به گزارش اصفهان زیبا؛ استاد محمود فرشچیان را باید نقطهعطف نگارگری معاصر ایران دانست و بعد از رضای عباسی و حسین بهزاد، باید او را ادامهدهنده مکتب اصفهان عنوان کرد. ویژگیهای منحصربهفرد او باعث شد وی از باقی نگارگران متمایز شود و هنر نگارگری را از قالب سنتی خودش به زبان جهانی برساند.
استاد فرشچیان در ابتدا، با استفاده از خطوط منحنی و موجدار که از شیوههای هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بود، طراحیهایی را اجرا میکرد که شکلی سیال و پویا داشت و دارای رنگهایی خالص، شفاف و مرزدار بین خطوط بود.
بعد از سفر به اروپا، در حدود سال ۱۳۶۰، در اجرای تابلوها، سبک نقاشی کلاسیک اروپا و تلفیقی بین نگارگری مکتب اصفهان و نقاشی کلاسیک غرب را بهکار گرفت و حاصل آن، آثاری بود که برای اولینبار به صورت نگارگری با رنگهای اکریلیک اجرا شد. او پرسپکتیو سنتی ایرانی را حفظ کرد و از حالت تکبعدی به دوبعدی جریان داد.
تا قبل از استاد فرشچیان، مینیاتورهای استادان در ابعاد کوچک کار میشد که با آثار اکریلیک استاد، کمکم واژه نگارگری به خود گرفت. استاد فرشچیان با الهام از نورپردازی نقاشی غربی، طیفهای رنگی نرم و گذارهای لطیفی به وجود آورد. رنگهای آثار او نه فقط تزئینی است، بلکه احساس و معنویت در رنگهای آبی، سبز، سیاه و طلاییهای درخشانش به بیننده حس آسمان و نور الهی میدهد.
پل پیوندی بین سنت و مدرنیته
نگارگران تا قبل از استاد فرشچیان با استفاده از روش قلمگیری و پرداز، دو اصل مهم نگارگری سنتی را اجرا میکردند. استاد این دو اصل را کمکم محو کرد و ۸۰ درصد اجرای تابلو را با رنگهای الوان و سایهروشن به سبک نقاشی و پردازهای محدود در نواحی دست و صورت اجرا کرد. این خصیصه باعث شد سوژهها و طرحهای ایرانی را با نقاشی غربی تلفیق کند و آثارش مورد تحسین استادان طراز اول جهان قرار گیرد.
وی با برگزاری نمایشگاهها در اروپا و آمریکا، نگارگری ایرانی را از حاشیه به صحنه نمایشگاهی جهانی آورد. استاد فرشچیان با اجرای سبک جدید در دوره معاصر توانست علاقهمندان و پیروان بیشماری را در نگارگری و حتی رشتههای نقاشی و هنرهای سنتی با خود همراه کند.
دو بال پرواز که استاد فرشچیان را تا نهایت هنر ایران برد، اول، تخصص و بهروز کردن هنر نگارگری و استفاده بهجا و تلفیقی کاملاً درست از هنر غرب و دوم، ارتباط، معنویت، عشق و احساس به خداوند و علاقه به اهلبیت بود؛ مثل یک هنرمندی متعهد.
«عصر عاشورا»؛ فراتر از یک تابلو
اما تابلو «عصر عاشورا» یک شاهکار تکرارنشدنی است؛ شاهکاری که نهتنها یک نقاشی مذهبی، بلکه یک روایت تصویری و احساسی از واقعه کربلاست و بعضاً تأثیرگذاری بصری آن از جلسههای روضه تأثیرگذارتر و تکاندهندهتر میباشد. «عصر عاشورا» فراتر از یک تابلو نقاشی است؛ این اثر، روضهای بصری است که با خطوط و رنگها، همان تأثیر را بر دل مخاطب میگذارد که یک روضه عاشورایی بر شنونده.
سوژه اصلی: اسبی با رنگ سفید بدون سوار، که بهوضوح نشانه بازگشت ذوالجناح بدون امام حسین(ع) است. اسب کانون اصلی وسط تابلو نگاه بیننده را میگیرد. رنگ سفیدش نماد پاکی، معصومیت و قداست است. اطراف اسب هم زنان و کودکان با لباسهای تیره و اندوهگین هستند که با حرکات خمیده و پر از غم در اطراف اسب حلقه زدهاند. این چینش، حس فروپاشی و ماتم را به مخاطب منتقل میکند.
پسزمینه: خالی و بیابانی، با چند نخل خشکیده است؛ فضایی خشک و بیجان که خود تداعیکننده غربت و بیپناهی است.
غم و اندوه: سوگواری زنان، اشکها و حالت خمیده بدنها بهشدت حس اندوه و ناامیدی را به بیننده منتقل میکند.
اسب زخمی: لکههای خون بر بدن اسب و نگاه خمیدهاش نماد حضور در میدان جنگ و شهادت امام است؛ حیوانی که با زبان بیزبانی شهادت را روایت میکند.
دستهای برافراشته: برخی چهرهها دستانشان را به سوی آسمان بلند کردهاند که نشانهای است از اعتراض، دعا و استغاثه.
