حرمت انسان دفاع کند. رحمت و رضوان و غفران واسعه الهی قرین روح پاک آن فرمانده بزرگ و اسطوره بلندآوازه اسلامی و یاران شهیدش.