نقدی بر افاضات شبه‌روشنفکری در خصوص داشته‌های ملی

اعتمادبه‌نفس ملی؛ کلید طلایی پیشرفت و توسعه ایران

«اعتمادبه‌نفس ملی» همواره کلید عبور از موانع بزرگ و نقطه عزیمت به‌سوی آینده به‌شمار می‌رود. این اصل، نه شعاری ساده، بلکه حقیقتی بنیادین است که نقش آن را در همه جنبش‌های تاریخی و توسعه‌های معجزه‌آسا می‌توان دید.

تاریخ انتشار: 14:31 - دوشنبه 1404/03/19
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
اعتمادبه‌نفس ملی؛ کلید طلایی پیشرفت و توسعه ایران

به گزارش اصفهان زیبا؛ «اعتمادبه‌نفس ملی» همواره کلید عبور از موانع بزرگ و نقطه عزیمت به‌سوی آینده به‌شمار می‌رود. این اصل، نه شعاری ساده، بلکه حقیقتی بنیادین است که نقش آن را در همه جنبش‌های تاریخی و توسعه‌های معجزه‌آسا می‌توان دید.

تجربه ملت‌ها نشان داده است که هیچ تحولی بدون باور جمعی به شایستگی‌ها، داشته‌ها و اصالت‌های فرهنگی خود آغاز نشده است.

برخلاف تصور رایج، شکل‌گیری عصر مدرن، نه در روی‌گردانی از فرهنگ انسان غربی، بلکه در بازخوانی میراث فرهنگی مغرب‌زمین رقم خورد.

پذیرش پنهان یا آشکار «شکست هویتی»، آغاز زنجیره‌ای از خودکم‌بینی، دلبستگی به دستاوردهای بیگانگان و انفعال جمعی است.

این چیزی است که در جریان موسوم به روشنفکری، متأسفانه وجود دارد و این رویکرد، خواه‌ناخواه، ذهن مردم و مسئولان را نیز از درون تضعیف کرده؛ تا جایی که حتی در میان جریان‌هایی که خود را وارث انقلاب می‌دانند، گاه به اسم «انقلابی‌گری»، نداشتن‌ها و عقب‌ماندگی‌ها فریاد شده و نگاه منفی به داشته‌ها و موفقیت‌های کشور باب شده است.

از همین‌جاست که گاهی تحلیل‌های رایج محافل خودمانی انقلابی، بی‌نسبت با روایتی است که رهبر انقلاب از صحنه ارائه می‌دهند.

سرمایه واقعی هر ملت، منابع انسانی و فرهنگ آن

در باب ثروت‌های ملی، معمولا نخست به نفت، گاز یا معادن اشاره می‌شود؛ اما سرمایه واقعی هر ملت، منابع انسانی و فرهنگ آن است.

ایران با مردمانش بارها در تنگناهای تاریخی نشان داده‌اند وقتی باور به خویشتن بر انتخاب‌هایشان سایه افکند، معجزه می‌آفرینند.

اما اگر ذهن اجتماعی کشور به فقر و تهی‌دستی خو بگیرد، همیشه چشم به بیرون خواهد بود و سرمایه‌ها و داشته‌های بومی را بی‌ارزش می‌شمارد.

ظرفیت‌های یک ملت، تنها هنگامی فعال می‌شود که مردم خود را عامل و مؤثر بر سرنوشتشان ببینند. شکوفایی این باور، قفل خودکم‌بینی را می‌شکند و نگاهی جدید به دنیای درون و پیرامون ایجاد می‌کند.

برعکس، وقتی در ادبیات نخبگان، از رسانه‌های رسمی تا محافل روشنفکری، مدام نشاط و توانایی نفی شده و «نمی‌توانیم» در گوش جامعه تکرار شود، انتظار جهش ملی نزدیک به محال خواهد بود.

ایجاد باور و امید در دل مردم

در این میان، یکی از نکته‌های بنیادین در رویکرد رهبر معظم انقلاب همین است که باوجود مشکلات و کمبودها، هرگز بر طبل خودکم‌بینی نکوبند.

