به گزارش اصفهان زیبا؛ اگرچه چندی پیش، آمارها از افزایش تمایل به ازدواج افراد 50 سال به بالا خبر دادند، اما اعداد و ارقام جدیدی که مرکز آمار به تازگی اعلام کرده است، روایت دیگری دارند؛ بهطوری که نشان میدهند، متارکه بین سالمندان زیاد شده است: «طلاق در رده سنی بالای ۶۰ سال در حال افزایش است. در استانهایی مانند تهران، این نرخ در دهه اخیر دو برابر شده.»
این موضوع را چندی پیش، سید جواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی کشور نیز تأیید کرد؛ آنجا که در گفت و گو با رسانهها از انزوا و تنهایی سالمندان سخن به میان آورد: «نرخ طلاق در سالمندان رشد یافته و بخش قابلتوجهی از زنان سالمند بهتنهایی زندگی میکنند. طبق بررسیها، حدود ۵۰ درصد سالمندان از احساس غفلت و بیتوجهی رنج میبرند. سالمندی، مانند کودکی، دورهای آسیبپذیر در زندگی انسان است و نیاز به توجه مثبت در این دوره امری حیاتی محسوب میشود. افزایش طول دوره سالمندی، سندروم بازنشستگی، نبود حمایتهای خانوادگی و کمبود مهارتهای مواجهه با این دوران، از چالشهای جدی این مرحله از زندگی است.»
شتاب سالمندی و افزایش طلاق
اگر تا همین دیروز بسیاری از روانشناسان و مشاوران خانواده از رواج پدیدهای به نام طلاق عاطفی در بین زوجها به ویژه میانسالان و پا به سن گذاشتهها سخن میگفتند، حالا اما این افراد دل به دریا زده و چشم به روی تابوهای گذشته میبندند تا از زندگی زیر سقف مشترک با فردی که سالیان سال زندگی کردهاند، خود را رها کنند.
طلاق در دوره سالمندی، پدیدهای است که شاید تا همین چند سال پیش، خبری از آن نبود، حالا اما با افزایش جمعیت سالمندان و حرکت جامعه به سمتوسوی سالمندی، این مسئله بنا به دلایل مختلف در حال افزایش است.
آنطور که آمارها میگویند حدود سیسال گذشته فقط پنج درصد جمعیت کشور سالمند بود؛ ولی طی چند سال اخیر این رقم به 10 درصد افزایشیافته است. همچنین گزارشها میگویند تا سال 1430، بیش از یکسوم جمعیت کشور سالمند خواهند بود؛ یعنی تا ۳۰ سال آینده، ایران با ۹۲ میلیون نفر جمعیت، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر فرد بالای ۶۰ سال خواهد داشت.
این رشد انفجاری جمعیت سالمندی، خواه یا ناخواه، چالشهایی را به همراه دارد؛ برای مثال، تا همین چند وقت پیش، کارشناسان درباره پدیدهای به نام تجرد قطعی در میان سالمندان هشدار میدادند.
اینگونه که اعداد و ارقام نشان میدهد، در حال حاضر ۸۰ هزار سالمند در کشور دچار تجرد قطعی هستند، اما این رقم باتوجهبه روند کنونی، تا سالهای آینده به ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر خواهد رسید. حالا، اما به این آمار باید اعداد و ارقام جدیدی نیز اضافه کرد که حاصل از مسئلهای به نام طلاق در دوره سالمندی است؛ هرچند، هنوز آمارهای رسمی دقیقی در این باره وجود ندارد!
چرا طلاق در سالمندان افزایشیافته است؟
طلاق در دوران سالمندی، به دلایل مختلف رخ میدهد؛ دلایلی که شاید بخش عمده آن را بتوان خستگیهای روحی و روانی و عاطفی دانست.
زهره که این روزها در سن 56 سالگی به سر میبرد و سال گذشته پس از 30 سال به زندگی مشترک خود خاتمه داده، میگوید: «دو پسر دارم؛ یکی 30 و دیگری 26 ساله. از همان زمانی که با همسرم زیر یک سقف مشترک رفتیم، مشکلاتمان آغاز شد.
اوایل به هر دری زدم تا بتوانم با چنگ و دندان زندگیام را حفظ کنم. همسرم آدم بدی نبود؛ اما مشکل اینجا بود که به درد همدیگر نمیخوردیم و حرف هم را نمیفهمیدیم. پس از دو سال زندگی مشترک، طلاق گرفتیم. سه سال بعد، اما دوباره با وساطتها و اصرار خانوادههایمان ازدواج کردیم و این بار خیلی زود، بچهدار شدیم. فکر میکردیم با بچهدارشدن مشکلاتمان حل میشود.»
