در عصری که مرزهای جغرافیایی کمرنگ شدهاند، میدان نبرد اصلی از خاکریزها به سمت صفحههای نمایشگر کوچک گوشیهای هوشمند جابهجا شده است. فضای مجازی، امروزه نهتنها ابزاری برای ارتباط و سرگرمی، بلکه به عرصهای برای نبردهای شناختی پیچیده و همهگیر بدل گردیده است.
حالا نمیدانیم که «شوپه» و «شوپت» چند سالشان است، اما میدانیم دیگر ۲۳ و ۲۱ سالشان نیست. شب است و آنها زن و شوهری هستند که دهههای ۲۰ عمرشان را سالها پیش جایی پشتسر گذاشتهاند، جایی در میانه آرزوهای بربادرفتهشان که برخی را به یاد میآورند و شاید خیلیهای دیگرش را از بیخوبن فراموش کرده باشند.
پنجرهها همواره روزنههایی بهسوی حیات و تحول هستند. گاهی باید پنجرهای را در زمستان بگشایی و در هوای سرد، چای گرم را در دستانت بگیری و آرام، مشغول نوشتن شوی.
حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی برادر آقا محمدتقی نجفی، از فقها و علمای مجاهد شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان میرزای شیرازی و از حامیان نهضت مشروطه در ایران و مخالف سیاستهای رضاخان بود.
بحث ازدواج بود و اینکه چرا جوانترها کمتر به دنبال رابطه رسمی هستند که یکباره دوستم گفت: «جدی ۱۴ ساله که ازدواج کردی؟ پیر طریقتی تو … .» بعد از این جمله انگار که خودم هم تازه متوجه شده باشم چند سال است متاهلم، تعجب کردم. دوباره سالها را شمردم و دیدم؛ بله همین حدود است.
در عصر حاضر، جنگها تنها با توپ و تانک و تسلیحات فیزیکی پیش نمیروند. امروزه «جنگ شناختی» به عنوان خطرناکترین و مؤثرترین روش نبرد مدرن شناخته میشود، جنگی که نه بر جسم که بر اذهان ملتها جریان مییابد.
حوالی ساعت دو صفحه گوشیام را باز میکنم، سه تماس بیپاسخ! ساعت را میبینم. همان ساعتی که گرم صحبت کردن با بچهها بودهام. بچهها دور طرح مادر که دامن قرمز ساتن پوشیده و گلهای زرد فومی اکلیلی روی آن برق میزند جمع شده بودند.
داریم به رجب و شعبان نزدیک میشویم، ماهی که عاشقانه راهی کعبه دوست میشوند. میخواهم خودم را در کعبه خیال کنم؟ اگر آنجا بودم چه میکردم؟ برای بار هزارم، به دعاهایی که دارم فکر میکنم
بالزاک یکی از پرکارترین نویسندگان و رماننویسان فرانسوی بود و از پیشگامان مکتب رئالیسم اجتماعی در دنیا به حساب میآید. تاکنون چند کتاب از او خواندهام در دوران مختلف و اخیرا هم رمانی با عنوان «دهقانان» که در آن به مواجه دهقانان فرانسوی و جامعه بورژوازی آن دوران باز میگردد.
میگویم معجزه شروع زمستان آنقدر گواراست که همگی به استقبالش میرویم و زمستان آنقدر دلگرمکننده خواهد بود که آشفتگی پاییز را از یادمان میبَرد.
من دختری ۲۱ ساله بودم؛ کمی دلخور بودم که از المپیک برگشتم، بلافاصله در مسابقات آسیایی مدال گرفتم و آن طوری که باید و شاید از من تقدیر نشد و فقط با لجبازی احساس کردم که اگر من بروم آن طرف چقدر عالی میشود و چقدر زندگی خوبی میتوانم داشته باشم؛ مخصوصا در رشته ورزشیام، ولی متاسفانه اینطور نبود!
در نگاه نخست، «آتشبس» به معنای پایان رنج، آرامش و آغاز بازسازی است. اما برای طراحان جنگ مدرن، آتشبس تنها تغییر میدان نبرد است؛ انتقال از جنگ سخت با گلوله و موشک، به جنگ نرم با «بیت» و «دوپامین».