ایشان، گاه در سخنرانی‌ها و بیانات مهم، آمارهای پیشرفت کشور را با دقت بیان می‌کنند:

از رشد علمی، جهش فناوری، موفقیت دانشمندان جوان، توسعه صنعت و کشاورزی تا پیشرفت‌های پزشکی و دفاعی.

برخی گمان می‌کنند این بیان صرفا به‌ قصد دفاع از کارنامه نظام صورت می‌گیرد؛ اما حقیقت بزرگ‌تری در این رویکرد نهفته است.

هدف اصلی، ایجاد باور و امید در دل مردم است؛ اینکه هر ایرانی بداند و باور کند که توان ساختن آینده‌ای بهتر را دارد و برای تحقق آن، الزامی به دلبستگی یا اتکای بی‌حد به بیگانگان نیست.

همه آنچه برای پیشرفت لازم داریم، همین‌جاست.

بازآفرینی اعتمادبه‌نفس ملی

جریان روشنفکری ایرانی که خیلی وقت‌ها صورت‌مسئله خود را توسعه تعریف کرده است، در بسیاری از بزنگاه‌ها، گرفتار ذهنیت شکست‌خورده می‌شود و با القای ناامیدی، صورت‌مسئله پیشرفت را منتفی می‌سازد.

رهبر انقلاب با این روش به وصله اتصال جامعه و آینده بدل می‌شوند و نقشه راهی می‌گشایند که در آن، امید بر پایه واقعیات، جایگزین یأس و روحیه انفعالی می‌شود.

این رویکرد، تلاشی است برای بازنگری تصویر ذهنی ایرانیان در خصوص خود و باشکوه‌دیدن داشته‌های ملی.

انقلاب اسلامی در ذات خود، حرکت بر اساس بازتعریف هویت ملی و فرهنگی بود.

ملتی که با ایمان به خود، استقلال و کرامت انسانی، سلطه استبداد و وابستگی را کنار زد و سنجش تازه‌ای از «ما می‌توانیم» ارائه داد.

این کلیدواژه، در عمر انقلاب به صورت‌های مختلف تجربه شد؛ از حوزه اقتدار دفاعی و دستاوردهای علمی تا موفقیت در سازندگی کشور.

چالش امروز، انتقال و تعمیق این باور در نسل جدید است.

بازآفرینی اعتمادبه‌نفس ملی همان فرایندی است که موفقیت‌های گذشته را به موتور آینده پیوند می‌دهد.

اما هرگاه به اسم نوگرایی، علم یا حتی «انقلابی‌گری»، نگاه منفی به داشته‌هایمان رواج پیدا می‌کند و موفقیت‌ها ناچیز، مسیر بازبینی در سیاست‌ها کور و سرمایه اجتماعی کم‌رنگ می‌شود، به همان اندازه، قطار پیشرفت با کندی روبه‌رو خواهد بود.

فرهنگ؛ مانع یا موتور حرکت ملی

یکی از بحث‌های مهم و همیشگی، نسبت فرهنگ با پیشرفت است. بعضی فکر می‌کنند ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ایران، دست‌وپای نوگرایی و خلاقیت را بسته است؛ اما واقعیت متفاوت است.

بزرگ‌ترین جهش‌های علمی و تمدنی ایران زمانی رخ داد که فرهنگ، پشتوانه و معنای حرکت مردم بود.

در این میان، رسالت جریان‌های روشنفکری و نخبگان، تشدید حس خودتحقیری یا ترویج نگاه منفی نیست؛ باید موتور اعتمادبه‌نفس جمعی را فعال کنند و ظرفیت‌های بومی را برجسته سازند.

نقد عالمانه و اصلاح فرهنگ همواره لازم است؛ اما حذف اصالت‌ها و نادیده‌گرفتن امکانات داخلی، در هیچ تجربه‌ای سبب پیشرفت نشده است.

بازسازی نظام معنایی و امید اجتماعی

اعتمادبه‌نفس ملی پدیده‌ای ناگهانی یا تزریقی نیست.