این اتفاق، اما نیفتاد و نهتنها زندگی آنها سروسامان نگرفت که انبوهی از مشکلات دیگر نیز به مشکلاتشان اضافه شد: «بهخاطر بچههایمان 30 سال اختلافاتمان را تحمل کردیم و به قول قدیمیها سوختیم و ساختیم؛ اما بعد از اینکه آن دو ازدواج کردند و سر خانه و زندگی خودشان رفتند، تصمیم گرفتیم، برای همیشه از هم جدا شویم.»
زهره میگوید تصمیم به جدایی برای او و همسرش که سه دهه از عمرشان را با همدیگر طی کرده بودند، آسان نبود؛ بهویژه که انگشت شماتت و سرزنش هنوز هم که هنوز است و چند سال از جداییاش میگذرد، به سمت آنها دراز است: «خانوادههایمان خیلی از این موضوع ناراحت شدند و اصرار داشتند که دیگر سن شما از طلاق گذشته است. اما واقعیت این است که من اینطور فکر نمیکنم. به هرحال، آدمها فقط یکبار فرصت زندگی دارند و نباید تا آخر عمر تاوان یک اشتباه را پس بدهند. وقتی اختلافات من و همسرم زیاد بود و سالها در طلاق عاطفی به سر میبردیم، چرا باید در کنار هم زندگی میکردیم؟»
نسترن زن دیگری است که به تازگی شمعهای تولد 60 سالگیاش را فوت کرده. میگوید یک سال پیش و پس از 40 سال زندگی مشترک، از همسرش جدا شد: «بچههایمان ازدواج کردند و سر خانه و زندگی خودشان هستند. وضع مالیمان خوب و تا همین چند پیش، همه چیز عالی بود؛ به طوری که شاید خیلیها به آن غبطه میخوردند.»
ماجرا اما از پنج سال پیش شروع شد: «یکبار خیلی اتفاقی وقتی گوشی همسرم روی میز و اینستاگرامش باز بود، متوجه شدم او با زن دیگری در ارتباط است. اولش شک کردم، اما پس از مدتی مطمئن شدم سالهاست که با او در ارتباط است. برایم هضم این موضوع خیلی سخت بود. اصلاً باورم نمیشد! از طرف دیگر، چون بچههایم بزرگ بودند، نمیدانستم چطور این مسئله را با آنها مطرح کنم.»
نسترن میگوید: «همسرم چندین بار قول داد که دور آن زن را خط بکشد؛ اما این اتفاق نیفتاد. من هم تصمیم به جدایی گرفتم؛ هرچند برایم خیلی سخت بود؛ اما چارهای نداشتم. خیلی طول کشید تا فرزندانم را قانع کنم تا با تصمیم من موافقت کنند. همه میگفتند دیگر از سن تو گذشته است؛ ولی من این موضوع را قبول نداشتم و نمیتوانستم خیانتهای مکرر همسرم را بپذیرم.»
اگر تا همین چند سال پیش، طلاق در دوران سالمندی تابو به شمار میرفت و خیلیها معتقد بودند که زن با لباس سفید به خانه بخت رفته و با همان لباس هم باید از خانه بیرون بیاید، حالا اما وضعیت عوض شده است و برخی از سالمندان دیگر تاب و توان ادامه دادن زندگی مشترک را ندارند.
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و مدرس دانشگاه در این باره در گفتوگو با «اصفهان زیبا» با بیان اینکه در سالهای اخیر، جمعیت سالمندان افزایشیافته است، میگوید: «بنابراین طبیعی است که تعداد افرادی که طلاق میگیرند، نیز نسبت به گذشته بیشتر شود؛ ضمن اینکه انتظار میرود، طلاق سالمندان در سالهای آینده نیز روند صعودی داشته باشد.»
به گفته او، در گذشته یک زن ۶۰ ساله، سالمند به شمار میآمد؛ درحالیکه اکنون میانگین امید به زندگی به سن 76 سال رسیده است؛ پس زنان و مردان 60 ساله، هنوز خودشان را جوان میدانند و به این جمله باور ندارند که دیگر برای خیلی از کارها از سن من گذشته است!
انتظار افراد در این سن از زندگی تغییر میکند. در گذشته خیلی از زنان بهخاطر فرزندانشان یا به دلیل عدم توان مالی مجبور به ادامه زندگی بودند و به قول قدیمیها باید میساختند و میسوختند! بهمرور زنان وارد محیط کار شدند و توانستند برای خود استقلال و منبع درآمد پیدا کنند؛ بنابراین دیگر حاضر به تحمل زندگی که در آن مورد آزار قرار میگیرند، نیستند.
