آنچه در ادامه میخوانید، شرح و توصیفی است که «فرح»، دختر دوازدهساله فلسطینی، از جنگ کنونی غزه، برای پایگاه خبری «میدلایستآی» ارائه میکند؛ از زمان بمباران خانهاش تا وقتیکه او و خانوادهاش مجبور شدهاند به جنوب نوار غزه حرکت کنند.
اوایل دهه 80 که دوران خطیر دانشجویی و دانشگاه را میگذراندم، یکی از استادان پرحرف و پرچانه دانشگاه، ما را با سایت worldometers آشنا کرد.
حالا نهفقط به شکاف روی دیوار، که به دیوارهای ریخته هم میخندید. به غمهای انباشته روی هم، به غزهای که خالی از دیوار بود، میخندید.
ادعای 2500 سال تمدن که در فرازهاوفرودهای خود از یونان و روم باستان به فلسفه مدرسی و سپس به قرون وسطی رسید و در ادامه با نقطه عطف رنسانس به تجدد و پساتجدد وارد شد، به یکباره فرو ریخته است؛ الان حصحص الحق.
احمد نگاه کن! بالاخره دفتر نقاشیام را پیدا کردم. تازه دیگه دستمم درد نمیکنه؛ خوب شده. پاشو دیگه. چرا نشستی؟! میخوام زودتر برسیم خونه و نقاشیام رو به مامان نشون بدم.
جنایتکاران اگرچه بتوانند با سوء اختیار خود چندصباحی در دنیای موقت و محدود بر مظلومان تسلط یابند؛ اما بهزودی در دادگاه عدل الهی، به سزای اعمال خویش خواهند رسید و به سختترین مجازات گرفتار خواهند شد.
کودک فلسطینی گفت: گُل نرگس! اون در راهه، بهزودی میرسه و زمین دوباره سبز میشه… اللهم عجل لولیک الفرج
فلسطینیها طی دههها مبارزه برای بازپسگیری سرزمین مادریشان از چنگال صهیونیستها، مردان و زنان بسیاری را از دست دادهاند.
بچهها مشتهای گرهکردهیشان را جلو بردند. سربازها گلنگدن تفنگ را به عقب. فردا همه روزنامهها از انتفاضه میگفتند…
هرچه جلو رفتم کوچههای تنگ و باریک، داشت پهن و گشاد میشد. دانههای تسبیح بابا، سرپیچ ساختمان بازار، روی هم ریخته بود و ردپایش تمام شده بود.
فلسطین موضوعی همیشهتازه است؛ داغی که هیچگاه سرد نمیشود و این روزها، به همان دلایلی که میدانید و میدانیم، این داغ از همیشه سوزندهتر است.
هفته گذشته اصفهان میزبان نایبرئیس جمعیت جهانی حمایت از مقاومت بود. حجتالاسلام علیاکبر براتی که یدطولایی در حوزه مقاومت و حمایت از کشورهای مظلومی چون فلسطین، یمن، سوریه و… دارد، در این سفر ساعاتی را در جمع نویسندگان و اهالی قلم روایتخانه بود.