لازمه شکل‌گیری آن، تقویت نظام معناسازی و تصویرسازی جامعه است.

رسانه‌ها، آموزش، هنر و ادبیات باید چهره‌ای عزتمندانه و واقع‌بینانه از ایران و ایرانی ترسیم کنند؛ نه توهم برتری و نه عقده حقارت.

جوان امروز باید بداند مسیر نوآوری و خلاقیت از دل همین کشور و با تکیه‌بر سنت و داشته‌های بومی می‌گذرد؛ نه تقلید بی‌قیدوشرط و بی‌هویتی.

موفقیت‌های علمی و فناوری، مانند پیشرفت‌های نانو، بیوتکنولوژی، صنایع دفاعی یا فناوری اطلاعات، حاصل روحیه امید، اتکا به خود و فعال‌شدن سرمایه انسانی ایرانی است.

رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی، باید این نمونه‌های موفق را به زبان نسل امروز ترجمه کنند.

آنها باید دستاوردها را به‌صورت زنده، نزدیک و واقعی در معرض ذهن مخاطب قرار دهند تا تصویر ذهنی جامعه درباره خودش اصلاح شود.

ایران؛ نیازمند روحیه «شکرگزاری جمعی»

یکی از مفاهیم مغفول در فرهنگ پیشرفت، معنای «شکر» در سنت دینی ماست.

شکر، نه‌فقط یادآوری لفظی نعمت‌ها، بلکه بهره‌گیری فعال از سرمایه‌های انسانی، طبیعی و فرهنگی کشور است.

جامعه‌ای که دارایی‌های خود را نشناسد یا قدر آن‌ها را نداند، با رکود و ایستایی روبه‌رو می‌شود.

آن جامعه نمی‌تواند داشته‌هایش را به‌کار بگیرد؛ بنابراین، بیش از هر زمان دیگری، ایران نیازمند یک روحیه «شکرگزاری جمعی» است.

یعنی یادآوری موفقیت‌ها، دیدن داشته‌ها و قدر دانستن آن‌ها.

زیرا این روحیه، انگیزه حرکت و امید به آینده را در مردم زنده نگه می‌دارد و راه را برای جهش‌های ملی هموار می‌کند.

در فرهنگ ملی و دینی ما، سرمایه‌هایی نهفته است که اگر به آن‌ها با نگاه شکر و قدرشناسی جمعی بنگریم، بی‌تردید بسیاری از گره‌های مسیر پیشرفت را خواهند گشود.

خانواده ایرانی؛ مهم‌ترین کانون حمایت اجتماعی

روحیه مقاومت و ایستادگی مردم ایران در بزنگاه‌های دشوار، همچون دفاع‌مقدس، جلوه‌ای از همان ایمان راسخ و همبستگی اجتماعی است که ریشه در آموزه‌های عاشورایی دارد و بارها در تاریخ ملت را از بحران‌ها عبور داده است.

خانواده ایرانی هنوز هم مهم‌ترین کانون حمایت اجتماعی به‌شمار می‌رود؛ جایی که پیوندها و وفاداری‌ها، امکان گذر از دشواری‌ها را فراهم می‌سازد.

اصالت کار و تلاش، که هم در فرهنگ بومی و هم در آموزه‌های دینی (وَأَن لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَىٰ) تأکید شده، به‌مثابه پشتوانه‌ای مطمئن برای توسعه و پیشرفت عمل می‌کند.

افزون بر این، سنت دیرینه همکاری اجتماعی، مشارکت در امور خیر و شکل‌گیری گروه‌های جهادی، سرمایه‌ای گران‌بها برای تحکیم وحدت ملی و مقابله با بحران‌هاست

اگر این ذخایر پنهان و آشکار را با روحیه قدردانی و شکرگزاری بنگریم، نه‌تنها امید به آینده در جامعه زنده خواهد ماند، بلکه مسیر تحقق پیشرفته‌ای بزرگ با شتاب بیشتری طی خواهد شد.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

14 − 11 =