این جمعیتشناس، تغییرات سبک زندگی و استقلال مالی را در افزایش طلاق سالمندی موثر میداند و میگوید: «درگذشته سطح آگاهی زنان و امکانات جامعه محدودتر بود؛ درحالیکه اکنون جامعه گسترش پیدا کرده و سلیقهها عوض شده است و انتظارها بالا رفته؛ برای همین برخی از سالمندان دیگر توان زندگی در کنار همدیگر را ندارند و نمیتواند با هم سازش داشته باشند.»
تابویی که شکسته شد!
جمعیت سالمندان در ایران با شتاب زیادی در حال افزایش است و جامعه دارد به سمتوسوی سالمندی حرکت میکند؛ اتفاقی که میتواند موجب افزایش طلاق سالمندان در سالهای آینده شود.
این موضوع که تا همین چند سال پیش، تابو به شمار میآمد و خیلیها از قبح آن سخن میگفتند، حالا به پدیدهای رایج تبدیل شده است. برخی از سالمندان، اکنون اما بنا به دلایل مختلف، دیگر حاضر به ادامه زندگی نیستند و برای همین هم است پس از سالها زندگی مشترک، تصمیم به جدایی میگیرند و صابون تمامی عواقب آن را نیز به بدن خود میمالند.
امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در خصوص دلایل طلاق در میان سالمندان به رسانهها میگوید: در ارتباط با دلایل و زمینههای طلاق بهطورکلی مطالعات زیادی در کشور انجام شده ولی پدیده طلاق سالمندی در چند سال گذشته موردتوجه عمده رسانهها قرار گرفته است. بااینحال پژوهشهای داخلی این حوزه ناچیز است. طلاق سالمندی پدیدهای است که بر اساس آمارهای موجود در حال افزایش است.
این مسئله در اوان دوران سالمندی حدوداً در سن ۶۰ سالگی و در کلانشهرها نمود بیشتری دارد. در این ارتباط میتوان سه سطح تحلیل ارائه کرد؛ سطح کلان ساختاری و سطح میانی و خرد. در تحلیل سطح کلان، میتوان گفت که بازاندیشی سنتهای پیشین در حوزههای مختلف از جمله روابط زناشویی و خانواده در عصر مدرن شتاب بیشتری به خود گرفته؛ موضوعی که به ویژگی عام بشری بدل شده است.
برخی صاحبنظران از پایان سنتها سخن میگویند که خود به این معناست که سنتها مورد نقد قرار میگیرند و انسانها صرفاً سنت راهبر نیستند؛ بلکه سنتها را بر اساس مسائل و نیازهای خاص خود مورد بازاندیشی قرار میدهند. امروزه در پرتو جهانیشدن و به مدد رسانهها سنتهای خانوادگی بیشتر تحتتاثیر بازاندیشی قرار گرفته؛ بنابراین انتخاب ازدواج و طلاق میتواند در این راستا مورد تحلیل قرار گیرد.
به گفته این استاد دانشگاه، زمانی که سالمندان در مسیر جریان سیال اطلاعات از طریق رسانههای مختلف مانند ماهواره و شبکههای مجازی قرار میگیرند طبیعی است که آنها نیز به گذشته و حال خود مینگرند و زندگی خود را مورد بازاندیشی قرار میدهند.
انتخاب راهکار طلاق پس از سالها زندگی مشترک میتواند بهنوعی بازاندیشی و گسست از سالهای زندگی مبتنی بر سنت باشد. ساختار روبهرشد جمعیت سالمندی و عدم توجه به نیازهای سالمندان در برنامههای سیاستگذاری این حوزه هم میتواند از عوامل اثرگذار باشد. سالمندی یک سن خاص با ویژگیهای مختص به خود است.
آمارهای جمعیتی نشان میدهد که ساختار جمعیتی ایران بهگونهای بوده که این ساختار در حال سالمندشدن و میانگین سن ایرانیان در حال افزایش است، از سوی دیگر برنامههای مدون و مشخصی که نیازهای فیزیکی، روانی و اجتماعی سالمندان را شامل شود یا وجود ندارد یا ناقص است.
طبیعی است که بیتوجه به نیازهای سالمندان و نبود برنامههای حمایتی میتواند آنها را در مقابل آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق شکننده و آسیبپذیر کند. از سوی دیگر وقتی ساختار یک جمعیت به سمت سالمندی نیل پیدا کند نسبت آمارهای آن نیز افزایش مییابد.
معمولا به طلاق بهعنوان یک مسئله خاص جوانان نگریسته میشود. شاید یکی از دلایل این است که عمده طلاقها در اوایل زندگی زوجین اتفاق میافتد ولی تغییرات ساختار جمعیتی گواه آن است که این موضوع سالمندان را نیز شامل میشود.