رنگها: رنگ سفید اسب، نماد پاکی و قدسیت. رنگ سیاه و آبی تیره جامههای زنان داغدار، نشانه عزاداری است و سوگ و اندوه. رنگ قرمز مربوط به لکههای خون است و نشانهای از شهادت و ایثار. رنگ گرم و روش فضای پسزمینه، تضادی میان زمین پر از سوگ و آسمان روشن ایجاد کرده که میتواند نماد وعده الهی و روشنایی پس از ظلمت باشد.
استفاده از خطوط دوار و ترکیببندی دوار: اسب، همراهان، گوشه چادر و فضاسازی، همگی به شکل خطوط دوار خلق شدهاند. خطور نرم و روان در پارچهها، نوعی حرکت و پویایی ایجاد میکنند که به حس زنده بودن صحنه کمک میکند و تصویر اسب که در اینجا سکون و غمزده میباشد.
این اثر در سبک مینیاتور ایرانی ـ اسلامی خلق شده است، اما با نگاهی مدرن و متفاوت. برخلاف مینیاتورهای سنتی که پر از جزئیات و تزئیناند، اینجا سادگی و فضای خالی پسزمینه، با ترکیب تکنیک گواش و آبرنگ به سبک قدیم، توسط استاد فرشچیان خلق شده است.
استاد فرشچیان در این اثر، بهجای نشان دادن صحنه جنگ و خونریزی، لحظه بازماندن اهلبیت پس از شهادت امام حسین(ع) را به تصویر کشیده که این ترکیب طراحی، بار احساسی اثر را چندین برابر کرده است. چون مخاطب از خلال غم و اندوه اهلبیت، عمق فاجعه را حس میکند. حضور اسب بیسوار، بهمثابه نماد غیبت و فقدان امام است؛ گویی همهچیز بر محور او میچرخیده و حالا با نبودنش، جهان فرو ریخته است.
«ضامن آهو»، روایتی مذهبی و نمادین
یکی دیگر از مشهورترین آثار قدیمی استاد محمود فرشچیان، یعنی «ضامن آهو»، روایتی مذهبی و نمادین، پر از لایههای معنوی، عرفانی و زیباییشناختی و اثری با تکنیکهای ناب نگارگری ایرانی میباشد. این اثر بر اساس داستان معروف امام رضا(ع) و آهوی گرفتار ساخته شده است. روایت میگوید که یک شکارچی آهویی را شکار میکند، آهو به امام رضا(ع) پناه میبرد و امام با ضمانت خود، شکارچی را راضی میکند که او را رها کند.
تقریباً مرکز اصلی تابلو، وجود نورانی و درخشان امام رضا(ع) است. صورت به شیوه مینیاتورهای اسلامی، بدون جزئیات کامل و با هالهای از نور نشان داده شده که نماد تقدس و احترام است.
سوژه اصلی: امام نشسته، دست نوازش بر آهو گذاشته است. این ژست، مهربانی، شفقت و ضمانت را بیان میکند. شکارچی در پایین تابلو ایستاده و نگاهش به امام است، در حالی که دستش به سمت بالا دراز شده؛ این حرکت، تسلیم و پذیرش شفاعت را نشان میدهد و تمامی عناصر تابلو به سوی سوژهی اصلی، یعنی امام رضا(ع)، سوق یافتهاند.
رنگهای غالب: سبزهای همخانواده، طلایی، قهوهای، سرخ، طلایی که نشانه معنویت، زندگی و نور الهی هستند. نور مرکزی از وجود امام پخش شده و کل فضا را روشن کرده است. این نور نهفقط امام، بلکه حیوانات اطراف (شاهدان طبیعت) را هم در خود غرق کرده است.
آهو: نماد بیگناهی، معصومیت و پناهجویی.
شکارچی، اسب و سگ شکاری: نماد دنیاپرستی، خشونت و غریزه.
محوریت قاب: محور رحمت، شفاعت، مهربانی و رئوفیت که حتی حیوانات را نیز در پناه خود میگیرد.
حیوانات مختلف (شیر، آهوها، پرندگان، شتر): در این تابلو همه در آرامش و هماهنگی کنار هم هستند که نشانه عدالت و صلح جهانی در حضور امام است.
فرشچیان از سبک مینیاتور ایرانی با روح تازه استفاده کرده و مانند دیگر آثارش، ترکیببندی دوار و خطهای مواج و نرم، پیچشها و حرکت مداوم در همه جای تصویر دیده میشود و در هیچ نقطهای ساکن نیست. جزئیات فراوان در گلها، حیوانات و لباس شکارچی، نشاندهنده مهارت استاد در ظرافت هرچه تمامتر و حس ارادت به این امام میباشد. استفاده از رنگهای مکمل مثل سبز و قرمز و رنگهای همخانواده، حس روحانی بودن اثر را چند برابر کرده است.
پیامی که از این اثر دریافت میکنیم، حس مهربانی، ضمانت، بزرگی، میانجیگری، رحم، لطافت و مهربانی است؛ خصیصهای که از امام رضا(ع) سراغ داریم. وقتی نور معنویت و انسانیت در مرکز جهان باشد، حتی طبیعت و حیوانات هم در امنیت و آرامش زندگی میکنند.




