نیاز به سرگرمی یا فرار از واقعیت؟

تحلیل رفتار مخاطبان رئالیتی‌شوها

چند روز قبل یکی از کاربران، در یکی از پلتفرم‌های مجازی به‌رغم اینکه به یکی از رئالیتی‌شوهایی که در حال پخش و مجری آن نیز یکی از بازیگران سابق ایرانی است، ابراز تنفر کرده بود، در اظهارنظری متناقض نوشت: «لطفا این برنامه رو در سایر روزهای هفته هم پخش کنید.»

تاریخ انتشار: ۱۳:۰۰ - شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
تحلیل رفتار مخاطبان رئالیتی‌شوها

به گزارش اصفهان زیبا؛ چند روز قبل یکی از کاربران، در یکی از پلتفرم‌های مجازی به‌رغم اینکه به یکی از رئالیتی‌شوهایی که در حال پخش و مجری آن نیز یکی از بازیگران سابق ایرانی است، ابراز تنفر کرده بود، در اظهارنظری متناقض نوشت: «لطفا این برنامه رو در سایر روزهای هفته هم پخش کنید.»

اما چرا چنین اظهارنظر متناقضی بیان شده است؟ آیا کاربر موردنظر قصد مزاح یا تمسخر داشته است؟ اصلا فکر نکنید که این کاربر قصد مزاح داشته است. او کاملا جدی بود و از این برنامه بدش می‌آمد؛ اما از تماشای آن لذت می‌برد.

آیا این نگاه همین کاربر است یا بسیاری دیگر نیز همین نظر را دارند؟ برای تحلیل این تناقض و فهم آن می‌توان به یکی از کارکردهای رسانه‌ای پرداخت.

رسانه در کنار وظایفی چون انتشار اخبار و اطلاعات، انتقال میراث فرهنگی و ایجاد همبستگی با محیط و جامعه‌پذیری، وظیفه دیگری چون تفریح، تولید سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت مخاطبان و کاربران را نیز دارد.

مردم گاهی اوقات از رسانه برای فرار از فکرکردن به مشکلات یا کسب آرامش استفاده می‌کنند؛ ازاین‌جهت تولید برنامه‌هایی مثل رئالیتی‌شوها موجب بازخورد مثبت در میان مخاطبان می‌شود و رفتار کاربرانی که از تماشای «عشق ابدی» لذت می‌برند، توجیه‌پذیر می‌شود؛ زیرا مخاطبان علاوه‌بر محتوای فرهنگی و فکری به تفریح و سرگرمی نيز نیازمند هستند.

از این گذشته، با تولید چنین برنامه‌هایی با این حجم مخاطب، این پرسش به ذهن متبادر می‌شود که این برنامه به کدام‌یک از نیازهای مخاطب پاسخ می‌دهد؟

همان‌طور که گفته شد، یکی از نیازهای مخاطب سرگرمی است. اما آیا بسیاری از این رئالیتی‌شوها صرفا با هدف ایجاد سرگرمی تولید شده است؟ به نظر می‌رسد که این‌طور نیست. در جهانی که رسانه‌ها روزبه‌روز افزایش می‌یابند، یافتن مخاطب و نگه‌داشتن و جذب آن، یکی از مهم‌ترین اهداف برنامه‌سازان است.

برنامه‌ای که مخاطب نداشته باشد، با شکست مواجه می‌شود و برای سازندگان آن خسارت به‌بار می‌آورد؛ بنابراین برنامه‌سازان تنها به‌دنبال مسئولیت اجتماعی خود نیستند و به رسانه، به‌مثابه یک بیزینس نگاه می‌کنند.

سازندگان این برنامه‌ها برای دیده‌شدن، روی یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف فرهنگی و آموزشی ما دست گذاشتند‌: «عدم شناخت دو جنس زن و مرد از یکدیگر، به‌ویژه در دوران جوانی.»

ما در مدارس تا پایان دوران دبیرستان چگونگی تعامل با غیرهمجنس را آموزش نمی‌‌بینیم و ارضای کنجکاوی‌های جنسیتی به دوران جوانی و موعد ازدواج ‌موکول می‌شود؛ بنابراین طبیعی است که تولیدات رسانه‌ای در این زمینه همچون «بلاین‌دیت» و «عشق ابدی» و… با اقبال مخاطبان مواجه شود.

درنهایت باید گفت که مخاطب امروز رسانه از مخاطب رسانه‌های قدیمی متفاوت است.
مخاطبان گذشته به‌دنبال کسب اطلاعات و ارتقای فرهنگ خود بودند؛ درحالی‌که مخاطب امروز به‌دنبال محتواهای جذاب است.

مخاطبان امروز دوست دارند خودشان را در کاراکترهای محتوای موردنظر ببینند و با آن‌ها احساس همدردی کنند؛ به همین دلیل ساخت برنامه‌های گفت‌وگومحور با حضور کارشناسان هرچند تأثیر بسزایی بر مخاطبان خود می‌گذارند، مخاطب زیادی ندارند.